زنده‏باد بحث بين توده‏اى‏‏ها (٨) تضاد اصلی و تضاد عمده، ابرازنظر روشنگرانه انوشه برنامه ميرحسين موسوى‏‏، انطباق تضاد اصلى‏‏ و تضاد عمده در شرايط كنونى‏‏

image_pdfimage_print

مقاله شماره ٥٣/١٣٨٧

انوشه هاتفى‏‏ با ارسال ابرازنظر زير، روند برطرف ساختن تشتت نظرى‏‏ در جنبش توده‏اى‏‏ را با گامى‏‏ بزرگ به‏پيش مى‏‏برد:

همان گونه که بطور دقیق در مجموعه مقالات «زنده‏باد بحث بین توده‏اى‏‏‏‏ها» اشاره فرمودید، حل «تضاد اصلی» در انقلاب 57 به عنوان یک انقلاب ملی ـ دموکراتیک، در گرو حل دیالکتیکی «مجموعه بهم‏تنيده و جداى‏‏ ناپذير»، «آزادی هاى‏‏ دموكراتيك» و «عدالت اجتماعى‏‏ به كمك اجراى‏‏ يك برنامه اقتصاد ملى‏‏» ( به عنوان مضمون «اصلی ترين تضاد») می باشد.

اجازه بفرمائید قبل از هر چیز، ارزیابی دقیقی از مرحله کنونی تحولات کشورمان داشته باشیم. زیرا پاره‏ای از جریانات چپ (صرفه نظر از این که مستقیما عنوان نمى‏‏کنند، اما مواضع آنها اینچنین است) مرحله کنونی انقلاب را انقلاب بورژوا ـ دموکراتیک ارزیابی مى‏‏کنند. به این موضوع باز خواهم گشت.

من، شما و تارنگاشت عدالت را هم نظر مى‏‏دانم که مرحله کنونی انقلاب را انقلاب ملی ـ دموکراتیک ارزیابی کرده و انقلاب بهمن را شکست خورده تلقی نمى‏‏نمایید. هنوز جامعه ما مملو از خواسته‏هایی است که انقلاب بهمن را شکل داده و کماکان جنبش اجتماعی کنونی حول آن محورها در کنش خود به سر مى‏‏برد. من نیز با شما هم رای و هم نظرم.

اما ریشه اختلاف نظرها را در عمده و یا غیره عمده کردن هر یک از محورهای «آزادی هاى‏‏ دموكراتيك» و «عدالت اجتماعى‏‏ به كمك اجراى‏‏ يك برنامه اقتصاد ملى‏‏» می بینم.

« تضاد عمده … که منظور از آن تضادی است که حل آن در دستور  روز است … » (تارنگاشت عدالت)، طبعاً محور عمده و اصلی مبارزه را تشکیل مى‏‏دهد، « … بدون توجه به اینکه تضاد اصلی است و یا فرعی » (تارنگاشت عدالت) و بدون اینکه رابطه دیالکتیکی این «تضاد عمده» و «تضاد غیر عمده» را بطور سهل انگارانه به فراموشی بسپاریم، زیرا هر «تضاد عمده» با توجه به آهنگ رشد و شرایط تحقق خود و تغییر آرایش طبقاتی عناصر و لایه های درگیر جنبش (تناسب قوا)، در روند مبارزات اجتماعی مى‏‏تواند به «تضاد غیره عمده» بدل شود و بالعکس.

به هر حال دو محور فوق « دو محور برنامه مبارزه » است. اگر دو محور فوق را (در جمع دیالکتیکی آن‏ها) «تضاد اصلی» بدانیم، به این مفهوم نخواهد بود که هر دو را «تضاد عمده» تلقی کنیم.

اگر با این نظر موافقید، آنگاه تضاد عمده کدام است؟ پاسخ به این پرسش یا بهتر بگویم توافق بر سر پاسخ این پرسش، می تواند تشتت نظری را منتفی سازد.

حزب توده ایران بر اساس ترکیب و آرایش نیروهایی که هژمونی انقلاب بهمن را در چنگ داشتند، پس از به نتیجه رسیدن فاز اول انقلاب ملى‏ـ دموکراتیک (سرنگونی رژیم استبدادی وابسته به امپریالیسم جهانی)، تضاد عمده را بر محور «عدالت اجتماعى‏‏ به كمك اجراى‏‏ يك برنامه اقتصاد ملى‏‏» تحلیل نمود و به درستی تاثیر غیر قابل انکاری در پیش برد این مضمون در جنبش انقلابی بهمن داشت. پس از تحولات سال 60 و با توجه به تغییرات نسبی در لایه های حکومتی، سند حزبی سال 61 به درستی بر ضرورت توجه بر هر «دو محور برنامه مبارزه» تاکید می کند.

«١- تحول اجتماعى‏‏‏‏- سیاسى‏‏‏‏ از راه دگرگونى‏‏‏‏ در اداره کشور و دستگاه‏ها و نهادهاى‏‏‏‏ دولتى‏‏‏‏ برپایه اصول دموکراتیک و ایجاد امکان همه‏جانبه براى‏‏‏‏ فعالیت‏هاى‏‏‏‏ سازمان‏هاى‏‏‏‏ انقلابى‏‏‏‏ و مدافع انقلاب؛ [به عبارت دیگر، برقرارى‏‏‏‏ قانون و حفظ حقوق دموکراتیک مردم براى‏‏‏‏ کنترل دستگاه دولتى‏‏‏‏]

٢- تحول اجتماعى‏‏‏‏- اقتصادى‏‏‏‏ از راه دگرگونى‏‏‏‏ بنیادى‏‏‏‏ در زیربناى‏‏‏‏ اقتصادى‏‏‏‏ به منظور تامین عدالت اجتماعى‏‏‏‏ …».

و چه بسا که با توجه به گردش به راست حاکمیت، مى‏‏توانست محور اول پر رنگ‏تر و یا به عنوان «تضاد عمده» مورد ارزیابی قرار گیرد، بدون اینکه محور دوم به عنوان یکی از دو محور «تضاد اصلی» رنگ ببازد.

مشکل اینک در همین مسئله نهفته است. گروهی با عمده کردن وجه «تحول اجتماعى‏‏‏‏- سیاسى‏‏» و نادیده گرفتن وجه دوم (نگاه کنید به سلسله مقالات «پاسخ به سئوالات نظری فعالان چپ» ـ راه توده) و تاکید یک سویه بر دموکراسی، حقوق بشر و جامعه مدنی  و …  و گروهی با عمده کردن در مضمون وجه نخست «تحول اجتماعى‏‏‏‏- اقتصادى‏‏» و حتی تاکید بر مواضع ضدامپریالیستیِ!  بخشی از حاکمیت تا حد مطلق‏گرای پیش مى‏‏روند.

سیاست مستقل حزب طبقه کارگر بر عدم مطلقگرای این دو محور و پیوند دیالکتیکی این «مجموعه بهم‏تنيده و جداى‏‏ ناپذير» در جریان پیچیده مبارزات اجتماعی شکل مى‏‏گیرد. حرکت به سوی حل «تضاد عمده» به مفهوم مرحلهای از حل «تضاد اصلی».

برای رفع تشتت نظری در آن بخش از جنبش چپ بطور اعم و جنبش توده‏ای بطور اخص که مرحله کنونی انقلاب را ملى‏‏ـ دموکراتیک ارزیابی مى‏‏کند، بحث باید بر بستر پاسخ به این پرسش سیر کند، تضاد عمده کدام است؟ زیرا با توافق بر سر خصلت مرحله کنونی انقلاب، شناخت «تضاد اصلی» به عنوان یک پیش فرض مارکسیستی حل شده است، جز اینکه مرحله کنونی را با مضمون بورژواـ دموکراتیک ارزیابی کنیم که آنگاه مطلق نمودن بحث دموکراسی اجتماعی و اقتصادی، که در قالب دموکراسی، آزادی های نوع بورژوازی و حقوق بشر، جامعه مدنی، جمهوری خواهی لائیک و اقتصاد بازاری و و و … مطرح مى‏‏گردد. همان گونه که به اشکال متنوع در کنش‏های سیاسی پاره‏ای از چپ های وطنی مشخصاً و در پاره‏ای که در این سراشیبی قرار گرفته‏اند، به طور وضوع مشاهده مى‏‏کنیم.

حتماً موافقید که امر «اتحادها» از دل شناخت مرحله کنونی انقلاب و شناخت «تضاد اصلی» و سپس «تضاد عمده» مى‏‏گذرد. از این روی مى‏‏توان به هاشمی رفسنجانی رای داد و یا به خاتمی و یا به موسوی و یا حتی به احمدی نژاد! و یا انتخابات را تحریم نمود!

انوشه هاتفی

٢٨ اسفند ١٣٨٧

برنامه ميرحسين موسوى‏‏، انطباق تضاد اصلى‏‏ و تضاد عمده در شرايط كنونى‏‏

ابرازنظر روشنگرانه انوشه هاتفى‏ و تاكيد او بر ضرورت شناخت «تضاد عمده كدام است؟» براى‏ تعيين عمده‏ترين عرصه مبارزات روز، را بايد مركزى‏ترين آموزش از اين ابرازنظر روشنگرانه دانست. براى‏ تعيين عمده‏ترن تضاد و عرصه مبارزاتى‏ در شرايط كنونى‏، به نظر مى‏رسد كه مى‏توان نكات مطرح شده در برنامه مبارزات انتخاباتى‏ ميرحسين موسوى‏ را به كمك گرفت، كه مستقل از بحث‏هاى‏ مطرح در جنبش توده‏اى‏ و به‏مثابه ارزيابى‏ مستقل نيروهاى‏ مسلمان مدافع دستاوردهاى‏ انقلاب بهمن، مطرح شده‏اند. او دو عرصه “آزادى‏هاى‏ قانونى‏” و “عدالت اجتماعى‏” را در برنامه مبارزاتى‏ خود برجسته مى‏سازد و آن‏ها را به‏مثابه “عمده‏ترين، يعنى‏ عاجل‏ترين عرصه مبارزات و خواسته‏هاى‏ مردم” عنوان مى‏كند.

تحقق بخشيدن خواست‏هايى‏ كه موسوى‏ در برنامه انتخاباتى‏ خود مطرح مى‏سازد، در چارچوب نظام موجود ممكن است. براين پايه است، كه بايد خصلت “تضاد عمده‏” بودن آن‏ها را پذيرفت.

درعين حال “حل ديالكتيكى‏” اين تضاد عمده، همانطور كه در سند حزبى‏ ١٣٦١ نير برجسته شده است، راه رشد و تعميق انقلاب را مى‏گشايد و لذا همزمان اين تضاد، دارى‏ خصلت “تضاد اصلى‏” نيز است.

در برنامه موسوى‏، مسئله حق برخوردارى‏ مردم از آزادى‏هاى‏ دموكراتيكِ قانونى‏ در ارتباط قرار داده مى‏شود با «قانون‏شكنى‏هاى‏ گسترده»، كه «ارزش» آزادى‏ را پايمال ساخته است و به «انكار خرد جمعى‏» انجاميده است.

او در مخالفت با مستولى‏ شدن نظام اقتصادى‏ كه به بهانه ضرورت رشد اقتصاد، پايمال كردن اصل‏هاى‏ اقتصادى‏ قانون اساسى‏ را به برنامه خود تبديل كرده است، به دفاع از اصل‏هاى‏ ٤٣ و ٤٤ قانون اساسى‏ پرداخته و ارزش «راهبرى‏» آن‏ها را براى‏ رشد اقتصادى‏ در خدمت عدالت اجتماعى‏ برجسته مى‏سازد و مى‏نويسد: «به‏ويژه راهبردهاى‏ ارزشمندى‏ كه اصل ٤٣ و ٤٤ از اين ميثاق ملى‏ را شكل داده‏اند، نياز به توجه بيش از پيش دارند و ما موظفيم منابع كمياب موجود را با تخصيص حداكثرى‏ در جهت تحقق هرچه كامل‏تر آن‏ها به كار بنديم و از هدر دادن اين منابع در خدمت منافع كوتاه مدت و اغراض سياسى‏ كم‏بها، جلوگيرى‏ كنيم.»

دو خواست مطرح شده در برنامه انتخاباتى‏ ميرحسين موسوى‏ براى‏ انتخابات رياست جمهورى‏ دوره دهم، دو عرصه عمده‏ خواست‏ و مبارزه مردم را تشكيل مى‏دهند، كه در سند سال ١٣٦١ حزب توده ايران نيز به آن اشاره و به مثابه دو عرصه‏اى‏ ارزيابى‏ شده است، كه تحقق آن‏ها، راه رشد ترقى‏خواهانه جامعه ايرانى‏ را مى‏گشايند.

به عبارت ديگر مجاز است و مى‏توان انطباق اصلى‏ترين و عمده‏ترين تضاد در جامعه ايرانى‏ را در شرايط كنونى‏ پذيرفت.

اهميت نتيجه‏گيرى‏ فوق، چند گانه است.

در وحله نخست كمك بزرگى‏ براى‏ رفع تشتت نظرى‏ در جنبش توده‏اى‏ است!

درعين حال به عرصه مبارزاتى‏، روشنى‏ و صراحت بخشيده، وظيفه آنى‏ و آتى‏ جنبش توده‏اى‏ را متبلور و شركت يك‏پارچه همه توده‏اى‏ها را در مبارزه روز انتخاباتى‏ در ايران مستدل ساخته و به ضرورتى‏ انكار ناپذير تبديل مى‏كند. امرى‏ كه مى‏تواند در پيش‏برد خواست‏هاى‏ مردم نقش برجسته و بجايى‏ ايفا سازد.

روزهاى‏ تعطيل عيد به‏طور سنتى‏، زمان برگزارى‏ جلسات و نشست‏هاى‏ حزبى‏ هستند. اميد مى‏رود با پايان تعطيلات، گروه‏هاى‏ مختلف توده‏اى‏ قادر باشند با درك مشترك از شرايط حاكم بر ميهن، به مبارزه يك‏پارچه در راه اهداف مردم بپاخيزند!

با اين اميد كه سال نو ١٣٨٨ براى‏ مردم ميهن ما سالى‏ خجسته است در راه دستيابى‏ به خواست‏ها و نيازى‏ انسانى‏ و ميهنى‏شان، و همراه است با قرار داشتن جنبش توده‏اى‏ و حزب توده ايران در ميان مردم و در صف مقدم مبارزات قانونى‏ آن‏ها!

حزب ما توده را سازد پيروز …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *