تردیدی نیست که رفیقان به دار آویخته ما، از اندیشمندان و رزمندگان بزرگ تاریخ طبقه کارگر در میهن ما بوده اند. ولی ما نباید به جمهوری اسلامی سرمایهداری- دینی اجازه دهیم که از خون پاکشان برای یک حزب کمونیست سازی سرسپرده بهرهجویی کند.
رفیقان جان داده در راه آزادی و برابری ما، در درازنای زندگی پربار خود، نشانههای فراوانی از پایبندی خود به طبقه کارگر و باور خود به مقولههای مارکسیستی به جای گذاشته اند. هیچ کس را هیچ نیازی به شنیدن سخنان این و یا آن “کارشناس” جمهوری اسلامی نیست.
تنها پادزهر سودمند و کارا در برابر چنین برنامههای موزیانه، استقلال طبقاتی ”چپ”های انقلابی است. استقلال طبقاتی “چپ” تنها زمانی شدنی است که درهای سازمانهای “چپ”انقلابی، به ویژه حزب طبقه کارگر برای دستههای خرده بورژوازی و بورژوازی باز نشود و همیشه بسته بماند، تا از پاکیزگی ایدولوژیک و سرشت طبقاتی این سازمان ها پاسبانی شود.
با دور شدن از استقلال طبقاتی، ”چپ” انقلابی مانند آونگی میان لایههای گوناگون بورژوازی انگلی در نوسان می ماند. سرشت مستقل طبقاتی ”چپ” انقلابی با پیوند روزانهی نبرد پیگیر دمکراتیک- اتحادی و روشنگرانه- ترویجیِ سوسیالیستی شدنی است. ”چپ” انقلابی هم برای اتحاد طبقه کارگر با دوستان نزدیک و دور علیه دیکتاتوری می رزمد و هم برای آمادهسازی و سازماندهی طبقهی کارگر و دیگر رنجبران برای پایان دادن به وابستگی نواستعماری به اقتصاد جهانی شدهی امپریالیستی.
این پیوند دیالکتیکی همانا پایبندی به برنامه حداقل کارگری است.