احسان طبری در باره ی رهبری یک حزب
لنین می گوید:
ما باید دائماً کارخود را، با بررسی زنجیره حوادث سیاسی در مجموعه اشان، درارتباط علّی آنها و نتائجشان، مورد وارسی قرار دهیم
ونیز می گوید:
باید کوشید چنان بنیادی از فاکتهای دقیق و غیر قابل بحث را تدارک کرد که بر آن بتوان تکیه نمود و به کمک آن بتوان با انواع احتجاجات «» کلی « یا » جزئی « که در این روزها آن قدر بی حد و پایان در برخی کشورها مورد سوء استفاده قرار می گیرد، مقابله کرد.
رهبری مانند راننده ای نیست که در مرکبی کاملا تحت فرمان خویش نشسته و بتواند آن را به چپ و راست و جلو و عقب بر حسب دل خواه خود هدایت کند. بلکه او در دستگاه پویایی است که به شکل مستانه ای در اطراف محور مفروض تکاملی پیچ می خورد و او )یعنی رهبری( باید بتواند با انطباق به موقع خود با این چم و خمها، به تدریج دستگاه را بیشتر و بیشتر اداره کند. مانند آن سوار کار چابکی که سوار اسب جوان سرکشی می شود که نمی خواهد رکاب بدهد. سوار کار تا مدتی، در عین تلاش برای مهار کردن سمند، با جنب و جوش آن، پیکر خویش را تطبیق می دهد و در عین حال ساعی است که مرکب را رام سازد و سرانجام موفق م یشود والا مرکبش او را پرتاب می کند و گاه با لگدی پیکرش را نیز خرد میسازد.