به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۳۸، ۲۲ آبان ماه ۱۳۹۶
رفقای گرامی،
پیش از هر چیز، از طرف کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران درودهای انقلابی خود را به این گردهمایی بینالمللی مهم و برجستهٔ حزبهای کمونیست و کارگری تقدیم میکنم که همزمان با بزرگداشت صدمین سالگرد پیروزی انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر برگزار میشود. بهعلاوه، سپاس و درودهای رفیقانهٔ خود را به میزبان این گردهمایی، حزب لنین، حزب کمونیست فدراسیون روسیه تقدیم میکنم.
رفقا،
ما اینجا گرد آمدهایم تا یکی از ارزشمندترین و بزرگترین رخدادهای سدهٔ بیستم و توسعهٔ اجتماعی و تاریخی بشر، یعنی انقلاب سوسیالیستی اکتبر را تجلیل و در عین حال بررسی کنیم. انقلاب اکتبر در دوران برتری و سلطهٔ سرمایهداری، در زمانی که جنگ
فاجعهبار جهانی اوّل میان کشورهای امپریالیستی بر سر تقسیم جهان و ثروتها و منابع آن در جریان بود، در دورهٔ سرکوب اندیشههای ترقیخواهانه، و در زمانی رخ داد که به بیان مانیفست کمونیست، ”شبح کمونیسم “خواب رهبران دنیای سرمایهداری را مختل کرده بود.
هدفِ انقلاب اکتبر، گشودن راه بشر به سوی جامعهای فارغ از جنگ، خشونت، و سرکوب، در یکی از بزرگترین و در عین حال توسعهنیافتهترین کشورهای اروپا بود. پیروزی انقلاب اکتبر بر ضد تزاریسم روس به هدایت و رهبری ولادیمیر ایلیچ لنین و بلشویکها، پایانی تاریخی بر نظرگاه ابدی بودن جهان سرمایهداری بود. این انقلاب به مردم ستمدیدهٔ جهان نشان داد که جهانِ دیگری امکانپذیر است. پیروزی انقلاب اکتبر همچنین تأکیدی بود بر اهمیت این گفتهٔ تاریخی کارل مارکس که: ”تا امروز، فیلسوفها فقط جهان را به شیوههای گوناگون تفسیر کردهاند. امّا مهم، تغییر دادن آن است.»
پیروزی انقلاب اکتبر را نمیتوان از شالودهٔ اندیشهٔ مارکسیستی-لنینیستی آن جدا دانست. لنین، ادامهٔ دهندهٔ خلّاق و مبتکر اندیشههای مارکس و انگلس، با بررسی عمیق و دقیق ماهیت اقتصادی-سیاسی امپریالیسم، به قانون ”رشد ناموزون “کشورهای سرمایهداری در مرحلهٔ امپریالیسم رسید. این قانون یکی از مهمترین کشفهای لنین بود و نقشی بنیادی در تحوّل و تکامل مارکسیسم داشت. آثار نظری خلاقانهٔ لنین عرصههای گوناگونی را در بر میگیرد. بهراستی که تجربهها و دستاوردهای انقلاب اکتبر، علاوه بر مارکسیسم به طور کلی، متأثر از این شالودهٔ نظری سازنده و دقیق نیز بود. البته این برخلاف ادعاهای کسانی است که با دستاویز قرار دادن فروپاشی سوسیالیسم در اتحاد شوروی و اروپای شرقی میخواهند و میکوشند که لنینیسم را در نقطهٔ مقابل مارکسیسم قرار دهند. مارکسیسم-لنینیسم، پرچم اندیشهها و آرمانهای انقلاب اکتبر در عامترین مشخصههای آن، از جمله تعریف و توضیحِ سرشت امپریالیسم، بحران اقتصادی ذاتی نظام سرمایهداری، رشد اقتصادی ناموزون در دوران امپریالیسم، و نظریهٔ انقلاب سوسیالیستی، اهمیت و عملی بودن و موضوعیت خود را همچنان حفظ کرده است.
رفقای گرامی،
انقلاب اکتبر در کشور همسایهٔ ایران- میهن ما- رخ داد. در نتیجهٔ این انقلاب، اتحاد جمهوریهای سوسیالیستی شوروی جایگزین روسیهٔ تزاری شد. پیروزی انقلاب اکتبر خطر فروپاشی، استعمار، و از دست دادن استقلال و حاکمیت ملّی ایران را از سر کشور ما رفع کرد. مردم ایران اتحاد شوروی را بهترین پشتیبان و مدافع استقلال و آزادی خود میدیدند. بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اکتبر، دولت شوروی قرارد اسارتبار ۱۹۰۷ را که کشور ایران را به مناطق نفوذ بریتانیا و روسیه تقسیم کرده بود، لغو کرد. لنین خودش در بیانیهٔ ۱۴ دسامبر ۱۹۱۷ [۲۳ آذر ۱۲۹۶] اعلام کرد که قرارداد اوت ۱۹۰۷ میان بریتانیا و روسیه تزاری، شامل همهٔ پیوستهای آن دربارهٔ تقسیم ایران به دو منطقهٔ زیر نفوذ و یک منطقهٔ بیطرف، باطل و ملغیٰ است. او تأکید کرد که هر پیمانی که با استقلال ملّی و یکپارچگی ایران، و آزادی مردم ایران تناقض داشته باشد، بیاعتبار است و باید دور ریخته شود تا دیگر نتوان به آنها ارجاع و استناد کرد.
دولت انقلابی شوروی همچنین همهٔ ادعاهای مالی و امتیازهای استعماری دولت تزاری روسیه در ایران را فسخ کرد. از آن گذشته، قانون ”کاپیتولاسیون “(مصونیّت در برابر پیگرد قانونی) در امر مسائل حقوقی و قضایی روسهای ساکن ایران نیز توسط دولت تازهٔ شوروی لغو شد. در این زمینه، دولت شوروی بیانیهٔ ۲۶ ژوئن ۱۹۱۹ را صادر کرد که در آن به همهٔ امتیازها و مزایایی که روسیهٔ تزاری در ایران داشت به طور کامل پایان داده شد. در این بیانیه آمده است: ”مردم روسیه ایمان دارند که خلق پانزده میلیونی ایران نابود نخواهد شد زیرا دارای سابقهای افتخارآمیز و سرشار از قهرمانی است، و شخصیتهای بسیاری دارد که دنیای متمدن بهراستی به آنها احترام میگذارد و به آنها افتخار میکند. چنان ملّتی میخروشد و بیدار میشود و زنجیرهایی را که سرکوبگران شریر بر آن تحمیل کردهاند از هم میدرد، و در مسیر برادرانهٔ ملّتهای آزاد و مترقی به سوی جامعهٔ بشری نوین، امیدبخش، خلّاق، و شکوفا و مرفّهی گام برخواهد داشت.»
تحت تأثیر انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر، جنبشهای رهاییبخش ملّی در ایران که برای ایجاد تغییر در ایران مبارزه میکردند، رشد کردند و گستردهتر شدند. برخی از رهبران این جنبشها از قبل هم با بلشویکها در تماس بودند و در رساندن پنهانی جزوههایی که لنین و رهبریِ در تبعید برای بلشویکها میفرستاد، کمک میکردند. این جنبشهای رهاییبخش به خیزشهای مسلّحانه در استانهای آذربایجان، گیلان، و خراسان منجر شد. تودههای عظیم کارگران و دهقانان، بورژوازی متوسط، و بورژوازی تجاری در این خیزشهای مردمی شرکت داشتند. از میان همین جنبشهای اجتماعی مردمی و زیر رهبری شخصیتهای انقلابی بزرگ آن دوره مثل حیدر عمواوغلی- یکی از رهبران جنبش مشروطیت در ایران- ”حزب کمونیست ایران “در سال ۱۳۳۰/۱۲۹۹ شکل گرفت. حزب کمونیست ایران مبارزهٔ پیچیدهای را در راه تحقق تغییرهای اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی به پیش برد، ولی مورد یورش و سرکوب رژیم سلطنتی قرار گرفت و فعالیت آن غیرقانونی و ممنوع اعلام شد. رهبران حزبی را دستگیر و زندانی کردند و رهبر بزرگ آن دکتر تقی ارانی در فوریه ۱۹۴۰ [بهمن ۱۳۱۸] در زندان کشته شد.
هفتاد و شش سال پیش، در پی آغاز جنگ جهانی دوّم، سقوط رژیم استبدادی رضاشاه، و رهایی زندانیان کمونیست، حزب تودهٔ ایران به مثابه وارث انقلابی و دموکراتیک حزب کمونیست ایران تشکیل، و در مدّتی کوتاه به مرکز جنبش اجتماعی تودههای خواهان دگرگونیهای بنیادی تبدیل شد. به یاری فعالیتِ تشکیلات کارآی حزب تودهٔ ایران در سراسر کشور، جنبشهای دموکراتیک در ایران گسترده شد و به استقرار دولتهای خودمختار منطقهیی در استانهای کردستان و آذربایجان منجر شد. در نتیجهٔ مبارزهٔ گستردهٔ مردم ایران در دورهٔ نخستوزیری محمد مصدّق، صنعت نفتِ ایران ملّی شد. در جریان کودتای ۱۹ اوت ۱۹۵۳ [۲۸ مرداد ۱۳۳۲] که توسط سازمانهای اطلاعاتی ”سیا»ی آمریکا و اِمآی۶ بریتانیا اجرا شد، جنبش مردمی به خشنترین وجه سرکوب شد، و ایران زیر سلطهٔ رژیم پلیسی سرکوبگر محمدرضاشاه و اربابان امپریالیستی آن قرار گرفت. حقانیّت تاریخی جنبش ما و پیوند ناگسستنی آن با اندیشهها و آرمانهای انقلاب اکتبر، همراه با ریشههای عمیق جنبش کارگری در میهن ما، تأثیر چشمگیری بر پیکار فزایندهٔ جنبش انقلابی علیه رژیم استبدادی شاه، و در نهایت پیروزی انقلاب ایران در فوریه ۱۹۷۹ [بهمن ۱۳۵۷] داشت. اهمیت حضور اتحاد جمهوریهای شوروی سوسیالیستی- فرزند و پرچمدار انقلاب اکتبر- در مرزهای شمالی کشور ما، و نقش بازدارندهٔ آن در برابر تهدیدهای امپریالیستها به مداخله در امور داخلی ایران و برضد انقلاب شکوهمند مردم ایران، انکارناپذیر است.
اکنون، نزدیک به ۳۹ سال پس از پیروزی انقلاب ملّی-دموکراتیک در ایران، یک حکومت دیکتاتوری مذهبی قرونوسطایی بر مردم ما حکومت میکند که به آرمانهای انقلاب ما خیانت کرده است. سرکوب وحشیانهٔ حقوق و آزادیهای دموکراتیک مردم، همراه با اجرای سیاستهای اقتصادی نولیبرالی توسط رژیم حاکم منجر به زندگی زیر خط فقر میلیونها نفر از مردم ایران، وجود بیکاری فزاینده و گسترده، و وجود فقری بیسابقه در تاریخ اخیر ایران شده است. همچنین، ذکر این نکته اهمیت دارد که در ۳۹ سال گذشته ما شاهد تصویب و به اجرا گذاشتن شماری از ارتجاعیترین و غیرانسانیترین قوانین بر ضد جنبشهای کارگری و سندیکایی، زنان، و جوانان در کشورمان بودهایم. جنبش زنان ایران یکی از مبتکرترین و دلاورترین بخشهای جنبش مردمی بوده است که دیکتاتوری مذهبی (ولایی) حاکم را به چالش کشیده است. باید به این نکته توجه داشت که فعالیت سازمانهای کمونیست، و نیروهای چپ به طور کلی، در ایران ممنوع است و سرکوب میشود. رژیم اسلامگرای ایران بهشدت و با تمام وجود ضدسوسیالیستی است و مارکسیسم را ارتداد و کفر قلمداد میکند. بهرغم هیاهوی ضدآمریکایی رژیم ایران، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و در سراسر جهان چیزی نبوده است جز سیاستی ماجراجویانه که حاکمیت و استقلال ایران را تهدید میکند و فقط به نیروهای اسلامگرای ارتجاعی یاری میرساند. بهعلاوه، بهرغم این هیاهوی پوچ رژیم ایران، و تلاشهای بیپرده و دائمی آن برای تقویت اعتبارش در این راه، باید گفت که جمهوری اسلامی ایران در هر یک از نقاط عطف و حسّاس در امور کشور ما و در منطقه، بازیچهٔ دست امپریالیسم شده است. آنچه مسلّم است این است که پس از فروریزی اتحاد شوروی، رژیم ایران وزنهٔ تعادل واقعی در
برابر نقشههای امپریالیسم و متحدان منطقهیی آن نبوده است.
رفقای گرامی،
ما صدمین سالگرد پیروزی انقلاب اکتبر را در زمانی جشن میگیریم که سرمایهداری جهانی در بحران اقتصادی عمیق و همهجانبهای فرو رفته است. دنیای سرمایهداری انحصاری در این دوّمین دههٔ سدهٔ بیستویکم دنیایی است غرق در نابرابری غیرانسانی و ژرفندهای که در آن صدها میلیون نفر از بنیادیترین حقوق انسانی و دموکراتیک محرومند، و فقر تکاندهندهٔ صدها میلیون انسان، محرومیت آنها، و نیز جنگ، و ویران کردن بیوقفهٔ محیطزیست، آیندهٔ بشر را به طور جدّی تهدید میکند. ظهور دوبارهٔ تعصّبهای نژادی و برتریطلبانه در اروپا و آمریکا- جریانی که در سدهٔ بیستم منجر به دو جنگ جهانی و کشته شدن دهها میلیون نفر شد- و به قدرت رسیدن دولتهایی مثل دولت دونالد ترامپ که آشکارا نژادپرستی و سلطهٔ امپریالیسم بر جهان را تبلیغ و ترویج میکند، باید زنگ هشداری جدّی برای ترقیخواهان جهان باشد.
مبارزه با تهدید جنگ در خاورمیانه، و با سیاستهای تجاوزکارانه و نقشههای برتریجویانهٔ ”ناتو “و امپریالیسم آمریکا نیز همچنان چالشی اساسی در برابر نیروهای صلحدوست در سراسر جهان است. لنین که از خواست جدّی و حیاتی مردم برای پایان دادن به جنگ فاجعهبار جهانی اوّل بهخوبی آگاه بود، چند روز پس از پیروزی انقلاب، فرمان صلح و پایان دادن به شرکت روسیه در آن جنگ را صادر کرد، زیرا او خوب میدانست که مبارزه در راه انقلاب سوسیالیستی بدون تعهد قاطع به پیکار استراتژیک در راه برقراری و حفظ صلح موفق نخواهد شد. صد سال پس از پیروزی انقلاب سوسیالیستی روسیه، ضرورت ادامهٔ مبارزه در راه صلح و بر ضد جنگ هنوز یکی از اصول مرامی اکتبر کبیر است که در مبارزهٔ بشر در سدهٔ بیستویکم به طور قطع همچنان موضوعیت دارد. به این ترتیب، کارزار دفاع از صلح بخشی مهم و جداییناپذیر از استراتژی حزب ما در راه تحقق آیندهای بهتر برای زحمتکشان ایران است.
رفقا،
وجود طبقات و جامعهٔ طبقاتی اختراع کمونیستها نیست؛ امّا واقعیتی دهشتناک است. بحران کنونی نظام طبقاتی سرمایهداری جهانی نتیجهٔ مستقیم سیاستهای نولیبرالیای است که در دهههای اخیر اجرا شده است. دیوید هاروی، اندیشمند مارکسیست و استاد برجستهٔ دانشگاه ”سیتی “در نیویورک به این نتیجه رسید که سرمایهٔ مالیِ قماری در دههٔ هفتاد میلادی [دههٔ ۱۳۵۰] سرانجام دست بالا را بر سرمایهٔ صنعتی پیدا کرد، به طوری که هدفِ فعالیت اقتصادی، شد بهایِ سهام در بازار بورس و نه تولید. منافع مالی، و به بیان لنین ”قدرت حسابداران بهجای مهندسان»، بین طبقات و نخبگان حاکم رواج یافت و غالب شد. نولیبرالیسم تغییر مفهوم ”وضعیت اجتماعی “را موجب شده است. همهٔ آنچه را که از دموکراسی و حقوق بشر بهجا مانده، کنار گذاشته است. با سماجت و بیوقفه از برتری طبقاتی و حتّی نوعی جدید از نظام ”کاست “در جهان سخن میگوید و دفاع میکند.
انقلاب اکتبر نور امید- امید به آزادی، برابری، عدالت اجتماعی، صلح، و سوسیالیسم- را در قلب صدها میلیون تن از زحمتکشان و محرومان در سراسر جهان برافروخت
. امروزه تراستهای غولآسای رسانههای مُبلّغ نظام سرمایهداری، حملههای تبلیغاتی بیامان و آکنده از دروغی را بر ضد سوسیالیسم، انقلاب اکتبر، و به طورکلی هر خیزش انقلابی در سراسر جهان میپراکنند. این تراستهای رسانهیی، انقلاب اکتبر و بهخصوص نقش لنین در رهبری این انقلاب را اشتباهی تاریخی مینمایانند و آن را درعمل به زیان طبقهٔ کارگر و مبارزهٔ جهانی کارگران معرفی میکنند. با وجود همهٔ دستاوردهای اتحاد شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی در ساختمان سوسیالیسم، امروزه دیگر روشن است که روند ساختمان سوسیالیسم با ضعفها و کاستیهایی روبهرو بوده است که سرانجام همراه با فشار خردکنندهٔ عظیم و سازمانیافتهٔ امپریالیسم جهانی، در نهایت در سالهای پایانی سدهٔ بیستم به فروپاشی نظام سوسیالیستی در آن کشورها منجر شد. برخورد نقادانه، علمی، و دور از جزمگرایی ما به این تجربهٔ تاریخی مهم، تنها راه جنبش کارگری و کمونیستی و نیروهای مترقی و پیشروِ جهان به منظور ترسیم نقشهٔ راهی برای ساختمان جامعهٔ آیندهٔ بشری است. چشم بستن بر کاستیها و ساختارهای دیوانسالارانه در این کشورها که در طول زمان جای خلاقیت و برخورد علمی با پدیدهها را گرفت و از ویژگی انقلابی حزبهای حاکم در آن کشورها کاست، نمیتواند سلاح کارایی در مبارزهٔ ما و پیکار طبقهٔ کارگر جهانی و متحدانش با سرمایهداری انحصاری باشد.
سرشت غیرانسانی و ناپایدار سرمایهداری جهانی در سدهٔ بیستویکم برای همهٔ ما آشکار است، و بشر امروزی جایگزین بهتری را آرزو دارد. برخلاف مدعیان و مجیزگویان این نظام ضدانسانی که آن را ”پایان تاریخ “بشریت میخوانند و میدانند، ظهور اتحاد شوروی و پیروزی انقلاب اکتبر نشان داد که جهانی دیگر ممکن است و میتوان بر ویرانههای نظام سرمایهداری، جهان دیگری را با معیارهایی انسانی بر شالودهٔ برابری، عدالت اجتماعی، و صلح برپا کرد. جوهر اکتبر ۱۹۱۷ همین است و ما نباید آن را از یاد ببریم. تجربهٔ هزارههای تاریخ مدوّن بشر نشان داده است که راه برپایی این دنیای نو، نه آسان است و نه از ضرورت انجام تلاشهایی سترگ و فداکاریهایی عظیم بی نیاز است. آنچه روشن است این است که بحران فزاینده و حلناشدنی سرمایهداری جهانی و ماهیت ضدانسانی آن ضرورت تاریخی برپایی نظامی نو را طلب میکند.
ما، وفادار به اندیشهها و آرمانهای اکتبر کبیر، در کنار اکثریت قاطع جامعهٔ بشری برای برپایی این نظام، یعنی جامعهٔ نو سوسیالیستی، با فراگیری از تجربههای گذشته و درک دقیق ضرورتهای عینی و ذهنی سدهٔ بیستویکم در کشورمان، همچنان به مبارزهمان ادامه میدهیم.
زنده باید انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر!
زنده باد سوسیالیسم!
پاینده باد وحدت بین المللی کمونیستها!