سرشت مردمی- دمکراتیکِ میهن دوستی حزب توده ایران

image_pdfimage_print

سخن روز شماره: ۱۶ (یک شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱٣۹٨ – ۱۹ مه ۲۰۱۹)

آن هنگام که حزب توده ایران پس از آزادی خرمشهر خواستار پایان دادن به جنگ میان عراق و ایران شد، حفظ وحدت سیاست ملی و مردمی را مورد توجه و نظر داشت که برآمده از انقلاب ملی- دمکراتیک بزرگ بهمن ۵۷ مردم میهن ما بود. حزب طبقه کارگر ایران با شناخت همه جانبه از سیاست امپریالیسم در انحراف انقلاب مردمی بهمن ۵۷، توطئه ی به راه انداختن جنگ را گامی در این سو ارزیابی نمود. اکنون نیز حزب توده ایران همین ارزیابی را از توطئه های امپریالیسم داراست که هدف آن برقراری همه جانبه ی سیطره ی نواستعماری امپریالیسم بر ایران است!

امپریالیسم، در راس آن امپریالیسم آمریکا کماکان همان سیاست را ادامه می دهد. هدف این سیاست برقراری سلطه ی سیطره ی نواستعماری خود بر ایران است. به طور عینی ادامه جنگ در آن دوران و ادامه ی سیاست ماجراجویانه ی نظامی حاکمیت ضد مردمی و ضد ملی اکنون در یک سو قرار دارد. ادامه جنگ در آن دوران، شکست انقلاب را رقم زد و پیروزی ارتجاع حاکم کنونی را تحقق بخشید. ادامه سیاست ماجراجویانه نظامی رژیم ولایی، مکمل گام پیش است.

ادامه جنگ در آن دوران به معنای ایجاد زمینه ی لازم به منظور حفظ منافع مشترک ارتجاع امپریالیستی و ارتجاع داخلی در ایران است. سیاست کنونی ماجراجویانه نظامی حاکمیت ارتجاعی در ایران ابزار ادامه این برنامه و مکمل ایجاد شرایط برای بندوبست با امپریالیسم است.

این واقعیت که ارزیابی حاکمیت کنونی از سیاست امپریالیسم، نادرست است که می پندارد می‌تواند به توافقی با امپریالیسم برای بقای خود نایل شود، مساله ای است که به آن باید به طور مجزا پرداخت. تنها در اینجا اشاره شود که امپریالیسم به چیزی کمتر از کلیت ایران راضی نخواهد شد. این است هدف رابطه ی شلاق و مذاکره که ترامپ این روزها تکرار کرده است. به این نکته «رهبر» در سخنان اخیرش اذعان می کند، ولی به نتیجه‌گیری مردمی- دمکراتیک و ملی نمی پردازد. ادامه و تشدید سرکوب زحمتکشان و غارت و تشدید استثمار آن‌ها نشان آن است.

رشد همکاری میان ارتجاع جهانی و داخلی در حاکمیت جمهوری اسلامی در سه دهه ی اخیر انکارناپذیر است. جایگزینی اقتصاد سیاسی تثبیت شده در قانون اساسی برآمده از انقلاب بهمن توسط حاکمیت با برنامه ی دیکته شده توسط سازمان های مالی امپریالیستی با عنوان خود افشاگرِ اقتصاد «اسلامی» – که به برنامه رسمی دولت های نظام سرمایه داری وابسته به اقتصاد جهانی امپریالیستی بدل شده است -، روند قانونمند در ادامه جنگ پس از آزادی خرمشهر است.

اکنون نیز تهدیدات امپریالیسم آمریکا و گام های عهدشکنانه آمریکا با برقراری و توسعه ی محاصره ی اقتصادی، ادامه ی توطئه ای است که حزب توده ایران نسبت به آن، آن هنگام هشدار داد. اکنون نیز حزب توده ایران خواستار بازگشت رسمی نیروهای نظامی جمهوری اسلامی از سوریه است. سیاست ماجراجویانه نظامی حاکمیت جمهوری اسلامی در آن دوران و اکنون با هدف مشابهی انجام می‌شود که هیچ رابطه‌ای با منافع ملی ایران و حقوق قانونی خلق های ساکن سرزمین باستانی مشترک آن‌ها ندارد.

سایه‌های خدا بر روی زمین می‌آیند و می روند، سیاست علمی و انقلابی حزب توده ایران با صلابت منطق پرتوان خود پابرجا و استوار است. زیرا سیاست ملی و میهن دوستانه حزب توده ایران، سیاستی مردمی و دمکراتیک است. از منافع طبقه کارگر که پیشرو و انقلابی ترین طبقه در جامعه است دفاع می‌کند که همزمان دفاعی از منافع همه ی مردم میهن ما و خلق های ساکن آن است.

سرشت مردمی و دمکراتیک و ماهیتِ میهن دوستی انقلابی تقسیم ناپذیر است!

این ارزیابی از مضمون سیاست مستقل طبقاتی حزب توده ایران، حزب طبقه ی کارگر ایران در آن دوران و اکنون به قوت خود باقی است.

توده‌ای های صادق و استوار بر مواضع میهن دوستانه، مردمی و دمکراتیک حزب توده ایران از این رو مدافع استقلال سیاست طبقاتی حزب طبقه کارگر هستند، زیرا آن را به سود مردم میهن ما می دانند؛ به سود طبقه ی کارگر و همه زحمتکشان یدی و فکری که زنان وخلق ها کوچک، ضعیف ترین حلقه آن را تشکیل می دهند، ارزیابی می کنند.

تنها با چنین سیاست مردمی و ملی است که می‌توان نبرد ضدامپریالیستی را به ثمر رساند؛ می‌توان توان انقلابی را در ایران دور محور ٬٬چپ٬٬ متمرکز نمود و راه ترقی خواهانه آینده را گشود.

مبارزه با جنگ طلبی و سیطره سرکوبگرانه ی امپریالیسم، در راس آن امپریالیسم آمریکا تنها از عهده ی یک نظام مردمی و دمکراتیک برمی آید. نظام کنونی حاکم بر ایران با سیاست ضد مردمی و ضد دمکراتیک خود نشان داده است که گردانی ضد امپریالیسم نیست و با قرار داشتن در سیستم اقتصاد امپریالیستی نمی تواند به طور عینی چنین گردانی باشد. دعوای میان ارتجاع خارجی و داخلی، دعوا بر سر تقسیم غنایم، غارت منافع و تشدید استثمار مردم میهن ما است و بس!

از این روست که حل تضاد دمکراتیک در ایران با حل تضاد میان خلق و غارتگران عجین شده است، یکپارچه شده است. بدون پایان بخشیدن به‌خصوصی سازی زندگی اجتماعی، گذارِ ترقی خواهانه از دیکتاتوری کنونی ممکن نیست.

«بنا نیست جنگی انجام بگیرد. نه ما دنبال جنگ هستیم، نه آنها» («رهبر»)، یک خبر است و نه ارایه ی تحلیل اوضاع کنونی.

مایک پومپئو، وزیر امورخارجه آمریکا با اظهارات متفاوت در تأیید و نفی این سخنان، به سیاستی ادامه می‌دهد که شیوه ی کارکرد امپریالیسم آمریکاست. در حالی که او در مذاکره با وزیر امور خارجه روسیه برنامه حمله به ایران را نفی می کند، سخنگوی کرملین، دیمیتری پسکوف هشدار می‌دهد که مایک پومپئو در سفر به روسیه، تضمینی برای این که جنگ با ایران در نگیرد نداده است.

سخن پوتین، رئیس جمهور روسیه نیز سویه ی دیگری از همکاری ارتجاع داخلی و خارجی را در ایران برملا می سازد. در گذشته پوتین ایران را «همکار استراتژیک» نامیده بود. امروز می‌گوید که مجبور است، سخنی را که بارها در مذاکرات بیان کرده است، علنی کند. او هشدار می‌دهد که خروج ایران از برجام نادرست است و موضع جمهوری اسلامی را تضعیف می کند. زیرا «با خروج ایران از این توافق همه فراموش می کنند که آمریکا نخستین کشوری بود که خروج از برجام را کلید زد. همه از یاد خواهند برد که طرف پیشگام در فروپاشی برجام ایالات متحده بود و همه ایران را مقصر خواهند خواند.»! او سیاست تنش زدایی را توصیه می کند. و هشدار می‌دهد که «در آن صورت [خروج ایران از برجام] افکار عمومی و جهان به شکل هدفمند به این سمت (علیه ایران) هدایت خواهد شد.»

پوتین با اشاره به اینکه «روسیه آتش نشان نیست و ما نمی توانیم همه آنچه را که بطور کامل به ما بستگی ندارد، نجات دهیم»، به طور عملی خط فاصل را با «همکار استراتژیک» که پیش تر درباره رابطه با ایران بیان کرده بود، نشان می‌دهد و مورد تجدیدنظر قرار می دهد.

برای بحث این سطور سخنان نقل شده از این اهمیت برخوردار است که روشن می‌کند که سیاست ماجراجویانه نظامی جمهوری اسلامی در همان نهری در جریان است که سیاست جنگ طلبانه و ماجراجویانه امپریالیسم آمریکا در جریان است. این آب‌ها به هم می‌رسند و یکدیگر را تقویت می کنند. سرشت ضد دمکراتیک و ضد انسانی مشترک آن‌ها از این ریشه در واقعیت برخوردار است.

سیاست مستقل طبقاتی حزب توده ایران علیه این وحدت منافع ارتجاع خارجی و داخلی متوجه است. هر ارزیابی دیگر، هر کوشش برای عمده کردن سویه ای از واقعیت، از طریق بی توجهی به «کلیت» که «حقیقت» را قابل شناخت می سازد (هگل)، که ازجمله در ابرازنظری مطرح شده است، در تضاد قرار دارد با سیاست مستقل طبقاتی حزب طبقه کارگر ایران. این سخن به این معنا نیست که پرسش در این زمینه مجاز نیست و اگر کسی نظری دیگر داشت، گویا وابسته به ارتجاع است. این سخن به این معناست، که نمی‌توان با انحراف از سیاست طبقاتی حزب توده ایران توسط هیچ رفیق و یا مدعی موافق بود.

 سیاست خارجی حاکمیت نظام سرمایه داری در ایران از این رو نمی‌تواند از منافع ملی ایران دفاع کند، زیرا سیاستی ضد مردمی و ضد دمکراتیک است. ادامه ی جنگ با عراق پس از آزادی خرمشهر که حزب توده ایران با صراحت با آن مخالفت کرد، گامی بود که با منافع مردم میهن ما در هم سویی قرار داشت. مبارزه‌ایِ شفاف علیه امپریالیسم و علیه جنگ طلبی آن بود. سیاستی صلح آمیز و در دفاع از منافع ملی ایران و مردم آن بود و هست!

سیاست ملی و مردمی حزب توده ایران در آن زمان، اکنون نیز به قوت خود باقی است. دفاع از صلح، مبارزه با تشنج که ابزارهای امپریالیسم آمریکا و اروپایی برای تثبیت سلطه خود بر کشورهای و خلق های در جهان است، تنها با سیاستی هشیار . هوشمندانه با سرشتی ملی- مردمی ممکن خواهد بود. این سیاست با ادعای «مذاکره سم است؛ جنگ نخواهد شد!» که «رهبر» در دیدار «با کارگزاران نظام» مطرح می‌سازد تفاوت ماهوی دارد.

خواست خروج رسمی نظامیان ایران از سوریه و بازگشت آن‌ها پس از کمک به دفع توطئه ی تجاوزگرانه امپریالیسم که حزب توده ایران خواستار آن است، سیاستی ملی و مردمی و دمکراتیک است که در راستای خواست پایان بخشیدن به جنگ پس از آزادی خرمشهر قرار دارد.

تحقق بخشیدن به این خواست ملی و مردمی می‌تواند با تنظیم برنامه مبارزه ی توده‌ای ها در ایران و خارج از کشور ممکن گردد که کمک بزرگی خواهد بود برای تفهیم سرشت و مضمون سیاست مردمی- دمکراتیک و ملی حزب طبقه ی کارگر ایران، حزب توده ایران!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *