رژیم اسد با دوری گرفتن از راه رشد غیرسرمایهداری و پذیرش دستورهای نهادهای مالی امپریالیستی برای پیاده کردن اقتصاد نئولیبرالیستی، پایگاه اجتماعی خود را کمتوان و در برابر دشمنان خود را آسیبپذیر کرد. کشورهای امپریالیستی با کمک کشورهای واپسگرا خلیج فارس و ترکیه از این کم توانی به سود منافع ژئوپولتیکی خود بهرهجویی کردند و جنگ سال ۲۰۱۱ را به راه انداختند.
جای هیچ تردیدی نیست که این سرنگونی به دستور و به سود امپریالیسم انجام شدهاست. هیچ تردیدی نیست که اسراییل، ترکیه و امریکا در واژگونی اسد نقش اصلی را بازی کردند و به همین دلیل بیشترین سود را خواهند برد. هیچ شکی هم نیست که جمهوری اسلامی پس از ضربههای بیشماری که از رژیم صهیونیستی اسراییل خورد توان کمک به رژیم اسد را از دست دادهبود و برای همین بیشترین ضربه را از واژگونی اسد خواهد خورد.
همانگونه که دیدهایم کشورهای گوناگونی منافع ژئوپولیتیکی گوناگونی در سوریه دارند. در یک سو، اسراییل و امریکا و در سوی دیگر روسیه و جمهوری اسلامی ایستادهاند، ترکیه هم نقش “شریک دزد و دوست قافله” را بازی میکند.
هنوز روشن نیست که آیا واژگونی اسد به دست نیروهای سازماندهی شده کشورهای امپریالیستی و صهیونیستی به سود مردم این کشور خواهد شد یا نه؟ نیروهای “چپ” سوریه بسیار کمتوان هستند و هیچ نقشی در این رویدادها نداشتهاند. برای همین، سرنوشت مردم سوریه با برایند نبرد طبقاتی که هم اکنون در روند انجام است گره خوردهاست.