دوره جدید: مقاله شماره: ۹۳ (۱۹ دی ١٣٩۶)
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری
آن گاه، من، به صورت من چنگ می زند! (سیاوش کسرائی)
برخی از رفقا صادقانه میپرسند «وقتی ما (چپ ها) در رهبری جنبش انقلابی شرکت نداریم، آیا سرنگونی جمهوری اسلامی به سود سیاست امپریالیستی تجزیه ایران از کار در نمی آید؟»
این تز آن هنگام تزی قابل دفاع است که با این پرسش انتقادی همراه باشد که چرا ما نتوانستیم رهبری جنبش را به دست گیریم؟
پاسخ به این پرسش اکنون، مبرم ترین پاسخی است که باید جنبش چپ ایران و در مرکز آن حزب توده ایران، حزب طبقه کارگر ایران به مردم جان برکف در مبارزه ی انقلابی بدهد.
انسان در زندگی یک بار ستاره ی دنباله دار را میبیند (بزرگ علوی، چشم هایش)، نسل کنونی ایران که با یورش نابرابر خود به قلعه استبداد و غارت طبقات حاکم در جستجوی ستاره ی دنبالهدار خود است، حق دارد از آنهایی بپرسد که با تز تازه ی خود می خواهند سرخورده، بار پاسخگویی به طبقه کارگر و همه مردم انقلابی را از گردن خود بگشایند؟
چرا چپ ایران نتوانست به وظیفه ی خود عمل کنند؟ پاسخ یکی است و بس. زیرا نخواست جایگزینی برای علت بحران اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی حاکم بیابد و به مردم زیر فشار غارت و استثمار ارایه دهد! جایگزینی که می بایست، مبارزه با سیاست اقتصادی بازار آزاد نئولیبرالی باشد که کالای عفن صادراتی از اتاقهای فکر محافل مالی امپریالیستی است. سیاستی که تنها در خدمت حفظ منافع سرمایه داران داخلی وابسته به اقتصاد سیاسی جهانی سازی شده ی امپریالیستی قرار دارد. سرمایه دارانی که علیرغم هیاهوی توخالی شان، به طور عینی– ماتریالیستی به عنوان متحد طبیعی منافع سرمایه داران امپریالیستی عمل می کنند. سرمایه دارانی که برای اِعمال نسخه وارداتی خصوصی سازی و آزادسازی اقتصادی به سلطه ی استبداد رژیم ولایی نیاز دارند. سرمایه دارانی که برای حفظ منافع خود استقلال اقتصادی و سیاسی ایران را برباد میدهند با این امید واهی که امپریالیسم آنها را به عنوان همدست خود بپذیرد. سرمایه داران و رژیم دیکتاتوری ای که از سرنوشت قذافی، اسد و دیگران هیچ نیاموخته اند و در نیافته اند که تن دادن به اقتصاد سیاسی امپریالیستی بخشی جداناپذیر ازبرنامه امپریالیستی برای تجزیه ایران است.
اگر چپ ایران، و در مرکز آن حزب توده ایران نتواند به رشته ی استدلالی سطور پیش پاسخی انتقادی و مستدل ارایه دهد، که قادر نیست، آن هنگام نمیتوان تز پیش گفته آن را چیزی جز فرار از پاسخگویی و مسئولیت در برابر نسل کنونی طبقه کارگر و دیگر میهن دوستان ارزیابی نمود.
در کوچه هم چنان
جنگ عبور از زِرِه واقعیت است.
و عاشقان تیز تکِ ترس ناشناس
بنهاده کوله بار تن، جست میزنند
پرواز میکنند
آری
این شبروان، ستاره ی روزند
که مرگ هایشان
در این ظـلام، روزنی به رهائــی است
(سیاوش کسرائی، بر سرزمین سوختگی …)
2- استقلال سیاست طبقاتی ضرورتی مبرم
تاریخ، تاریخ مبارزه ی طبقاتی است (مانیفست کمونیستی). تاریخ میآموزد که رشد جامعه دارای دو مرحله جداناپذیر و بهم بافته است، اصلاحات و انقلاب. تنها آنها که در ایران روزهای دی ماه 1396 نیز نمیخواهند این درس را بیاموزند، می پندارند که رژیم دیکتاتوری ولایی استحاله پذیر است. باید اعلامیه و بیانیه و موضع گیری های آن را با دقت مطالعه نمود و از این امید واهی آموخت که دل و ذهن صادقشان را تصاحب کرده است و سرگردان و سرخورده میخواهند با خس و خاش از غرقگی جلوگیری کنند.
برای نجات ایران، برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور باید از رژیم دیکتاتوری ولایی گذشت که ابزار تشدید غارت و استثمار زحمتکشان زن و مرد، در شهر و روستا است و پله ای است برای نابودی حق حاکمیت ملی و تبدیل ایران به نومستعمره ی اقتصاد امپریالیستی. این رژیم دیکتاتوری استحاله ناپذیر است. گذار از آن، گذاری انقلابی است!
به این منظور باید برنامه جایگزین اقتصاد- اجتماعی ملی- دمکراتیک را به پرچم مبارزه ی انقلابی مردم بدل ساخت و کمبود سالیان تدارک و تجهیز توده های زحمت را بر طرف نمود.
باید از اندیشهای که فضای بحث در این باره را مسدود می سازد، همان قدر گذشت که باید از سلطه ی رژیم دیکتاتوری در جمهوری اسلامی گذشت. مبارزان صادق در جنبش چپ و به ویژه در حزب طبقه کارگر در برابر این وظیفه تاریخی قرار دارند.
نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/4743
رفیق عزیز جوانان کارگر در زیر شکنجه وارتان وار کشته می شوند شبه چپ در جنبش است ما هستیم هر چند نا پبوسته پیروز باشیم
رفیق محسن عزیز
از ابرازنظر شما هم به خاطر شنیدن صدایتان خوشحالم و هم از خبر شرکت کارگران در مبارزه. جز این هم انتظار نمی رود. کارگران زحمتکش و در کل آن طبقه کارگر ایران که زنان محروم ترین و زیر فشار ترین گردان آن را تشکیل می دهند، قربانیان نخست سیاست ضدکارگری و ضدملی خصوصی سازی و آزاد سازی اقتصادی هستند مبارزات اعتصاب غذای کارگران و زندانیان سیاسی دیگر در سیاه چال های نظام دیکتاتوری راه ناهموار توسعه مبارزات اعتصابی کارگران را هموارتر ساخته است.
بی جهت هم نیست که خواست پایان دادن به سیاست خصوصی سازی و پایان دادن به سیاست ضد کارگری آزادی سازی اقتصادی در راس خواست های کارگران در اعتصاب های قرار دارد، آن طور که در اعتصاب کارگران هفت تپه در خوزستان به خواست اصلی بدل شده است.
خواست پایان دادن به نابودی حقوق صنفی کارگران در داشتن سازمان های مستقل صنفی و همچنین خواست بازگشت قراردادهای رسمی به جای موقت، اجاره ای و سفید امضا که به معنای خواست پایان بخشیدن به سیاست اقتصادی دیکته شده ی ریاضت اقتصادی به زحمتکشان است، از سرشتی سیاسی برخوردار شده است. پیوند مبارزه ی صنفی و سیاسی که مصوبه ششمین کنگره ی حزب توده ایران را در سال ۱۳۹۱ تشکیل می دهد، به طور عملی به دستور مبارزه ی روزانه طبقه کارگر تبدیل شده است. این از سطح نبرد طبقاتی در ایران حکایت می کند که کارگران زیر فشار ستون فقرات آن را تشکیل می دهند. از این رو اشاره شما در شرکت کارگران جوان در مبارزه انقلابی کنونی، شادی برانگیز و قابل انتظار است.
برای مبارزه ی جانفشانه طبقه کارگر بهترین آرزوها و برای شنیدن صدای شما با توجه به همه جنبه های امنیتی شادی بسیار