با این همه بدبختی و تهیدستی در جهان، و زمانی که امپریالیسم بسیار پرخاشگر است و هر گونه تلاش برای دگرگونی نظام بهرهکشانه را با سُرب گلوله پاسخ میدهد، آیا ما چارهای فرای سوسیالیسم داریم؟
پاسخ را بیش از یک سده پیش رزا لوکزامبورگ دادهاست:«سوسیالیسم یا بربریت».
چرا انسان ها نباید بربریت را برگزیند؟
بگذارید پاسخ را از زبان شاعرانه طبری بشنویم:«اگر شما در آتش وجدان بشری میسوزيد، اگر اين آتش در قلب شما فروغی دارد، آنگاه نخواهيد توانست. وجدان شما، شما را در عين خوشبختیِ به اصطلاح خوشبختیتان بدبخت میکند. از درون بدبخت میکند. بايد لاقيد از کوههای فقر بگذريد، لاقيد از زندانهای شکنجه، لاقيد از مجالس چاپلوسی و دروغ، از سنگرهای خونآلود؛ [..] بايد پایهای مزيّن مغزهای پوک را ببوسيد.»
آیا ما با این همه شکستهای فراوانی که خردهایم، بختی برای پیروزی در این نبرد نابرابر داریم؟
طبری میگوید:«اين جنبش را اگر هزاران بار نيز در خون مدفون سازيد، مانند سمندر رستاخيز میکند و سرانجام نمیتوانید نابودش کنيد. و اين جنبش بزرگ انسانهای تحقيرشده به سوی برادری و همبستگی عظيم سراپای بشريت،[..] جنبشی است که میتواند به خوشبختی و بهروزی انسانی تحقق بخشد.»
دیری است که از زخمها رهایی یافتهایم و در روند تلخ و شیرین روزگار، هماکنون خود را نیرومند مییابیم. در این رزمگاه، ما دیگر افتان و خیزان راه نمیرویم، بلکه با سری افراشته و پایی استوار در این راه گام میگذاریم. دشمن به عبث میکوشد که اندیشه سرکش و انقلابی ما را به خشکی کشاند و ما را رام سازد. اما ما با رهنوشه و توشه ای نو، زره و جوشن رزم بر تن، برای نبرد آمادهایم.
ما هماکنون میخواهیم که بر ویرانههای امیدهای به خاک نشسته و آرزوهای برباد رفته، سوسیالیسم نوینی برپا کنیم. ما با اندیشهای سازنده، جستجوگر و دلی پرشور و سرشار از عشق انسانی، پای به میدان نبرد میگذاریم.