«سوسیال‌رفرمیسم متأخر» و شیفتگی برخی «توده‌ای‌ها»!

image_pdfimage_print

تارنگاشت عدالت
۵ آذر ۱۳۹۶

 

 

در ایالات متحده آمریکا «چپ ضدکمونیست» یا «چپ ضدکمونیسم حزبی» همچنان بر گفتمان روشنفکری مسلط است. این چپ به دلايل گوناگون- اپورتونیسم، دنبال کردن شغل، انکار آگاهانه (یا نشناختن) قانون‌مندی‌های حقیقی سرمایه‌داری و امپریالیسم، راحتی و آرامش نقد «مجاز»- تز یازدهم مارکس را که می‌گوید «فلاسفه فقط به شیوه‌های گوناگون جهان را تعبیرکرده اند، اما سخن بر سر تغییر آن است» واژگون ساخته و با لفاظی‌ها و قلم‌فرسایی‌های روشنفکرانه خود می‌گوید «انقلابیون فقط به شیوه‌های گوناگون جهان را تغییر داده اند، اما سخن بر سر تعبیر آن است!»

«چپ ضدکمونیست» در سنگرهای استادی دانشگاه‌ها و جبهه‌های نقد «مُجاز» قهرمانان خود را دارد: جیوانی آریگی، جاناتان شل، آنتونیو نگری، جاش لوین، دیوید هاروی، روبین بلاک‌برن، ایستوان مزاروش، جان بلامی فاستر، ارنست مندل، آندره گورز، میشل لووی، امانوئل والرشتاین و غیره.

مایکل پارنتی در کتاب «سیاه‌‌جامگان و سرخ‌ها: فاشیسم منطقی و سرنگونی کمونیسم» ضمن بررسی پدیده چپ ضدکمونیست از جمله چنین می‌گوید:
«در ایالات متحده، طی بیش از صد سال، منافع حاکم به طور خستگی‌ناپذیری کمونیست‌‌ستیزی را در میان جمعیت اشاعه داده‌ است. تا جایی که کمونیست‌‌ستیزی بیش‌تر به یک آیین مذهبی شبیه است تا به یک تحلیل سیاسی. در جریان جنگ سرد، چهارچوب ایدئولوژیک کمونیست‌‌ستیزی می‌توانست هر داده‌ای را درباره جوامع کمونیستی واقعاً موجود به یک مدرک خصمانه مبدل نماید. اگر شوروی‌ها در یک نقطه از مذاکره امتناع می‌کردند، آن‌ها آشتی‌ناپذیر و ستیزگر بودند؛ اگر آن‌ها آماده امتیاز دادن به نظر می‌رسیدند، این چیزی نبود مگر یک توطئه ماهرانه برای این‌که ما گارد خود را پایین بیاوریم. آن‌ها با مخالفت با محدودیت‌های تسلیحاتی، نیت تجاوزگرانه خود را نشان می‌دادند؛ اما زمانی‌که حقیقتاً از اکثر پیمان‌های خلع‌سلاح حمایت می‌کردند این به دلیل دروغگویی و تحریک‌گری آن‌ها بود. اگر در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی کلیساها خالی بود، این نشان می‌داد که مذهب سرکوب می‌شود؛ اما اگر کلیساها پُر بود این بدین معنی بود که مردم ایدئولوژی آته‌ایستی رژیم را رد می‌کردند. اگر کارگران دست به اعتصاب می‌زدند (همان‌طور که در موارد پراکنده‌ای اتقاق افتاد)، این گواه از خودبیگانگی آن‌ها از نظام اشتراکی بود؛ اگر آن‌ها اعتصاب نمی‌کردند، بدین علت بود که مرعوب بودند و آزادی نداشتند. کمبود کالاهای مصرفی نشانگر شکست نظام اقتصادی بود؛ بهبود در عرضه کالاهای مصرفی فقط بدین معنی بود که رهبران سعی می‌کردند جمعیت ناراضی را آرام ساخته و کنترل بر آن‌ها را شدیدتر نمایند.»

«اگر کمونیست‌ها در ایالات متحده نقش مهمی در مبارزره برای حقوق کارگران، فقرا، سیاهان، زنان، و دیگران ایفاء می‌کردند این فقط شیوه مکارانه آن‌ها برای گردآوری حمایت در میان گروه‌های محروم و به دست آوردن قدرت برای خودشان بود. این‌که چگونه شخص با نبرد برای حقوق گروه‌های فاقد قدرت، قدرت به دست می‌آورد، هرگز توضیح داده نمی‌شد.»

«برای دهه‌ها، نویسندگان و سخنرانان متمایل به چپ بسیاری در ایالات متحده احساس تعهد می‌کردند با درگیر ‌شدن در کمونیست‌ستیزی و تعظیم‌های شوروی‌ستیزانه برای خود اعتبار دست‌و‌پا کنند، و ظاهراً قادر نبودند بدون تزریق قدری چاشنی ضدسرخ حرفی بزنند یا مقاله یا بررسی کتاب در باره هر موضوعی بنویسند. قصد این بود، و هنوز هست، که از چپ مارکسیست-لنینیست فاصله بگیرند.»

«مالامال از آیین کمونیست‌ستیزی، اکثر چپ‌های ایالات متحده به نوعی مک‌کارتیسم چپ علیه کسانی که چیز مثبتی برای گفتن درباره کمونیسم دارند متوسل شده اند، آن‌ها را از شرکت در کنفرانس‌ها، هیأت‌های امناء، تأییدات سیاسی، و انتشارات چپ حذف کرده اند. چپ ضدکمونیست، مانند محافظه‌کاران، به غیر از محکوم ساختن همه‌جانبه اتحاد شوروی به مثابه یک هیولای استالینیستی و اختلال‌های اخلاقی لنین هیچ چیز دیگری را تحمل نمی‌کند.»۱

سایت «توده‌ای‌ها» اخبراً به انتشار ترجمه کتاب «هفده تضاد و پایان سرمایه‌‌داری»۲ به قلم دیوید هاروی و معرفی وی اقدام کرده است.۳ بیش از سه سال پیش نشریه «نامه مردم» با انتشار اقتباسی از یک مقاله در «مورنینگ استار» اقدام به معرفی دیوید هاروی و کتاب «هفده تضاد و پایان سرمایه‌داری»۴ او  کرد.

علاوه بر توصیف پارنتی از امثال دیوید هاروی‌ها، در مقاله «مورنینگ استار» چند نکته کلیدی در معرفی «هفده تضاد و پایان سرمایه‌داری» وجود دارد که علل شیفتگی برخی‌ها را به این‌گونه نوشته‌ها نشان می‌دهد:
«در یک فصل جالب درباره موضوعیت داشتن “دوزخیان زمین” فرانتس فانون در نظم پسااستعماری، او یک شورش اومانیستی جهانی را علیه از خودبیگانگی سرمایه‌داری پییش‌بینی می‌کند-انسان‌ها نمی‌خواهند در یک مرکز خرید غول‌آسا که با راه‌‌های ماشین‌رو مرتبط است، زندگی کنند.»
«که مرا به چیزی می‌رساند که به نظر می‌رسد بزرگ‌ترین اهمال اثر بسیار خواندنی و فکر‌برانگیز هاروی باشد. در آن دشوار بتوان یک اشاره، یا مطمئتاً یک تحلیل سیستماتیک از امپریالیسم دید.»
«او می‌گوید الگوی لنینیستی پیشاهنگ ثابت کرد برای انقلاب علیه یک‌سری دشمنان عالی است اما به تولید سلطه و نه آزادی منجر شد. آن سیاست‌ها هم‌چنین در “به دست آوردن تخیل معنوی و ذهنی» میلیون‌ها در شورش علیه سرمایه‌داری شکست خورد، شاید در اینجا اشاره به جنگ نافرجام کمونیسم علیه مذهب باشد، که در سراسر جهان فضای تخلیه شده از سوسیالسم را اشغال کرده است.»
«هاروی در پایان اومانیسم انقلابی را، در تقابل ماتریالیسم خشک و تکنوکراتیکی که سوسیالیسم قرن بیستم را ناکام ساخت طرح می‌کند، و برای یک نوع شورش جهانی علیه تجاوز سرمایه‌داری به هر ذره فضای باز و هر گوشه از حیات آگانه ما امید دارد.»۵

هاروی که به قول «نامه مردم» «در دانشکدهٔ محل کارش در نیویورک، در کام اژدها کار و زندگی می‌کند»(!!) و رؤیای یک «قیام اومانیستی جهانی علیه از خودبیگانگی سرمایه‌داری» را در سر می‌پروراند، منطقاً خود را با مبارزه در آن عرصه‌های مبارزاتی که در تحلیل «تضادهای ناگزیر»۶ به آن‌ها اشاره شده است، آلوده نمی‌سازد.
…………..

—————————————-
۱- مایکل پارنتی، «سیاه‌جامگان و سرخ‌ها: فاشیسم منطقی و سرنگونی کمونیسم»، ۱۹۹۷، انتشارات سیتی‌لایتس، سان‌فرانسیسکو، ص. ۴۸-۴۱.

 

۲- «هفده تضاد و پایان سرمایه داری»

https://tudehiha.org/fa/4499

۳- «معرفی دانشمند مارکسیست دیوید هاروی»

https://tudehiha.org/fa/4484

۴- «نگاهی به کتاب “۱۷ تضاد و پایان سرمایه‌داری” نوشتهٔ دیوید هاروی»، نامه مردم، شماره ۹۵۳، ۲۰ مردادماه ۱۳۹۴.

http://www.tudehpartyiran.org/2013-11-28-19-45-55/2597-2014-08-11-10-10-03

۵- «بررسی کتاب: “هفده تضاد و پایان تاریخ” نوشتۀ دیوید هاروی، جو گیل، مورنینگ استار، ۳۰ ژوئیه ۲۰۱۴.

http://www.morningstaronline.co.uk/a-840d-Book-review-17-Contradictions-and-the-End-of-Capitalism-by-David-Harvey

۶- «تضادهای ناگزیر»

http://www.edalat.org/sys/content/view/11805/1/

– برای نقد مشروح نظرات دیوید هاروی نگاه کنید به «نقد سوسیال رفرمیسم متأخر»

http://www.simayesocialism.com/wp-content/uploads/2017/08/critique-of-new-social-reformism-.pdf

One comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *