«سوگند دیگر»

image_pdfimage_print

به ایمان‌های خارآئین که در یلدای ستم از دمیدن سپیده نومید نمی‌شود
به آنان که «شک» و «وسوسه» آن‌ها را به سوی منجلاب نمی‌راند
به مادران بی‌شمار که در برابر گور شهیدان خود ایستاده‌اند
و آن گل‌ها که بر این گورها پژمردند
به آن خشم مقدس که سرمستی زور و پستی در جان‌های شریف برمی‌انگیزد
به قهرمانان بنام و گمنام
به آنان که هستی خود را چون گوگردی بخاطر کیمیای حقیقت فروسوختند
به شب‌های بی‌خواب پاکانی که سینه‌شان از ضربت دغلان زخمدار است
به روگردانندگان از «جاده طلا» و روآورندگان به «جاده صلیب»
به آن‌ها که «نعمت» چاکری، خیانت و حیله‌گری را دیدند،
ولی کماکان با «نکبت» اصولیت و آزادگی ساختند
به آنان که بهمراه مردم نیامدند تا از آن‌ها برای خود نردبانی بسازند
به آنان که ایمان را در نبرد با شکنجه پیروز کردند
به آنان که با «حقیقت» تنها ماندند ولی به لشکر مغرور «دروغ» نپیوستند
به آن موهای مشکین که در جاده پایداری سیمگون شد
به آنان که علیرغم پیمان شکنان براه خود رفتند،
زیرا با شرف و خلق خود پیمان داشتند
به لخته‌های خون دلی که چون گل‌های سرخ لبخند بر چهره‌ها روئید
به همه مسافران تا آخر خط و به پاکبازی بی‌دریغ و توقع آن‌ها
به آنان که در لحظه‌های قطعی از کوره آزمایش تابناک برآمدند
به سمندر انقلاب که از هیچ آتشی خاکستر نمی‌شود
به شکست خوردگان دیروز که پیروزمندان فردایند
که تا واپسین دم
به سوگند نخستین خود وفادار خواهیم بود

 

2 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *