سياست ضدمردمى‏‏‏، سياستى‏‏‏ ضدملى‏‏‏ است! (دو) ”سازمان خصوصى‏‏‏ سازى‏‏‏“، ابزار سياست امپرياليسم سهم بزرگ طبقه كارگر در پايان دادن به سياست حراج ثروت‏هاى‏‏‏ ملى‏‏‏ ايران

image_pdfimage_print

مقاله شماره ١٣٨٩ / ١٢ (٣١ ارديبهشت)

واژه راهنما: مرحله جديد سياست ضدملى‏‏. پيش‏شرط داخلى‏‏ و خارجى‏‏ تداوم غارت سرمايه‏دارى‏‏ مافيايى‏‏ و تاراج ثروت‏هاى‏‏ ملى‏‏. دستورعمل سازمان‏هاى‏‏ امپرياليستى‏‏ در كشوى‏‏ ميز مسئول‏هاى‏‏ حاكميت سرمايه‏دارى‏‏ مافيايى‏‏. نقض غيرقانونى‏‏ اصل‏هاى‏‏ ٤٣ و ٤٤ قانون اساسى‏‏. بار “خصوصى‏‏ و آزادسازى‏‏ اقتصادى‏‏” بر دوش طبقه كارگر و ديگر زحمتكشان. احكام اعدام و دست‏يافتن به توافق با امپرياليسم دو روى‏‏ يك سكه. يك‏پارچه عليه حراج ثروت‏هاى‏‏ ملى‏‏ برزميم.

وقايع هفته اخير نشان مى‏‏‏دهد كه سياست ضدملى‏‏‏ حاكميت سرمايه‏دارى‏‏‏ يك‏دست شده در ايران وارد مرحله‏ى‏‏‏ جديد ‏ مى‏‏‏شود. احكام جابرانه اعدام و زندان عليه مخالفان و به حراج گذاشتن منافع ملى‏‏‏ از مضمونى‏‏‏ واحد برخوردارند و دو روى‏‏‏ يك سكه را تشكيل مى‏‏‏دهند. اگر سركوب داخلى‏‏‏، نقض قانون و پايمال ساختن “حقوق ملت” تصريح شده در قانون اساسى‏‏‏، پيش‏شرط داخلى‏ براى‏ امكان‏‏ تداوم غارت سرمايه‏دارى‏‏‏ مافيايى‏‏‏ بر ايران را تشكيل مى‏‏‏دهد، تمكين به دستورهاى‏‏‏ سازمان‏هاى‏‏‏ جهانى‏‏‏ امپرياليسم، صندوق بين‏المللى‏‏‏ پول، بانك جهاى‏‏‏، سازمان تجارت جهانى‏‏‏ و …، پيش شرط خارجى‏‏‏ تداوم همين غارت مافيايى‏‏‏ است.

در حالى‏‏‏ كه تا پايان سال جارى‏‏‏، مجموع ٥٢٤ شركت ديگر، ازجمله ذوب آهن اصفهان، پست بانك، هما و دخانيات قربانى‏‏‏ برنامه “خصوصى‏‏‏سازى‏‏‏” مى‏‏‏شوند، هيچ صحبتى‏‏‏ حتى‏‏‏ از چگونگى‏‏‏ تعيين قيمت، روند فروش و به‏ويژه “خريداران” و … در رسانه‏هاى‏‏‏ تحت كنترل حاكميت سرمايه‏دارى‏‏‏ مطرح نمى‏‏‏گردد. احكام اعدام و كشتار همانقدر در پشت درهاى‏‏‏ بسته و به دور از ديد مردم صادر و به مورد اجرا در مى‏‏‏آيند، كه قربانى‏‏‏ كردن بنگاه‏ها و ثروت‏هاى‏‏‏ ملى‏‏‏ و متعلق به مردم در پاى‏‏‏ سرمايه مالى‏‏‏ امپرياليستى‏‏‏ نيز در خفا و پنهان از چشم مردم ميهن ما، به ويژه طبقه كارگر و ديگر زحمتكشان عملى‏‏‏ مى‏‏‏گردد.

مهدى‏‏‏ عقدايى‏‏‏ در «گفتگو با فارس» از «ورود نقدينگى‏‏‏ قابل توجه به بازار سهام و افزايش متقاضيان» خبر مى‏‏‏دهد. نگرانى‏‏‏ «سازمان متولى‏‏‏ خصوصى‏‏‏سازى‏‏‏»، به گفته عقدايى‏‏‏، «پاسخ به متقاضيان خريد سهام» است. به عبارت ديگر، پاسخ مثبت دادن به درخواست شركت‏هاى‏‏‏ سرمايه‏گذارى‏‏‏ در جهان، نگرانى‏‏‏ «سازمان خصوصى‏‏‏سازى‏‏‏» را تشكيل مى‏‏‏دهد و نه حفظ منافع مردم ميهن ما و ثروت‏هاى‏‏‏ ملى‏‏‏!

اين است وظيفه سازمانى‏‏‏ كه آن را حاكميت سرمايه‏دارى‏‏‏ مافيايى‏‏‏ در ايران با هدف به حراج گذاشتن ثروت‏هاى‏‏‏ ملى‏‏‏ ايران و مردم آن ايجاد ساخته و بر سرنوشت ثروت‏ها و منابع كشور حاكم نموده است. حفظ ثروت‏هايى‏‏‏ كه يك بار با پيروزى‏‏‏ در انقلاب بزرگ بهمن ٥٧، از حلقوم غارتگران داخلى‏‏‏ و خارجى‏‏‏ بيرون كشيده شده بودند، وظيفه حاكميت سرمايه‏دارى‏‏‏ مافيايى‏‏‏ نيست، به حراج گذاشتن آن در بازار بورس اوراق بهادار، “وظيفه” آن را تشكيل مى‏دهد! صنعت نفت ملى‏‏‏ شده كه طبقه كارگر ايران يكى‏‏‏ از عمده‏ترين مدافعان مبارزه براى‏‏‏ ملى‏‏‏ شدن آن بوده است، اصلى‏‏‏ترين قربانى‏‏‏ را در اين روند تشكيل مى‏‏‏دهد. ٨٠ درصد صنايع نفت در بازار بورس اوراق بهادار به حراج گذاشته مى‏‏‏شود. ثروت‏هاى‏‏‏ ملى‏‏‏ كه قرارداشتن آن‏ها در اختيار دولتى‏‏‏ ملى‏‏‏ و مردمى‏‏‏ مى‏‏‏توانست به اهرم پرتوان حفظ استقلال اقتصادى‏‏‏ و به تبع آن سياسى‏‏‏- فرهنگى‏‏‏ و … ايران تبديل گردد، موضوع خصوصى‏‏سازى‏‏ و نشان سياست ضدملى‏‏ حاكميت سرمايه‏دارى‏‏ مافيايى‏‏ است.  دستاورد مبارزات طبقه كارگر و ديگر ميهن‏دوستان ايران، به ويژه كارگران صنعت نفت جنوب در سال‏هاى‏‏‏ ٢٠ و ٣٠ براى‏‏‏ خلع‏يد از شركت غاصب نفت انگليسى‏،‏‏ اكنون به دست اين حاكميت ضدملى‏‏ ‏ بر باد داده مى‏‏‏شود.

مديركل «دفتر نظارت بر سياست‏هاى‏‏‏ اصل ٤٤» كه ظاهراً در ارتباط مستقيم با «مقام معظم رهبرى‏‏‏» مى‏‏‏باشد، از “نگرانى‏‏‏” ديگرى‏‏‏ سخن مى‏‏‏راند. براى‏‏‏ رفع اين “نگرانى‏‏‏”، آقاى‏‏‏ مديركل در صحبت با “ايرنا” خبر داد كه «به تهيه دستور عمل جديدى‏‏‏ در خصوص پاداش به اعضاى‏‏‏ هيئت مديره شركت‏هاى‏‏‏ مشمول واگذارى‏‏‏» دست زده است: «مقرر شد از بودجه سال ٨٩ دولت براى‏‏‏ اركان و اعضاى‏‏‏ هيات مديره شركت‏هايى‏‏‏ كه در جريان آماده سازى‏‏‏ و واگذارى‏‏‏ بنگاه‏ها همكارى‏‏‏ مناسبى‏‏‏ داشته باشند، پاداشى‏‏‏ در نظر گرفته شود». اين «دستور عمل جديد» كه ظاهراً مورد تائيد «مقام معظم رهبرى‏‏‏» مى‏‏باشد، به معناى‏‏‏ پرداخت “باج سبيل” و رشوه براى‏‏‏ خوش خدمتى‏‏‏ مديران است!

هر دو نسخه اعلام شده كه به صورت “نگرانى‏‏‏” اين آقايان متبلور گشته است، دستورعمل‏هاى‏‏‏ سازمان‏هاى‏‏‏ مالى‏‏‏ امپرياليستى‏‏‏ بوده و از كشوى‏‏‏ ميز آن‏ها به دست اين «مديركل‏»ها منتقل شده است. اين نسخه‏اى‏‏‏ است كه در همه كشورها به مورد اجرا گذاشته مى‏‏‏شود.

كنسرن فراملى‏ آلمانى‏ به نام “برتلزمان” داراى‏ يكى‏ از اين “اطاق‏هاى‏ فكر”ى‏ مى‏باشد كه با ايجاد طرح‏ها، به خصوصى‏سازى‏ وظايف دولتى‏ در كشورهاى‏ متروپل سرمايه‏دارى‏ مى‏پردازد. ازجمله اين شركت در انگلستان و آلمان وظايف شهردارى‏ و دولت شهرى‏ را در دو شهر به عهده گرفته است. از جمع‏آورى‏ ماليات محلى‏ تا پرداخت كمك‏هاى‏ اجتماعى‏، از سرمايه‏گذارى‏هاى‏ عمومى‏ تا فروش بليط و … را براى‏ همه خدمات شهرى‏ و … انجام مى‏دهد و عملاً وجود “پارلمان شهرى‏” را در اين شهرها زائد ساخته است. كاركرد دو سال اول از سى‏ سال قرارداد منعقد شده ميان اين كنسرن و دولت شهرى‏ “ورتسبورگ” در آلمان، موجب ورشكستگى‏ و فروپاشى‏ انواع خدمات فرهنگى‏ و اجتماعى‏، ازجمله در اتوبوس‏رانى‏ شهرى‏ شده است، به نحوى‏ كه دولت جديد شهرى‏ مى‏كوشد قرارداد سى‏ ساله را فسخ سازد.

سياست‏گذاران و “نمايندگان مردم” در مجلس‏ها و ديگر ارگان‏هاى‏‏‏ تصميم‏گيرى‏‏‏ در كشورهاى‏‏‏ سرمايه‏دارى‏‏‏ متروپل و پيرامونى‏‏‏، با همين «پاداش»ها كه مديركل «دفتر نظارت بر سياست‏هاى‏‏‏ اصل ٤٤» از آن صحبت مى‏كند، به “موم” و عنصر قابل انعطاف و خريد در خدمت منافع سرمايه مالى‏‏‏ هرز در بازارهاى‏‏‏ بورس در جهان تبديل مى‏‏‏شوند و براى‏‏‏ تصويب برنامه “خصوصى‏‏‏ و آزادسازى‏‏‏ اقتصادى‏‏‏” در پارلمان‏ها راى‏‏‏ مى‏‏‏دهند، آنطور كه اخيرا در مجلس ايران براى‏ “طرح يارانه‏ها” عملى‏ شد. در ايران خيانت به منافع مردم، از طريق “آسان‏ترى‏‏‏” نيز عملى‏‏‏ شده است: با “حكم حكومتى‏‏‏” «مقام معظم رهبرى‏‏‏» در سال ١٣٨٥ اصل پيش گفته قانون اساسى‏‏‏ به طور غيرقانونى‏‏‏ نقض شده است. اين اقدامى‏‏‏ غيرقانونى‏‏‏ است، زيرا تغيير اصل‏هاى‏‏‏ قانون اساسى‏‏‏ تنها از طريق هم‏پرسى‏‏‏ از مردم مجاز است!

سركوب، شكنجه، كشتار در خيابان و زندان و صدور و اجراى‏‏‏ احكام اعدام، روى‏‏‏ ديگر سياست ضدملى‏‏‏ پيش گفته حاكميت سرمايه‏دارى‏‏‏ مافيايى‏‏‏ را در ايران تشكيل مى‏‏‏دهد.

تاثير منفى‏‏‏ و مخرب اجراى‏‏‏ برنامه امپرياليستى‏‏‏ “خصوصى‏‏‏ و آزادسازى‏‏‏ اقتصادى‏‏‏” در وحله نخست بر روى‏‏‏ دوش طبقه كارگر ايران و همه زحمتكشان و لايه‏هاى‏‏‏ ميانى‏‏‏ كشور قرار دارد. زنان كارگر اولين قربانيان اين برنامه ضدمردمى‏‏‏ و ضدملى‏‏‏ بوده و با شديدترين محروميت‏هاى‏‏‏ مضاعف روبرو هستند.

برنامه تهى‏‏‏ ساختن محتواى‏‏‏ قانون كار از عنصرهاى‏‏‏ مدافع منافع كارگران همانقدر گوشه‏اى‏‏‏ از برنامه امپرياليستى‏‏‏ را تشكيل مى‏‏‏دهد كه حذف يارانه‏ها نيز گوشه‏اى‏‏‏ ديگر از اين برنامه است. يكى‏‏‏ از پيامدهاى‏‏‏ اجراى‏‏‏ اين سياست ضدكارگرى‏‏‏ به گفته دبيركل خانه كارگر، ««بيكارى‏‏‏ تدريجى‏‏‏ كارگران در ماه‏هاى‏‏‏ آتى‏‏‏ است» … «شهرك‏هاى‏‏‏ صنعتى‏‏‏ حكم قبرستان كارخانه‏هاى‏‏‏ نيمه ساخته را پيدا كرده‏اند».

مرحله جديد سراشيب سياست ضدمردمى‏‏‏ و ضدملى‏‏‏ اكنون با اجراى‏‏‏ همزمان اعدام‏هاى‏‏‏ جديد و توافق‏هاى‏‏‏ پشت‏پرده‏اى‏‏‏ آغاز مى‏‏‏شود كه مردم ميهن ما از چند و چون آن‏ها بى‏‏‏اطلاع هستند.

سهم مردم ميهن ما از اطلاع داشتن از سرنوشت كشور، با خبر شدن صورى‏‏‏ از تن دادن بى‏‏‏ قيد و شرط حاكميت سرمايه‏دارى‏‏‏ مافيايى‏‏‏ به خواست محافل امپرياليستى‏‏‏ است. امضاى‏‏‏ بيانيه «تبادل سوخت» كه به گفته سياستمداران كشورهاى‏‏‏ امپرياليستى‏‏‏ (ازجمله والرو) «تنها حركت براى‏‏‏ اعتمادسازى‏‏‏» بوده و «مساله‏اى‏‏‏ حاشيه‏اى‏‏‏» را تشكيل مى‏‏‏دهد، در صورت پذيرش آن توسط اين كشورها، منجر به فروش دوباره اورانيوم ٢٠ درصدى‏‏‏ براى‏‏‏ مصرف علمى‏‏‏ به ايران خواهد شد كه تا پيش از روى‏‏‏ كار آمدن دولت نهم، عملى‏‏‏ مى‏‏‏شد.

بايد به اين سياست حراج ثروت‏هاى‏‏‏ ملى‏‏‏ ايران پايان داده شود!

طبقه كارگر ايران و همه زحمتكشان شهر و روستا و همه ميهن‏دوستان مدافع ثروت‏هاى‏‏‏ ملى‏‏‏ خواستار قطع سياست ضدمردمى‏‏‏ و ضدملى‏‏‏ كنونى‏‏‏ مى‏‏‏باشند.

احياى‏‏‏ دستاوردهاى‏‏‏ ترقى‏‏‏خواهانه انقلاب بهمن، راه رشد ملى‏‏‏ و دموكراتيك ايران بر پايه اصل‏هاى‏‏‏ ٤٣ و ٤٤ قانون اساسى‏‏‏ را ممكن مى‏‏‏سازد و به حاكميت مافيايى‏‏‏ و رانت‏خوارانه سرمايه‏دارى‏‏‏ پايان مى‏‏‏بخشد.

طبقه كارگر ايران پيگيرترين مدافع حفظ ثروت‏هاى‏‏‏ ملى‏‏‏ ايران و مخالف برنامه امپرياليستى‏‏‏ “خصوصى‏‏‏ و آزادسازى‏‏‏ اقتصادى‏‏‏” است، زيرا اجراى‏‏‏ اين برنامه با تشديد بيكارى‏‏‏ و فقر طبقه كارگر و ديگر لايه‏هاى‏‏‏ محروم اجتماعى‏‏‏، به‏ويژه زنان كارگر همراه است. از اين روى‏‏‏ سازماندهى‏‏‏ عملى‏‏‏ مبارزه با اين برنامه امپرياليستى‏‏‏ در وحله نخست بر دوش طبقه كارگر، سازمان‏هاى‏‏‏ صنفى‏‏‏ آن و به ويژه حزب توده ايران، حزب طبقه كارگر ايران قرار دارد. علاوه بر آن، مبارزه عليه حراج ثروت‏هاى‏‏‏ ملى‏‏‏ وظيفه‏اى‏‏‏ ميهنى‏‏‏ براى‏‏‏ همه لايه‏هاى‏‏‏ ميهن‏دوست مى‏‏‏باشد.  بايد مبارزه عليه اين برنامه را به صحنه مبارزه مشترك همه لايه‏ها و طبقه‏هاى‏‏‏ ترقى‏‏‏خواه اجتماعى‏‏‏ تبديل نمود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *