دوره جدید: مقاله شماره: ۲۵(۲۲ خرداد ١٣٩۶)
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری
جنگ زرگري جديدي به راه افتاده است. هدف آن ايجاد انحراف در انجام وظيفه هاي حزب توده ايران، حزب طبقه كارگر ايران در شرايط كنوني است. ابزار اين توطئه ارتجاعي به اصطلاح بحث درباره ي «مشي حزب بعد از انقلاب» است. گويا كساني «عاشقانه» از آن دفاع مي كردند و هنوز هم مي كنند.
با نگاه دقيق تر به موضع اين مدعيان «عاشق» و مدافعال آن ها مي توان اما به راحتي دريافت كه آن ها سياست حزب توده ايران را كه مي خواهند پرچمدار آن باشند، نه در آن زمان و نه امروز دريافته و درك كرده اند!
به كار بردن واژه ي «درك نكردن» در اين مورد مشخص اما دقيق نيست. بايد اضافه نمود كه آن ها كه در ظاهر مدعي دفاع از «مشي حزب» هستند، مضمون خط مشي انقلابي و سياست مستقل طبقاتي حزب توده ايران، حزب طبقه كارگر ايران را خوب هم درك كرده اند. آن ها درست به خاطر مخالفتشان با اين خط مشي انقلابي است كهمي كوشند مضمون آن را تقليل گرانه تغيير داده و از محتواي انقلابي خالي سازند.
براي نمونه ناصر صحافي در ارتباط با شناخت حزب از «يك دست» نبودن «حاكميت» مستقر شده بعد از پيروزي انقلاب در ايران، مي نويسد: «لذا [حزب] وظيفه ي خود دانست كه از جناح مردمي تر دفاع كند.»
او كه به گفته ي خودش در «كنگره سوم حزب … شركت» داشته و «حدود هفت سال از نزديك با علي خدايي كار و زندگي» كرده است (ظاهرا صحبت از دوران اقامت در افغانستان است (١))، يكي از افرادي است كه در اين جنگ زرگري نخ نما شده، دفاع «عاشقانه و صميمانه»ي علي خدايي را از «مشي توده ي» حزب توده ايران بعد از انقلاب شهادت مي دهد!
ناصر صحافي كه معلوم نيست در همه اين سال هاي اخيرِ بعد از كنگره سوم در كدام صحنه نبرد طبقاتي در جنبش توده اي قرار داشته است، در مورد وظيفه هاي ديگر حزب توده ايران حرفي به ميان نمي آورد، سكوت مي كند! او ازجمله سخني از ضرورت استقلال سياست طبقاتي حزب توده ايران بر زبان نمي آورد. استقلال سياست طبقاتي در دفاع از منافع طبقه كارگر كه براي تحقق بخشيدن به آن، «دفاع از جناح مردمي تر» در حاكميت ضرورت داشت!
«دفاع از جناح مردمي تر» هدفي را دنبال مي كرد. هدف تعميق انقلاب از مرحله سياسي به مرحله ي اقتصادي- اجتماعي! هدف تعميق انقلاب براي حزب توده ايران عمده بود. زيرا تنها راه بازگشت ناپذير شدن انقلاب بزرگ مردم ميهن ما را تشكيل مي داد. مبارزه ي اتحادي حزب طبقه كارگر در خلاء انجام نمي شد، مبارزه اي انتزاعي نبود. اين مبارزه ي اتحادي حزب طبقه كارگر در خدمت تحقق بخشيدن به اين هدف سياسي- سوسياليستي حزب توده ايران قرار داشت. دو وظيفه ي اتحادي- دموكراتيك و طبقاتي- سياسي- سوسياليستي حزب طبقه كارگر ايران از وحدت جدايي ناپذير برخوردار بود و اكنون نيز است! در وجود اين وحدت ترديدي روا نيست!
ناصر صحافي و “راه توده”ي دروغين با قطع پيوند ميان دو صحنه مبارزه ي دموكراتيك و سياسي- طبقاتي حزب توده ايران، خط مشي انقلابي حزب توده ايران رامورد حمله قرار مي دهند! اين جريان هاي شناخته شده مخالف مصوبات ششمين كنگره ي حزب توده ايران از سال ١٣٩١ هستند. در اين كنگره تعريف مرحله ملي- دموكراتيك انقلاب، پيوند ميان مبارزه ي دموكراتيك- صنفي و سياسي- سوسياليستي حزب طبقه كارگر ايران و همچنين وحدت مضموني ميان مقوله “آزادي و عدالت اجتماعي” مورد تائيد و تصويب قرار گرفته است.
«عاشقان مشي توده ي» پيوند مبارزه اتحادي و طبقاتي حزب توده ايران، مبارزه ي دموكراتيك و سوسياليستي حزب طبقه كارگر را برنمي تابند. آن ها عليه زنده ياد جوانشير و مواضع قاطع او در جزوه ي باليني هر توده اي، در “سيماي مردمي حزب توده ايران” قد علم كرده اند و شمشير از غلاف كشيده اند.
نبايد از دفاع دروغين از «كيانوري و جوانشير و عمويي و طبري» ذوق زده شد. انتشار عكس هاي آن ها در “راه توده”ي دروغين ابزار است براي پاره پاره كردن خط مشي انقلابي حزب توده ايران و مسخِ تقليل و مطلق گراي اين خط مشي انقلابي. آن ها مي خواهند «دفاع از اصلاح طلبان» را به عنوان تنها وظيفه ي حزب توده ايران بنمايند! مي خواهند سپس اين خواست خود را به دنباله روي از اين يا آن لايه بورژوازي تقليل داده و محدود سازند!
دفاع از اصلاح طلبان آن هنگام مترادف است با دفاع از تعميق انقلاب از مرحله سياسي به مرحله ي اقتصادي- اجتماعي، هنگامي كه آن ها از مواضع اقتصادي- اجتماعي روشن در تعميق مرحله ي ملي- دموكراتيك انقلاب دفاع بكنند. “اصلاح طلباني” كه به ابزار اِعمال نسخه نوليبرال امپرياليستي در ايران تبديل شده اند، و ايران را هر روز بيش تر به سوي كشور وابسته به اقتصاد جهاني شده ي امپرياليستي، به سوي تبديل شدن به نيمه مستعمره ي سرمايه مالي امپرياليستي مي رانند، حقانيت مورد دفاع قرار گرفتن را بر باد داده اند.
ترديدي نيست كه حصر غيرقانوني هفت ساله ي موسوي ها و كروبي توسط رژيم ديكتاتوري تنها ناشي از رقابت در حاكميت نيست. بايد اميدوار بود كه موضع زندانيان دربند در دفاع از تعميق مرحله انقلاب سياسي به اقتصادي- اجتماعي حفظ و پايدار بماند و پيگير باشد، تا دفاع از آن ها از طرف طبقه كارگر و حزب توده ايران كماكان از حقانيت تاريخي برخوردار باشد.
ناصر صحافي خواستار بحث «حول درستي و نادرستي خط و مشي» حزب توده ايران مي شود. «… و آن هم فقط و فقط با تحليل علمي اوضاع امروز و آن روز ايران و جهان»! معلوم نيست كه چرا «تحليل» خود را از اين «اوضاع» ذكر نمي كند، تا دستش باز شود كه منظور از تحليل علمي، تحليل پوزيتويستي از شرايط ايران و جهان است!؟ تحليلي كه هدف آن به اصطلاح اثبات ضرورت تسليم شدن به شرايط است. در اين تحليل هاي علمي، هدف «تغيير جهان» و شرايط كه ماركس مي طلبد اصلاً مطرح نمي شود، چه رسد به دفاع «عاشقانه» از خواست ماركس! (٢)
من عادت كرده ام آن هايي را كه در پس جملات و بيانات پرطمطراق پنهان مي شوند، ازجمله با اين پرسش تاريخي از “ده روزي كه دنيا را تكان داد” روبرو سازم:«به من بگو تو بالاخره جانبدار كارگر هستي يا بورژوازي؟»
– آيا صحافي و ديگر «عاشقان مشي حزب» بالاخره به اين پرسش پاسخ خواهند داد كه آيا به نظر آن ها حزب توده ايران، حزب طبقه كارگر ايران بايد از سياست مستقل طبقاتي پيروي بكند، يا خير؟
– آيا مبارزه ي اتحادي حزب توده ايران تنها در پيوند ديالكتيكي با مبارزه ي سياسي- طبقاتي- سوسياليستي آن قابل درك است كه محك هميشگي و پيگير سياستِ ماركسيستي- توده اي انقلابي حزب در دوران پس از پيروزي انقلاب بهمن بود و اكنون نيز است، يا خير؟
– در شرايط سلطه ي بلامنازع رژيم ديكتاتوري ولايي، مضمون و ديالكتيك پيوند ميان مبارزه ي دموكراتيك و سوسياليستي حزب توده ايران براي مرحله انقلاب ملي- دموكراتيك به چه معناست؟
– آيا گذار از ديكتاتوري بدون مبارزه براي تعميق انقلاب ملي- دموكراتيك كه به معناي پايان بخشيدن قاطع به اِعمال برنامه “خصوصي سازي و آزاد سازي اقتصاديِ” ديكته شده توسط امپرياليسم است، ممكن است؟
– آيا گذار از ديكتاتوري بدون روشنگري و تبليغ براي “اقتصاد سياسي” مرحله ي ملي- دموكراتيك انقلاب ممكن است؟
– آيا “اقتصاد سياسي” مرحله ي ملي- دموكراتيك انقلاب، پرچم تجهيز و سازماندهي طبقه كارگر و متحدان نزديك و دور آن براي گذار از ديكتاتوري و نظام سرمايه داري وابسته به اقتصاد امپرياليستي است، يا خير؟
بايد به بحث انحرافي و جنگ زرگريِ نخ نما شده پايان داد. توده اي ها بايد با طرح پرسش ها بيش تر از آن چه ذكر شد، ترفند پاره پاره كردن حزب توده ايران را خنثي سازند. توده اي ها به حزب جديد نياز ندارند. به تشديد مبارزه ي انقلابي براي تجهيز و سازماندهي طبقه كارگر نياز دارند. خط مشي انقلابي حزب توده ايران تنها در پيوند ميان وظايف دموكراتيك و سياسي- سوسياليستي پا قرص خواهد كرد و نه در دنباله روي از اين يا آن لايه ي بورژوازي!
نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/3779
………………………………………………………………………
١- ناصر صحافي را من نمي شناسم. چنانچه او فردي باشد كه علي خدايي او را روزي به دفتر من آورد و متذكر شد كه در كنگره سوم شركت داشته است، آن وقت بايد نكته ي را توضيح دهم. نكته مربوط است به معرفي آن فرد. خدايي آن فرد را فردي كه «در افغانستان در مرز كار مي كرده است»، معرفي نمود. ظاهراً اين فرد نيز مانند “اردشير”، آن طور كه خدايي ذكر نمود، نقش «پيك و رابط ميان افغانستان و ايران براي كمك به خروج افراد» ايفا كرده است.
از آنجا كه خدايي نسبت به آن فرد مشكوك بود. او را كه با اتومبيل خود از ايستگاه قطار زولينگن برداشته بود، از راه هاي فرعي به دفتر آورد و از همان راه هاي فرعي بازگرداند. علت رفتار خود را «مشكوك بودن به او» ذكر كرد.
٢- نگاه شود همچنين به مقاله ي “جايگزيني كه مي خواهيم، به جاي آنچه نمي خواهيم”، شماره 96/٢١ https://tudehiha.org/fa/3707