رحمان گلچهره • جنبش نیروی کارمزدی و توده مردم، در غیاب «خواب زدگی اختیاری» و «غافلگیری ساختاری» دولت و همه نهادهای متناظر قدرت، به درستی ابتکار عمل نجات جان و زندگی به سیل داده شده گان را در ابتدای فاجعه از متولیان این نظم سرمایه به دست گرفتند. و این یک ویژگی بوجود آمده از شرایط سیاسی اجتماعی در ایران است که بیانگر وجود یک اراده و خواست اجتماعی دخالتگرانه، با قابلیت روح سازمان یابی، در پاسخ عاجل به نیازهای این مردمان «مصیبت زده» میتواند باشد … اخبار روز: www.akhbar-rooz.com چهارشنبه ۲۱ فروردين ۱٣۹٨ – ۱۰ آوريل ۲۰۱۹ اگر در گذشته پدیده هائی همچون سیل و زلزله بعنوان «بلایای طبیعی» و «خشم خدایان از نافرمانی» بر انسانها تحمیل میشد و اجتناب ناپذیر بود، امروزه دیگر پذیرفتنی و اجتناب ناپذیر نیست. امروز، در عصری که رشد غول آسای تکنولوژی و ارتقای ظرفیت های دانش بشری با افزایش ثروت و امکانات مادی جامعه در هم تنیده، قدرت انسان برای کنترل طبیعت بسیار عظیم است و جلوگیری از “بلاهای طبیعی” در سطح وسیعی امکانپذیر شده است. از اینرو، در توضیح چنین کشتار انسانی و ویرانی و آوارگی ناشی از سیل اخیر، اشاره و تاکید بر «بلای طبیعی»، یک شیادی نفرت آور و در تحلیل نهائی یک فاجعه برنامه ریزی شده علیه مردم است. تبدیل این میزان از بارش به یک فاجعه انسانی و زیست محیطی نتنها محصول طبیعت نیست، که انداختن تقصیر آن به گردن طبیعت بی غرض نیست. غرض و قصد عاملین ایجاد این وضعیت صرفا توجیه قتل عمد و تخریب و آوارگی، و پنهان کردن نقش خود در ایجاد اینهمه زجر و مصائب و بدبختی های تحمیلی بر زندگی کارگران و مردم فرودست و جامعه بطور کلی است! تسلط و اعمال چهار دهه بربریت مناسبات سرمایه با قوانین ضدکارگری و اعمال بیشترین سیاست ها و اقدامات علیه منافع کارگران و مردم زحمتکش، با حرص سود و غارتگری و بستر سازی بدترین شرایط معیشتی و زیستی غیرانسانی ناایمن بر مردم از یکطرف، در کنار تصاحب ساختاری و مصادره مافیائی همه ثروت و منابع و امکانات موجود جامعه از سوی دیگر، مسببان قطعی این فجایع را متوجه سیستم فعلی و برعهده دولت ها و همه نهادها و متولیان این مناسبات حاکم قرار داده است. فاجعه به سیل دادن مردم، همچون زلزله ای که بر سر مردم کرمانشاه آوار شد، در عین حال صف بندی ها و مصاف هائی را بر متن این واقعه بجلو رانده است: مصاف مردمان «مصیبت» دیده علیه وضعیت موجودی که بر سرشان آوار کرده اند، تقلای انسانهای به تنگنا رانده شده برای زنده ماندن و حفظ تتمه داشته هایشان و در کشمکش علیه ستمگران و مسببین فاجعه. دولت، نهادها و ارکان و متولیان مرتبط با قدرت، کسانی که خود مسببان این فاجعه اند و سیل را به سمت زندگی مردم هل داده اند، پس از فراغت از «در کردن خستگی»شان، به فاز بعدی ورود میکنند. چه آنان که قداره بند قلدرانه طلبکار مردم اند، چه بخشا ایستاده خندان برجنازه مردمان خفته در سیل، و «حضراتی که متخصص ترند»، همگی با ذوق زدگی میلیاردها دلار برکتی که سیل به دامانشان انداخته، در نهایت با تکمیل سناریوی زور و روضه های فریب و وعده های پوچ، اما همگی شان بر یک مخرج مشترک نشسته اند: کماکان دست در جیب و سفره مردم، و در عین حال ممانعت از دخالتگری و عمل مستقیم مردم در کمک به مصیبت زدگان سیل، راهکارشان بوده و هست. در این میان، طبقه کارگر ایران و توده مردم، در متن بجلو آمدن متمدنانه ترین خصائل و معرفت انسانی در قامت یک جنبش اجتماعی، در برابر این فاجعه و در یاری رساندن به مردمان به تنگنا افتاده، در یک هم سرنوشتی دخالتگرانه عرض اندام نموده است! چنین سطح از دخالتگری طبقه کارگر و مردم، و در اشکال گوناگون و نه تنها در قامت یک جنبش اجتماعی مستقل از دولت، که در شرایط کنونی بمثابه عرصه دیگری از مبارزه طبقاتی بطور کلی، علیه وضعیت موجود به میدان آمده است. این جنبش قاطعانه و به درستی، با دخالتگری و تلاش در افشای تمام ریاکاری و شیادی نفرت آور دولت و همه نهادها و ارکان متناظر، آنان را مسئول مستقیم در این ماجرا میدانند. دولت و همه نهادهای حکومت بدلیل سیاستها و اقدامات و اختیارات تاکنونی شان، و بدلیل اینکه همه ثروت و منابع و امکانات موجود جامعه را در تملک و تصاحب خود و اعوان و انصارشان دارند، مسبب این وضعیت بوده اند. از اینرو باید آنان را وادار به قبول این کرد که پیشگیری از بروز چنین فجایعی و اقدامات بموقع در ممانعت از هر آسیب و ضرر احتمالی بر جسم و جان و معاش و عرصه های زیست و زندگی مردم وظیفه مستقیم دولت است. باید بطور قطع تاکید کرد دولتی که اندکی صداقت داشته باشد و در مقابل مردم و جامعه مسئولیت بپذیرد، باید در شرایطی مشابه این سیل همه ارگانها و نهادهای تحت مسئولیت آن موظف باشند که به فوریت اقدام کنند. یعنی در لحظه و با اولویت نجات جسم و جان و داشته های مردم به «سیل داده شده»، بدون هرگونه ریاکاری و فریب و دست در جیب و سفره مردم بردن، همه شرایط برخوردار شدن از یک زندگی (غیر اردوگاهی) درخور انسان متمدن امروز را برای همین مردمانی که ثروت و امکانات موجود جامعه حاصل کارمزدی و دسترنج شان است را فراهم کنند. اما عملکرد دولت و نهادهای مربوطه عکس اینرا نشان داد، و نقش مردم و این سطح از دخالتگری آنان تصویری عینی از عمیق تر شدن تنفر مردم از این وضعیت را نشان داد و مهر عدم مشروعیت برهمه ارکان دولت (به مفهوم طبقاتی آن) و متولیان و مدافعان مناسبات موجود سرمایه بعنوان مسببان این وضعیت را کوبید. بر متن این کشمکش طبقات، نیروی کارمزدی، تشکلات و گروههای اجتماعی مستقل، و همه جریانات آزادیخواه و مدافع منافع انسانی، بمثابه یک صف بندی عظیم اجتماعی و با اراده دخالتگری بلاواسطه درپاسخ به نیاز و مطالبات مردمان (به سیل داده شده) بعنوان اقدام عاجل در مساعدت و همیاری به میدان آمده است. جنبش نیروی کارمزدی و توده مردم، در غیاب «خواب زدگی اختیاری» و «غافلگیری ساختاری» دولت و همه نهادهای متناظر قدرت، به درستی ابتکار عمل نجات جان و زندگی به سیل داده شده گان را در ابتدای فاجعه از متولیان این نظم سرمایه به دست گرفتند. و این یک ویژگی بوجود آمده از شرایط سیاسی اجتماعی در ایران است که بیانگر وجود یک اراده و خواست اجتماعی دخالتگرانه، با قابلیت روح سازمان یابی، در پاسخ عاجل به نیازهای این مردمان «مصیبت زده» میتواند باشد. نان، رفاه، آزادی، حق توده های مردم است! منبع کانال: انجمن کارگران برق و فلزکار کرمانشاه |