صالحان، از مادون بنفش تا ماورای سرخ 

image_pdfimage_print

مارال سعید

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com 
آدينه  ۲۵ خرداد ۱٣۹۷ –  ۱۵ ژوئن ۲۰۱٨

 

در هفته ای که گذشت آقای زیباکلام برای دریافت جایزه “آزادی بیان” رسانه ی دویجه وله راهی آلمان شد. جایزه ای که اعطای آن به این استاد علوم سیاسی ی بازنشسه!! حتی باعث تعجب دریافت کننده نیز بود. البته همو خود فروتنانه در مراسم دریافت جایزه گفت: “منصفانه است که بگویم ده‌ها ایرانی دیگر نیز هستند که بیش از من شایستگی دریافت این جایزه را دارند”.

این قلم را سر آن نیست که به درست و غلط بودن نظر هیئت انتخاب بپردازد. چرا که این انتخاب، نظر آن یا آنها بوده بدون اینکه ادله ای ارائه داده باشند. اگرچه بر سیاق معمول، رسم هم نیست ادله ی هیئت انتخاب، رسانه ای گردد. اما رسانه ی دویچه وله با آقای زیباکلام مصاحبه ای کوتاه نموده که شنیدن آنرا به علاقمندان پیشنهاد می کنم.
اما چرا؟!

زیباکلام در این مصاحبه ی ۱۵ دقیقه ای به صراحت، استیصالِ رفتار ایجابی ی اصلاح طلبان را اعلام میدارد و به زبان رسا میگوید: چون آلترناتیویی نمی بینم همچنان بر اصلاح طلبی البته از نوع سلبی آن پای می فِشُرَم.
من هرچه گشتم نتوانستم بیابم که از چه زمان و توسط چه کس یا کسانی بر سر راهِ اصلاح تا انقلاب دیوار کشیده شده است. در چشم من پروسه ی از اصلاح تا انقلاب که روش درمانِ بیماریهای یک اجتماع است همچون روشهائیست که پزشکان برای درمان فلان بیماری از داروهای ساده تا جراحیهای پیچیده و شیمی درمانی و پرتو درمانی بهره میبرند. بدون تردید هیچ پزشکی دیواری در میان این پروسه ی درمانی ایجاد نکرده و نمی کند. چون این بیماری و میزان پیشرفتِ آنست که تعیین کننده ی دوز داروها و نوع درمان است نه پزشک. حال چرا و بر چه اساس اکثر کنشگران اجتماعی در ایران علاقه ی وافر دارند تا در میانه ی پروسه ی درمانِ اجتماع بیمار ایران، دیوار بکشند بر من پوشیده است. لیک پر واضح است که درمانگران اجتماعی ما، عده ای در این سر پروسه درمان و عده ای در آن سر پروسه ایستاده اند. به دیگر سخن این کنشگران ما هستند که اراده گرایانه روش خود را بر بیمار تحمیل می کنند.

برگردیم به مصاحبه؛ ابتدا یک تذکُّر معترض!
گاه جمله از باری که میبَرَد شرمنده است.
جناب زیباکلام، آنگاه که در مقام گفتگو با مخالفان رژیم جمهوری اسلامی قرار می گیرید شرط عقل آنست تا به احتیاط سخن بگوئید. حتا آنجا که می خواهید یک اصلِ به تجربه ثابت شده (با تنفّر نمی توان چیزی ساخت) را بیان کنید. اگر شتک خون بر در و دیوار شهر و ده، پاک شده است تخریب گورهای بی نام و نشان عزیزان این مردم، تازه است. با اینهمه شقاوت و جنایت که بر این ملت روا گشته، چه انتظار دارید؟!
بگذریم؛ که قرار نبوده و نیست، خون جلوی چشمان این قلم بگیرد.

قابل فهم است به ترس سخن گفتنِ آقای زیباکلام. چرا که شمشیر دموکلس را بر بالای سر خویش می بیند و می خواهد همچنان در ایران ادامه ی حیات دهد. از این رو اصلاح طلبان را محدود به اصلاح طلبان رانده شده از حکومت برمیشمرد و میگوید: من از ایشان هیچ راهبرد و روش دیگری نشنیده ام تا بتوانم بگویم اصلاح طلبی به پایان خود رسیده است. البته او خود دلیل این ندیدن دیگران را چند ثانیه بعد، تحت فشار مصاحبه گر باز میگوید؛ “اگر نظام جمهوری اسلامی سقوط بکند ما به جلو نخواهیم رفت…” . او دلیلی بر له این مُدّعا ارائه نمی کند اما من علیه این مدّعا می توانم به تعداد انقلاباتی که در قرن بیستم رخ نموده به ایشان رفرنس بدهم.

البته اگر آقای زیباکلام همچون بسیارانی دیگر بر اساس تجربیات بیشمار از انقلابات گونه گونِ دور و نزدیک، مخالف انقلاب باشد نمی توان بر او خرده گرفت. ولی توجه کنید؛ او صحبتی از انقلاب نمی کند بلکه میگوید: سقوط نظام جمهوری اسلامی. به دیگر سخن او جان کلامش اصلاح طلبی همراه با حفظ نظام جمهوری اسلامیست.

اگر یک سیستم به مرحله ی اضمحلال و گندیدگی رسیده باشد الزاماً در این یا آن شکل فرو خواهد ریخت. در تأیید این مدّعا باید استاد را ارجاع داد به سال و ماه و روزهای پیش از ۱۹۹۰ در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی. با این تاکید که نظام جمهوری اسلامی نه متشکل تر و قدرتمند تر از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی آنزمان است و نه طرفداران حفظ نظام اسلامی، ایدئولوژیک تر و فداکارتر از اعضای حزب کمونیست و نه دستگاه قهریه ی رژیم اسلامی قهّار تر از دستگاه قهریه ی آنان است. البته از این گزاره نمیتوان به این نتیجه رسید که امروزه فدراسیون روسیه در شرایط دمکراتیکی قرار دارد و مردم در یک رفاه نسبی زندگی می کنند ولی به هر تقدیر رسیدن به این مفصود را آغاز کرده اند. این گزاره را از آن جهت آوردم چون ایشان سعی دارد مردم را از سقوط رژیم جمهوری اسلامی بترساند و به آنان چنین حُقنه کند که راهی نیست جز “اصلاحات میلیمتری”. این گزاره هشدار میدهد؛ به دلخواه کسی سقوط رژیمها به وقوع نمی پیوندد.

اما آنچه که آقای زیباکلام به حق نمی بیند نه فروپاشی رژیم که وجود اپوزسیون نظام اسلامیست. آیا او به عمد، اپوزسیون نظام اسلامی را نمی بیند؟
نه !

در چرائی ی این “نه” بدواً گفته باشم؛ منظور این نوشته از اپوزسیون صرفاً مخالفان نظام جمهوری اسلامی نیست. استنباط من از اپوزسیون در شرایط کنونی ایران، مخالفانیست که متحدانه گرد برنامه ای برای گذار از رژیم حاکم به یک دمکراسی سکولار، دست به سیاست ورزی می زنند.

شرمسارانه باید تصدیق کنیم “حداقل” ایرانیان فعال در عرصه ی سیاست، فاقد درک صحیحی از سیاست هستند. ما از آنجا که اهل کار تیمی و بده بستان نیستیم، در بهترین حالت، سیاست را “فعالیت همفکران” می دانیم. اما از آنجا که شرایط عینی حاکم بر جامعه ی ایران فاقد چنان پتانسیلیست که تنها یک جریان بتواند مردم را حول برنامه خود گردآورد، جمله گی درمانده ایم، و صرفاً نظاره گر صحنه هستیم. دقیق تر گفته باشم نظاره گرانی هستیم که با هر اتفاق، حداکثر یک بیانیه صادر می کنیم.

تعجب نکنید! در تأیید این ادّعا، یکی از تلاشگران حزب چپ ایران (فدائیان خلق) خود به زبان خود گفته است: ما برای رسیدن به این اتحاد ۱۲ سال تلاش کرده ایم. فراموش نکنید به تسامح می توان گفت: در اتحاد مد نظر او، همه همنظر و همفکر بوده اند ولی باز می بایست ۱۲ سال تلاش میکردند! حتماً می پرسید؛ آیا همین پرچمداران “اتحاد” از این اتحاد چیزی آموخته اند یا نه! دوباره در همان جاده ی مطوّلِ همیشه، قدم رنجه می کنند؟
این قلم با سرِ افتاده پاسخ میدهد؛ هیچ.

مستند: در همین ۷۰ روزی که از اعلام این “اتحاد” می گذرد بواسطه ی التهابات جامعه ی ایران، کم و بیش گردانندگان چند بیانیه صادر کرده اند که نتنها در محتوا بلکه حتا در انشا تشابهات بالای هشتاد درصدی با دیگر بیانیه ها و از طرف دیگر جریانات داشته است. ولی این تشابهات و همنظریها آنها را به فکر نینداخته است؛ حال که هر دو – سه – چهار – … ما جمله گی یک چیز را می گوئیم و می خواهیم پس لااقل بیائیم یک بیانیه بدهیم با چند امضا!

لطفاً سعی نکنید بلافاصله در مقابل این ادّعا صف آرائی کنید. همین چند روز پیش همان شخص در گفته ای به مضمون در پاسخ به این سوآل گفت: اقدامات مثبتی در این زمینه (همکاریهای دو جانبه و چند جانبه) انجام شده است.
تو خود بخوان حدیث مُفَصّل از این مُجمَل، یعنی در بهترین حالت شاید ۱۲ سال دیگر …

خب اینست حکایت گوشه ای از نیروهای مخالف نظام جمهوری اسلامی که تا فراروئیدن به اپوزسیون نظام، حالا حالاها کار دارد. آنوقت چگونه می توان توقع داشت یک استاد علوم سیاسی ی بازنشسته!! بتواند بغیر از خاتمی و عارف و جلائی پور … اصلاحگران دیگر را نیز ببیند. دیدن پیشکش، بپذیرد که برای اصلاحگری نمی توان دوز و طول و عرض تعیین کرد و اصلاحگران نیز همچون اصلاحات در یک طیف قرار دارند که در یک سر آن زیباکلامِ دمکراسی خواهِ میلیمتری قرار دارد و در سر دیگر آن مجاهدین خلقِ سرنگونی خواهِ به هر قیمت و روش.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *