مقاله شماره: ۱۹ ( ۱۰ اردیبهشت ۱٣۹۷)
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری
نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/5624
در چند هفته ي اخير گفتگو ميان توده اي ها حول محور ضرورت حفظ استقلال سياست طبقاتي حزب توده ايران، حزب طبقه كارگر ايران متمركز بود. بسياري در اينزمينه نظرات خود را مطرح ساختند و برخي ديگر با شيوه ي “سكوت” نتوانستند تاكنون در تدقيق ديالكتيك سه تضادي كه بر ايران حاكم است، شركت داشته باشند. آنها نشان دادند كه استدلال قابل طرحي براي درستي و واقع بينانه بودن سياست “دست به عصا رفتن” ندارند. سياستي كه با ارزيابي «استحاله ناپذيري» رژيم ديكتاتوريو نظام سرمايه داري وابسته كه از طرف حزب توده ايران اعلام شده است، در تضاد آشكار قرار دارد.
اين بحث و تبادل نظر ها ضرورت تاريخي دارد و بايد ادامه يابد تا ميان همه ي توده اي ها و هواداران هم نوايي كامل درباره ي ضرورت پايبندي به “برنامه حداقلكارگري حزب توده ايران” براي مرحله ملي– دمكراتيك انقلاب و توافق بر سر مضمون آن تحكيم يابد.
دستاورد كنوني را كه بر سر آن توافق ايجاد شده است مي توان با شناخت بهم تنيدگي سه تضاد در جامعه امروز ايران دانست كه در بحث ها مورد توافق همه قرارگرفت: تضاد خلق با شيوه ديكتاتوري حاكميت سرمايه داري وابسته به اقتصاد امپرياليستي؛ تضاد خلق با نظام اقتصاد نئوليبرال ديكته شده توسط سازمان هاي ماليامپرياليستي و نهايتاً تضاد خلق با امپرياليسم كه نوك آن را تشديد خطر تجاوز علني امپرياليسم عليه تماميت ارضي و حق حاكميت ملي ايران، سرزمين تاريخي همه يخلق هاي ساكن آن تشكيل مي دهد.
براي حل ترقي خواهانه تضاد هاي سه گانه، كدام نكته پيش شرط است؟ آيا مي توان حل تضاد را به عهده ي “بورژوازي ملي و ميهن دوست” گذاشت؟ جرياني كه سمت“چپ” آن، نمايندگان اصيل اصلاح طلب هستند؟ تجربه ي عملي گذشته، به اين پرسش پاسخ منفي مي دهد. جريان هاي صادقِ “انقلابي” در ميان اصلاح طلبان كهخوشبختانه خود را جمع و جور مي كنند و مي خواهند با «بازگشت به بهشتي و مطهري» آب رفته را به جوي بازگرداند، و به درستي «آزادي را ميوه ي شيرين عدالتاجتماعي» (فرشاد مومني) اعلام مي كنند، بدون ترديد نزديك ترين متحدان ما براي تغييرات انقلابي در جامعه هستند و مانند توده اي ها خواستار احياي دستاوردهايملي– دمكراتيك انقلاب بهمن اند، اما هنوز بايد گام هاي اساسي را در سوي تغييرات ترقي خواهانه بردارند.
پيش تر هم به نظرات نظرگير استاد فرشاد مومني در كتاب “عدالت اجتماعي، آزادي و توسعه ايران امروز” اشاره شده است. در عين حال اين برداشت مورد نقد قرارگرفت كه پنداشته مي شود مي توان با حفظ نظام و سيستم سرمايه داري كه در شرايط كنوني در جهان جز “نئوليبراليسم” نمي تواند باشد، دستاوردهاي ملي– دمكراتيكانقلاب بهمن را به ثمر و سرانجام رساند.
توافق ماكرون، رئيس جمهور فرانسه با خواست “نيو ديل” ترامپ در ارتباط با “فرجام“، در تاييد اين واقعيت است كه ايران قادر نيست جز با خروج بي چون و چرا ازنظام نئوليبرال سرمايه داري كه تنها شكل ممكن “توسعه ي سرمايه دارانه” در جهان امروز است، به استقلال اقتصادي و سياسي دست يابد و حاكميت ملي خود راتحكيم بخشد.
ايجاد شرايط فرازمندي جامعه ي ايراني كه راه حلي واقعي براي سه تضاد پيش گفته است، تنها با پايبندي به اقتصاد سياسي ملي– دمكراتيك ممكن است كه در آن هژمونيانديشه ي ترقي خواهانه طبقه كارگر ايران حاكم باشد. طبقه اي كه منافع روز و آينده آن در انطباق كامل است با منافع توده هاي مردم و همه ي خلق هاي ساكن سرزمينتاريخي ايرانيان.
بدين ترتيب مي توان مدعي شد كه صحنه اصلي نبرد طبقاتي در ايران امروز، تفهيم ضرورت برقراري هژموني انديشه جانبدار منافع ترقي خواهانه ي طبقه كارگرايران است.
بايد براي تفهيم اين امر به متحدان نزديك و دور كوشيد. كوششي كه صحنه نبرد نظري– ايدئولوژيك و كاركرد انقلابي را توامان در مدنظر دارد. كوششي كه سياست خودرا بر محور شعارهاي انقلابي كه مي بايد از تجربه ي نبرد طبقاتي جاري در ايران بيرون كشيد، تنظيم كند و به طور مصمم و با پيگيري آن را به مورد اجرا بگذارد.
تجربه ي در جريان در جمهوري خلق چين كه كتاب جديد جالبي درباره ي آن را در دست مطالعه دارم، پاسخ هاي چشم و نظرگيري در اين باره ارايه مي دهد كه ميتواند براي مبارزه ي مردم ميهن ما نيز آموزنده باشد. نويسندهي اين كتاب دبير اول سابق حزب متحده سوسياليست آلمان دمكراتيك است. اگون كرنس آن را پس ازشركت در نوزدهمين كنگره ي حزب كمونيست چين در اكتبر سال ٢٠١٧ و بررسي شرايط تغيير يافته در چين ميان دو سفر اخيرش نگاشته است.
او ازجمله به پرسش درباره ي شرط موفقيت خارج ساختن ٨٠٠ ميليون انسان از زير مرز فقر، و ارتقاي درآمد ٣٠٠ ميليون انسان به سطح درآمد متوسط در سه دههگذشته پاسخ مي دهد. نشان مي دهد كه حزب كمونيست چين بنا دارد تا سال ٢٠٢١ كه صدمين سالگرد پايه ريزي حزب كمونيست چين است، فقر را از سراسر سرزمينو نزد همه خلق هاي ساكن اين كشور تاريخي، تا اقصي نقاط پيراموني و مرزي كشور براندازد، و تا سال ٢٠٥٠ كه صدمين سالگرد پيروزي انقلاب كارگري– دهقانيدر چين است، براي همه ي مردم ساكن اين كشور با چمعيتي قريب به يك و نيم ميليارد سطح متوسط زندگي و شكوفايي فرهنگي– تمدني را برپا دارد. در اين كتاب، ازيك سو مشكلاتي برشمرده مي شود كه چين درست بگريبان آن است و از سوي ديگر، چگونگي طي آگاهانه ي اين راه ناهموار توضيح داده مي شود.
به مضمون كتاب به طور مجزا پرداخته خواهد شد. به ويژه با نشان دادن چگونگي رشد روزافزون دمكراسي و امنيت اجتماعي و تامين حقوق دمكراتيك مردم، علتتوان و ديناميسم حاكم بر رشد اين كشور برشمرده خواهد شد. رشد و توسعه ي اي كه استاد سعيد رهنما كه در كنفرانس علمي هنگام برگزاري كنگره نوزدهم حزبكمونيست چين شركت داشته است، آن را در نوشتاري عجاب انگيز مي نامد. اما نكته ي پراهميت در انديشه ي طرح شده در كتاب “چين، آن طور كه من آن را مي بينم“براي نبرد روز در ايران دارد، نتيجه گيري درباره ي ضرورت داشتن برنامه مشخص و انقلابي براي نوسازي و مبارزه براي برقراري هژموني انديشه ي ترقي خواهانهدر برنامه ي اقتصاد ملي است. تنها برنامه اي كه قادر است هر سه تضاد حاكم بر ايران را در كوتاه ترين زمان تاريخي و با كم ترين هزينه و كم دردترين شرايط برايزحمتكشان و لايه هاي متفاوت مردم ممكن سازد.