صداى‏‏‏ طبقه كارگر در تصميم‏گيرى‏‏‏هاى‏‏‏ اقتصادى‏‏‏؟! حاكميت سرمايه‏دارى‏‏‏ آخرين موانع توافق با امپرياليسم را حذف كرد! ”رهبر“ و ”رئيس‏جمهور“ در كنار هم!

image_pdfimage_print

مقاله شماره: ١٣٩٠/٩ (٢٦ مرداد)

واژه راهنما: خيانت تاريخى‏‏ حراج “صنعت نفت ملى‏‏ ايران”. حاكميت سرمايه‏دارى‏‏ مافيايى‏‏ در خدمت منافع امپرياليسم.

“بورس نفت و حذف محدوديت سرمايه‏گذارى‏‏‏ خارجى‏‏‏”، “صداى‏‏‏ رساى‏‏‏ بخش خصوصى‏‏‏ در تصميم‏سازى‏‏‏ و تصميم‏گيرى‏‏‏ كشور”، “حذف مانع ساختارى‏‏‏ اقتصاد دولتى‏‏‏” و “ريل‏گذارى‏‏‏ ابلاغيه رهبر انقلاب، مقدمه‏اى‏‏‏ بر انقلاب اقتصادى‏‏‏” … (!!!) عنوان و زير عنوان‏هاى‏‏‏ بخشى‏‏‏ از نظريات محمدرضا رحيمى‏‏‏، معاون اول رئيس جمهور، شمس‏الدين حسنى‏‏‏، وزير امور اقتصادى‏‏‏ و دارايى‏‏‏، محمدعلى‏‏‏ آبادى‏‏‏، سرپرست وزارت نفت، محمد نهاونديان، رئيس اتاق بازرگانى‏‏‏ و صنايع و معادن و آل اسحاق، رئيس اتاق بازرگانى‏‏‏ تهران است كه در رسانه‏ها مطرح و نشان‏دهنده ضربان نبض اقتصاد سياسى‏‏‏ اجرا شده توسط حاكميت سرمايه‏دارى‏‏‏ مافيايى‏‏‏ يك دست شده در ايران مى‏ باشد.

اين نظريات ضدملى‏‏‏ و ضدمردمى‏‏‏ در ارتباط با آغاز كار “بورس نفت” و در ديدار روساى‏‏‏ اتاق‏هاى‏‏‏ بازرگانى‏‏‏ كشور و تهران «با رهبرى‏‏‏ نظام جمهورى‏‏‏ اسلامى‏‏‏ كه براى‏‏‏ اولين بار در طول ٣٢ سال » انجام شد، مطرح شدند.

يك كلامى‏‏‏ دولت كودتايى‏‏‏ احمدى‏‏‏نژاد با مواضع «رهبر انقلاب» در امور اقتصادى‏‏‏ و اجراى‏‏‏ برنامه نواستعمارى‏‏‏ نوليبراليسم امپرياليستى‏‏‏ بيان كننده اين واقعيت است كه همه لايه‏هاى‏‏‏ حاكميت مافيايى‏‏‏ سرمايه‏دارى‏‏‏، عليرغم اختلاف‏ها و تضاد منافع ميان خود، در يك سو از خطى‏‏‏ قرار دارند كه عليه منافع زحمتكشان شهر و روستا، طبقه كارگر و دهقانان، زنان و مردانى‏‏‏ عمل مى‏‏‏كند كه دستشان در زير ساطور اجراى‏‏‏ برنامه اقتصادى‏‏‏ “بازار بى‏‏‏نظارت” قرار داشته و خون‏ بهايى‏‏‏ سنگينى‏‏‏ براى‏‏‏ اجراى‏‏‏ اين برنامه امپرياليستى‏‏‏ مى‏‏‏پردازند.

با ارايه “صنعت ملى‏‏‏ شده نفت” ايران به بازار بورس با هدف غارت آن توسط سرمايه‏ مالى‏‏‏ امپرياليستى‏‏‏، حاكميت سرمايه‏دارى‏‏‏ و شخص “ولى‏‏‏ فقيه” و “رهبر انقلاب” به خيانت خود به منافع ملى‏‏‏ مردم ايران نقطه پايانى‏‏‏ نهاده است كه مردم ميهن ما آن را هرگز نخواهند بخشيد. كوشش امپرياليسم كهنه‏كار انگليسى‏‏ كه اعمال آن در حاكميت، چند سال پيش روز ملى‏‏ شدن صنايع نفت را از روز تعطيلات رسمى‏‏ كشور حذف كردند، اين بار از پنجره باز گشته، به اميد آن كه اصل ملى‏‏ شدن نفت را نابود سازد.

نام “شاه” و “امينى‏‏‏” كه با امضاى‏‏‏ قرارداد ننگين “كنسرسيوم نفت” پس از پيروزى‏‏‏ كودتاى‏‏‏ خائنانه ٢٨ مرداد ١٣٣٢ به رهبرى‏‏‏ آمريكا و انگليس، در تاريخ و حافظه تاريخى‏‏‏ مردم ميهن ما ثبت و درج شد، جانشينانى‏‏‏ خلـف يافته است. اما نه خيانت آنان بى‏‏‏پاسخ باقى‏‏‏ ماند و نه خيانت اينان بى‏‏‏پاسخ خواهد ماند! «شب را پايانى‏‏‏ هست!» (ا ط، “بگذار زمان بگذرد” سروده‏هاى‏‏‏ زندان)

تفاوت ماهوى‏‏‏ ميان خيانت شاه- امينى‏‏‏ و حاكميت سرمايه‏دارى‏‏‏ مافيايى‏‏‏ كنونى‏‏‏ كه زير پرچم “ولايت فقيه” عمل مى‏ كند، وجود دارد. آن‏ها با انعقاد قرارداد خائنانه “كنسرسيوم نفت”، مالكيت صنايع نفت ملى‏‏‏ شده مردم ايران را به حراج نگذاشتند و آن را به سرمايه امپرياليستى‏‏‏ نفروختند. كيفيت جديد در سرشت خيانت سران حاكميت سرمايه‏دارى‏‏‏ مافيايى‏‏‏ كه رياست‏هاى‏‏‏ “اتاق”هاى‏‏‏ بازرگانى‏‏‏ به «اولين بار» بودن آن در سى‏‏‏ و دو سال حيات جمهورى‏‏‏ اسلامى‏‏‏ اذعان دارند و اعتراف مى‏‏‏كنند، از جنسى‏‏‏ به مراتب جنايتكارانه‏تر از خيانت شاه- امينى‏‏‏ به منافع ملى‏‏‏ مردم ميهن ما مى‏‏‏باشد. اسرائيلى‏‏‏ها نيز با خريدن سرزمين‏هاى‏‏‏ فلسطينى‏‏‏، خلق فلسطين را به ميهمانان ناخوانده در سرزمين پدريشان تبديل نمودند!

دستگيرى‏‏‏ و زندانى‏‏‏ ساختن موسوى‏‏‏ها و كروبى‏‏‏ها در شش ماه پيش و برگزارى‏‏‏ محاكمه پنهان از انظار عمومى‏‏‏ مردم ميهن ما و جهان عليه آزادى‏‏ و سلامت آنان، چراغ سبزى‏‏‏ را تشكيل مى‏‏‏داد كه اين خائنان به منافع ملى‏‏‏ مى‏‏‏بايستى‏‏‏ براى‏‏‏ تكميل خوش خدمتى‏‏‏ امروز خود عملى‏‏‏ سازند، به اين اميد واهى‏‏ كه بتوانند به بقاى‏‏ شوم حاكميت خود دست يابند. مصاحبه اخير بى‏‏‏بى‏‏‏سى‏‏‏ با احمدى‏‏‏نژاد كه صحنه بى‏‏‏شرمانه تبليغاتى‏‏‏ چند روزه رسانه‏هاى‏‏‏ امپرياليستى‏‏‏ را در اختيار كودتاچى‏‏‏ انتخاباتى‏‏‏ قرار داد تا بتواند مدعى‏‏‏ «استقلال قوه قضايه» در ايران بشود و بر “گناه” موسوى‏‏‏ و كروبى‏‏‏ انگشت بگذارد كه بايد «با قوه قضايه تعامل كنند»، نشان توافق پشت پرده ارتجاع داخلى‏‏‏ و خارجى‏‏‏ براى‏‏‏ سركوب جنبش مردمى‏‏‏ و رهبران آن است. هدف آن برقرارى‏‏‏ سكوت قبرستانى‏‏‏ در برابر خيانت تاريخى‏‏‏ خصوصى‏‏‏سازى‏‏‏ “صنعت ملى‏‏‏ نفت ايران” مى‏‏‏باشد كه بزرگ‏ترين شكست امپرياليسم انگلستان در قرن گذشته در ايران بوده و آغاز فروپاشى‏‏‏ سلطه امپرياليسم كهنه‏كار را بر ايران رقم زده است.

طبقه كارگر ايران با پيروزى‏‏‏ انقلاب بزرگ بهمن ٥٧ توانست برنامه اقتصاد ملى‏‏‏ را در راستاى‏‏‏ ملى‏‏‏ كردن صنايع نفت ايران، در قانون اساسى‏‏‏ بيرون آمده از دل انقلاب بهمن به ثبت برساند. بخش دولتى‏‏- عمومى‏‏ اقتصاد به مثابه‏ زيربناى‏‏‏ ضرورى‏‏ جهت دستيابى‏‏‏ به استقلال اقتصادى‏‏‏ و سياسى‏‏‏ ميهن انقلابى‏‏، با هدف خدمت به منافع ميليون‏ها مردم ميهن‏دوست و به منظور برپايى‏‏ ‏ اقتصاد ملى‏‏ و دموكراتيك در اصل‏هاى‏‏ ٤٣ و ٤٤  قانون اساسى‏‏ تثبيت شد. مردم ميهن ما و به‏ويژه طبقه كارگر مبارز آن، با دفاع از منافع ملى‏‏ و زيربناى‏‏ اقتصادى‏‏ تثبيت شده در قانون اساسى‏‏، نقش تعيين كننده‏اى‏‏ در برپايى‏‏ بخش اقتصادى‏‏ قانون اساسى‏‏ ايفا نمودند.

از اين روى‏‏ نيز است كه طبقه كارگر ايران هم‏زبان با مردم ميهن دوست، خيانت حاكميت سرمايه‏دارى‏‏‏ كنونى‏‏‏ را به اهداف ملى‏‏‏- ضدامپرياليستى‏‏‏ و مردمى‏‏‏ انقلاب بهمن ٥٧ نخواهد بخشيد. صدا و خواست ميهن‏دوستانه طبقه كارگر نقش تعيين كننده خود را در تصميم‏گيرى‏‏‏هاى‏‏‏ اقتصادى‏‏‏ با هدف برقرارى‏‏‏ عدالت اجتماعى‏‏‏ ايفا خواهد ساخت و پاسخ شايسته را به خائنان به منافع ملى‏‏‏ و مردم خواهد داد!

«…

نه!

محبوب من، هرگز چنين نبود!

من آموخته ‏ام اين را، تونيز بدان،

كه بى‏‏‏گمان، زمان دق ‏الباب خواهد كرد!

تاريخ فاتحانه در را خواهد گشود

و خورشيد با لبخندى‏‏‏ گرم،

انحناء آسمان را عاشقانه خواهد پيمود

و مرهمى‏‏‏ سبز بر زحم‏ هايمان خواهد گذاشت!»

احسان طبرى‏‏‏، سروده‏ هاى‏‏‏ زندان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *