فرودستی اقتصادی و بی اعتنایی فمینیسم بورژوایی 

image_pdfimage_print

 

تساوی حقوق اجتماعی- مدنی زنان با مردان، به ویژه در تولید ملی، محک وجود آزادی در کشور است. برای دستیابی به تساوی حقوق زنان نبرد مشترک فرهنگی- طبقاتی با سلطه ی ایدئولوژی مذهب ارتجاعی ضرورتی تام داراست

مقاله ی بانو سیمین کاظمی  صحنه ی خوف ناکِ شرایط هستی زنان زحمتکش را در ایرانِ جمهوری اسلامی بر ملا می سازد و با روشنگری نشان می دهد که یکی از صحنه های مبارزه، نشان دادن محدودیت فمینیسم بورژوایی است که تنها مساله ی آزادی های سیاسی- مدنی زنان را طرح و به آن بسنده می کند

 

***

سیمین کاظمی

گزارش شاخص توسعه انسانی برنامه توسعه سازمان ملل نشان می دهد که در ایران درآمد سرانه ملی (که حاصل تقسیم تولید ناخالص سالانه بر جمعیت است) در سال 2017 ، برای مردان 32017 و برای زنان 6094 دلار و شاخص توسعه انسانی برای مردان 0/834 و برای زنان 0/726 بوده است.

ایران در ارزیابی شاخص توسعه ی انسانی در برابری جنسیتی از جمله کشورهای گروه پنجم است که از نظر دستاوردهای شاخص توسعه انسانی برابری اندکی بین زن و مرد وجود دارد و در واقع نابرابری جنسیتی در کشورهای این گروه ( که شماری از کشورهای آفریقایی، یمن و سوریه و برخی کشورهای همجوار مانند پاکستان، افغانستان، عراق، را در بر می گیرد) بیش از سایر کشورهاست.

از جمله شاخص های قابل توجه دیگر این است که در ایران نرخ مشارکت زنان در نیروی کار 16.8درصد است که یکی از پایین ترین نرخ های مشارکت است به طوری که از بین 189 کشور، فقط چهار کشور یعنی یمن، سوریه، الجزایر و اردن در این شاخص بعد از ایران قرار دارند. واضح است که آنچه مانع سقوط رتبه ایران دررتبه بندی های بین المللی شده، برخی دستاوردهای بهداشتی و آموزشی و تحصیلات دانشگاهی زنان هستند؛ از جمله با اینکه نرخ مشارکت زنان در نیروی کار در ایران ناچیز است، اما جالب است که ایران از نظر سهم زنان فارغ التحصیل رشته های ریاضی و مهندسی و … (32.1 درصد) جایگاه بسیار خوبی در جهان دارد. اما اندکی آن سوتر شاخص دیگری که ما را به عمق نابرابری جنسیتی آگاه می کند، درصد ساعاتی است که زنان در کارخانگی و مراقبتی بدون مزد می گذرانند که برای زنان ایرانی 21 درصد ساعات شبانه روز را شامل می شود و این میزان چهار برابر مردان است.

فرودستی اقتصادی زنان ایرانی (که گوشه هایی از آن در این گزارش منعکس شده است)، اگر چه مهمترین بعد فرودستی جنسیتی است که زنان را از بسیاری از حقوق انسانی محروم می کند، اما کمتر از هر بعد دیگری مورد توجه قرار گرفته است.

واقعیت آن است که در هژمونی مطالبات فمینیسم بورژوایی با همدستی جریان اصلی رسانه ای، فرودستی و محرومیت اقتصادی زنان بیش از پیش به حاشیه رانده شده و در عوض مسایلی همچون اختیار بر پوشش، حق ورود به ورزشگاه و حق خروج از کشور که سویه ی طبقاتی نسبتا” قوی دارند، بیشترین توجه و حجم را در فضای اجتماعی و رسانه ای اشغال کرده اند که این اندازه از توجه بسیار فراتر از اهمیت این مطالبات به نظر می رسد.
بی گمان، دیدگاهی که فرودستی اقتصادی مبتنی بر جنسیت را کم اهمیت می شمارد، منافع طبقاتی متمایزی از توده های زنان دارد که محرومیت و درماندگی در تامین معاش، مهمترین مانع آنها در دستیابی به یک زندگی انسانی است. در چنین دیدگاهی، اغلب این واقعیت که “سهم زنان از اشتغال ناچیز و غیرمنصفانه است” و “بیکاری و فقر مهمترین مشکلات اجتماعی مبتنی بر جنسیت هستند” نادیده گرفته یا فاقد اهمیت شمرده شده، و تحریف و گسست از واقعیت موجب شده که شایعترین و مهمترین مشکلات قاطبه زنان، از انظار دور داشته شوند و عزم و اراده ای هم برای طرح یا حل آنها شکل نگیرد.

بی اعتنایی و نادیده گرفتن وضعیت اقتصادی زنان، در واقع اعطای بهترین امتیاز و هدیه به دولت است که مسوولیت این شرایط بیش از هر عامل دیگری متوجه اوست. توضیح این که، پذیرفته بودن فرودستی اقتصادی زنان و فقدان تقاضا برای بهبود آن، دولت ها را از تحمل بار مسوولیت رهانده و آنها را در تداوم وضعیت نابرابر مخیّر و دلیرتر می کند؛ چنانکه جایگاه کنونی ایران در رتبه بندی های بین المللی که انتظار می رود دولت را برای بهبود جایگاهش به تکاپو بیندازد، کوچکترین انگیزه و تحرکی ایجاد نمی کند و در کماکان بر همان پاشنه پیشین می چرخد.

برگرفته از تلگرام نویسنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *