یکی از برجستهترین چالشهایی که کشورهای جنوب جهانی با آن روبهرو هستند، وابستگی اقتصادی به کشورهای امپریالیستی است که از دوران استعمار به جا ماندهاست. این کشورها تولیدکننده مواد خام و دیگر سرچشمههای زمینی و زیرزمینی و فراهم کننده نیروی کار ارزان هستند که نیازهای اقتصادی کشورهای پیشرفته غربی را فراهم میکنند. این وابستگی به بازارهای جهانی و نهادهای مالی بینالمللی مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، آزادی اقتصادی این کشورها را در خطر میاندازد و آنها را به پذیرش سیاستهای نئولیبرال که خواستار آزادسازی بازرگانی برونمرزی، خصوصیسازی و کاهش نقش دولت در اقتصاد است، میراند.
ویژگیهای ضداستعماری مشترک جنوب جهانی در برابر هژمونی غرب ریشه در تاریخ نبرد مشترک آنها علیه دزدی، پرخاشگری و سرکوب کشورهای استعماری و ایستادگی در برابر شیوههای نواستعماری دارد. با بازسازی فرهنگی، حاکمیت سیاسی، استقلال اقتصادی، همبستگی بینالمللی و نپذیرفتن ایدئولوژیهای غربی، جنوب جهانی پیوسته تلاش کردهاست تا فضایی برای استقلال و خودگردانی فراهم کند.
در این شرایط، نگهداشت استقلال اقتصادی بدون دگرگونی ساختارهای اقتصادی به سوی الگوهای غیرسرمایهداری و درونزا شدنی نیست. بسیاری از کشورهای جنوب جهانی در تلاش برای دگرگونی بنیادین در این زمینه هستند. برای نمونه، در آمریکای لاتین، کشورهای گوناگون به سیاستهای ملیگرایانه اقتصادی و ضد نئولیبرالی روی آوردهاند. انقلابهای کوبا و ونزوئلا نمونههای برجستهای از این تلاشها هستند که به دنبال اقتصادی مستقل از سرکردگی غرب و پافشاری بر رفاه همگانی و عدالت اجتماعی بودهاند، اگرچه نبرد طبقاتی در ونزوئلا شوربختانه ان را روزانه بیش از پیش به دامن سرمایهداری میاندازد.
در این میان، راه رشد غیرسرمایهداری، در کنار پایهگذاری سیستمهای اقتصادی پایدار و مستقل، بهویژه گسترش تولید درونمرزی و صنعت تولیدی و ساختن الگوهایی برای ایستادگی در برابر نهادهای مالی و بازرگانی غرب، می تواند نجاتبخش کشورهای جنوب جهانی باشد.