مبارزه برای جمهوری با سمت گیری عدالت خواهانه و سوسیالیستی

image_pdfimage_print

سخن روز شماره: ۹۸ (۳ بهمن ۱٣۹۷)

 

رفیق گرامی ف. تابان، در همین آغاز تأکید کنم که موضع شما مورد تأیید کامل حزب توده ایران و تک تک توده‌ای هاست: «هدف چپ، مبارزه برای یک جمهوری دمکراتیک با سمت گیری عدالت خواهانه و سوسیالیستی است ..»!

شما با این موضع صریح و شفاف، سیاست مستقل طبقاتی چپ را مطرح می سازید که وظیفه ی آن حل دو تضاد روز و اصلی در جامعه ی کنونی ایران است.

 

دو تضادی که از یک سو میان خواست های دمکراتیک طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان در برابر سلطه ی دیکتاتوری طبقات حاکم برقرار است و از سوی دیگر، حل تضاد خلق با اقتصاد سیاسی نئولیبرال امپریالیستی- اسلامی که برنامه رسمی همه ی دولت ها را در ایرانِ جمهوری اسلامی تشکیل می دهد.

دو تضاد روز و اصلی در جامعه ی ایرانی که چپ برای حل آن می رزمد، در عین حال سرشت ملی- رهایی بخش سیاست مستقل طبقاتی چپ را قابل دریافت می‌سازد که در موضع ضد امپریالیستی آن تبلور می یابد.

در مبارزات روز طبقه کارگر و دیگر لایه‌های زحمتکش و میهن دوست در ایران حل دو تضاد به خواست سراسری و متحد همه ی مبارزان بدل شده است. شعار: «پایان بخشیدن به‌خصوصی سازی زندگی اجتماعی»، بیان عمق ژرفش نبرد طبقاتی در ایران را نشان می‌دهد و جایگاه چپ ایران را در این مبارزه ی مردمی و ملی تعیین می کند.

 

بدین ترتیب، انتقاد شما به «بیانیه چهار جریان سیاسی» که نام «جمهوری خواه» را حمل می کند، انتقادی به جا و شایسته است و مورد تأیید کامل نگارنده. همچنین تردیدی در ضرورت افشاگری علیه سلطنت طلبان وجود ندارد. این جریان ضد ملی و ضد مردمی می‌کوشد با سیمای «سکولار» تداوم سیاست ضد مردمی و ضد ملی نئولیبرال امپریالیستی را در ایران ممکن سازد. کوششی که به معنای تداوم دیکتاتوری طبقات حاکم است.

 

ضرورت نوشتار افشاگرانه- روشنگرانه ی شما که بر آن در بند سوم اشاره دارید، در زاویه ی پراهمیت دیگری نیز شایسته توجه خاص است. شما هشدار می دهید: «جمهوری خواهان چپ نباید شریک پروژه ای شوند که می‌خواهد مردم را به انتخاب بین جمهوری و سلطنت مجبور کند ..».

این هشدار نشان آن است که «جمهوری خواهان چپ» که عمدتن حزب چپ تازه تاسیس (فداییان) منظور است، به آن راهی می‌رود که نیروهای ترقی خواه کرد در سوریه رفتند و به “اتحاد تاکتیکی“ به دشمنان خلق کرد و مردم همه ی کشورهای زیر ستم امپریالیسم تن دادند.

کردهای سوریه اکنون جریمه ی این پنداشت را می پردازند که گویا نیروهای چپ می‌توانند در مبارزه ی خود برای دمکراسی و عدالت اجتماعی انتظار کمک از “راست“ را داشته باشند. انتقاد شما به «جمهوری خواهان چپ»، از این رو انتقادی به جا و شایسته است، زیرا آن‌ها با برباد دادن سیاست مستقل طبقاتی چپ، قادر به شناخت تضادهایی نیستند که حل آن وظیفه تاریخی نیروی ترقی خواه چپ در ایران است. آن‌ها جریمه سنگینی می پردازند که در تبدیل شدن به “زائده“ی آویزان به سلطنت طلبان و حواشی آن‌ها بدل شده اند.

 

اشتباه نشود، منظور نفی ضرورت برپایی جبهه ی ضد دیکتاتوری با شرکت گسترترین نیروهای ضد دیکتاتوری ولایی نیست. این کوشش ضروری است. اما برای آنکه چپ مورد انتقاد شما به زائده ی راست تبدیل نگردد، برای آنکه چپ بتواند در مبارزه ی اتحادی نقش راهبردی ایفا سازد، برای آنکه چپ بتواند در مبارزه به منظور دستیابی به حقوق و آزادی‌ها دمکراتیک، وظیفه ی دفاع از زحمتکشان و منافع آن‌ها را برای تأمین عدالت اجتماعی نسبی از مد نظر دور ندارد، برای آنکه چپ بتواند مبارزه رهایی بخش ملی را همزمان به عنوان مضمون جبهه ضد دیکتاتوری برای زحمتکشان قابل شناخت سازد، باید در مرکز مبارزه ی اتحادی خود، مبارزه برای اتحاد نیروهای چپ را دنبال کند.

به سخنی دیگر، چپ مورد انتقاد شما، و همچنین چپ ایران در کلیت آن هنگامی می‌تواند به هدف خود دست یابد که با پیگیری از خواست های دمکراتیک طبقه کارگر که اکنون تحت شرایط سلطه ی طبقات حاکم، به شعار سیاسی- میهنی پایان بخشیدن به‌خصوصی سازی زندگی اجتماعی فرارویده است، دفاع کند و برای تحقق بخشیدن به آن برزمد.

تنها با چنین استراتژی است که چپ قادر خواهد بود، جبهه ضد دیکتاتوری را در کف خیابان و در نبرد طبقاتی جاری برپاسازد و آن به پرچم مبارزه ی آزادی خواهانه و ترقی جویانه و رهایی بخش بدل نماید و کمک به تجهیز توده ها و سازماندهی آنان باشد. با چنین سیاست مستقل طبقاتی، چپ ایران دیگر به زائده ی راست بدل نمی گردد، آن طور که اکنون حزب چپ ایران (فداییان) در اتحاد جمهوری خواهان گرفتار آن است.

 

اشاره شد که شما با اعلام موضع چپ ایران، مضمون تضاد مردم میهن ما را با طبقات حاکم طرح و برجسته ساخته اید. تنها با پیگیری مصممانه ی این موضع برای تغییرات بنیادین در ایران است که انتقاد به راست به اهرم جلب آن بخش از آن به جبهه ضد دیکتاتوری بدل می شود، که عامل دشمن امپریالیستی نیست. در غیر این صورت بحث به صحنه ای انتقال می‌یابد که دشمن طبقاتی “سکولار“ خواستار آن است. شما خواست راست را در بند سوم نوشتارتان با روشنی برجسته می سازید: «جمهوری خواهان چپ نباید شریک پروژه ای شوند که می‌خواهد مردم را به انتخاب بین جمهوری و سلطنت مجبور کند ..».

این انتقاد درست شما، مضمون دیگری ندارد به جز خواستار ایجاد جبهه ضد دیکتاتوری از چپ که گام نخست آن ایجاد پل و رابطه و بحث گفتگو با چپ انقلابی است که حزب توده ایران آن را در میهن ما نمایندگی می‌کند و تاریخ آن، تاریخ چپ ایران است که شما از آن دفاع کرده اید.

اگر شما به درستی «بیانیه چهار سازمان» را مورد انتقاد قرار می دهید، باید مورد انتقاد قرار دهید، ناشی از این واقعیت است که چپ سرگردان که در این اتحاد شرکت دارد، فاقد سیاست طبقاتی مستقل است که سویه هایی از آن برشمرده شد. وضع حاکم نزد چپ سرگردان که شما مورد انتقاد قرار می دهید، پیامد و جریمه آن است که این چپ برای تبدیل شدن به «نیروی سیاسی»، آن طور که رفیق محمد مالجو می نامد، به هر دری می زند، الا آن که بر در «چپ سنت» بکوبد. با همه نشست و برخاست و گفت وگو دارد، جز با حزب توده ایران.

یافتن زبان مشترک برای «جمهوری دمکراتیک با سمت گیری عدالت خواهانه و سوسیالیستی ..» را نمی‌توان در اتحاد با جریان هایی دنبال نمود که موضع ضدکمونیستی و ضد توده‌ای آن‌ها بر ملا شده است. به این منظور باید گردان های مختلف چپ بر سر سیاست مستقل طبقاتی به توافق برسند.

همچنین نشان دادن نادرستی نظراتی که با «هیاهو و هوچیگری» می‌خواهند تضاد حاکم بر ایران را به سود خواست خود، منحرف سازند، ضروری است. آن‌ها می‌خواهند با سنگفرش کردن راه برای راست ترین عناصر وابسته به امپریالیسم، که سلطنت طلبان اند، اتحاد «چهار جریان سیاسی» را به سوی مواضعی راست تر سوق دهند. آن‌ها می خواهند، آن طور که شما به درستی برجسته ساخته اید، چپ سرگردان را در ائتلاف چهارگانه ی «جمهوری خواه» به سوی تأیید سلطنت پسر محمد رضا شاه بکشانند. آن‌ها «چنان تند رفته‌اند که کل تاریخ چپ را به خاطر امتناع از “ائتلاف با مشروطه خواهان“ زیر سؤال برده و حتی نفی می کنند» ..

شما به درستی خاطرنشان می سازید که «حق انتخاب» یک بار برای مردم که پسر محمدرضاشاه می‌خواهد آن را به «جمهوری خواهان» دیکته کند، توهین به حقوق قانونی مردم است، توهین به حق انتخاب مردم است!

اشتباه نشود، منظور این نیست که نباید در مبارزه افشاگرانه علیه سلطنت طلبان و سردمدارشان شرکت کرد و نشان داد که تضاد مردم میهن ما علیه طبقات حاکم در جمهوری اسلامی، تضاد در انتخاب میان «جمهوری و سلطنت» نیست. ضرورت افشاگری علیه سلطنت طلبان انکارناپذیر است، زیرا این جریان همدستان مستقیم امپریالیسم و ارتجاع جهانی هستند.

می‌توان و باید موضع شما را در پایان نوشتار نیز مورد تأیید قرار داد. شما به درستی اضافه می‌کنید که: «اگر قرار باشد جمهوری آینده از نظر طبقاتی یک سیاست راست روانه و پیرو نئولیبرالیسم را پیشه کند، آنگاه وظیفه ی نیروهای چپ به گمان من باز هم مبارزه ی بی امکان علیه چنین جمهوری ای خواهد بود.»

امیدوارم که با ایجاد شدن امکان انتشار این نوشتار و نوشتارهای مشابه در اخبار روز، سکوت غیرضرور میان گردان های چپ میهن ما پایان یابد و زمینه گفت و شنفتی سازنده و رفیقانه برای پاسخ به پرسش ها و یافتن راه مشترک ضروری گشوده گردد. می‌دانیم که فیدل کاستر این پندار را اشتباه بزرگ انقلابیون کوبایی می داند، که گویا کسی نسخه ی برپایی سوسیالیسم را در اختیار دارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *