مبارزه طبقاتی و چالش‌های رهبری: ضرورت شکل‌دهی به چپ ضد سرمایه‌داری در دوران بحران

image_pdfimage_print

چرخه مبارزه طبقاتی که از سال ۲۰۱۶ آغاز شده، نشان داده است که پرولتاریا با تمامی تنوع خود، مخالف اصلی طرح‌های نئولیبرال و ضد طبقه‌کارگر دولت بوده است. با این حال، برای پیروزی، طبقه کارگر نمی‌تواند تنها به مبارزه بسنده کند؛ باید نیروهای خود را متحد کند، خود را به‌عنوان یک طبقه بشناسد و با تجهیز خود به سازمان‌هایی که انباشت نیرو را برای آمادگی در برابر تهاجم ممکن می‌سازند، نقش رهبر توده‌ها را به‌عهده بگیرد. استراتژی‌های اتحادیه‌های کارگری و اصلاح‌طلبان سیاسی مانعی برای چنین جهشی هستند. در حالی که اتحادیه‌ها از تبدیل مبارزات به عرصه سیاست طبقاتی امتناع می‌کنند و فشارهای رادیکال علیه نهادها را بی‌اثر می‌سازند، اصلاح‌طلبان سیاست‌هایی پیشنهاد می‌کنند که ممکن است در ظاهر رادیکال‌تر به نظر برسد، اما در نهایت بسیج را تابع فعالیت پارلمانی و انتخاباتی می‌کند که هدفش کسب جایگاه در خود نهادها است. در هر دو مورد، این رویکردها به‌طور مکمل، با تلاش برای شکل دادن به پرولتاریا به‌عنوان طبقه‌ای هژمونیک که خود را در رأس مبارزه تمام ستمدیدگان قرار می‌دهد، در تضاد هستند.

برخلاف دیدگاه بوروکراسی‌های اتحادیه‌های کارگری، که شکست مبارزه بازنشستگی را به گردن کارگران می‌اندازند، و نیروهایی که کارگران و طبقات مردمی را به توده‌ای از مانور در خدمت جاه‌طلبی‌های انتخاباتی خود تبدیل می‌کنند، این دیدگاه‌ها بسیار پایین‌تر از سطح آگاهی‌ای است که در جنبش‌های توده‌ای اخیر بیان شده است. به‌رغم محدودیت‌ها و تضادها، بحران ذهنیت پرولتاریا همچنان یک واقعیت است. اما از سال ۲۰۱۶ شاهد ظهور مجموعه‌ای از اقدامات مبارزه طبقاتی در فرانسه بوده‌ایم که معادلی در کشورهای سرمایه‌داری پیشرفته ندارد. هرچند این مبارزات به پیروزی‌های قاطع نینجامید، اما روند دخالت مستقیم توده‌ها در رویدادهای تاریخی به‌وضوح مشاهده شد. بنابراین، مسئله اصلی این است که بدانیم چگونه چپ ضد سرمایه‌داری و کمونیستی بسازیم که بتواند این وظیفه را انجام دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *