محكى‏ براى‏ شناخت سياست اقتصادى‏ ضدملى‏ قانون اساسى‏ انقلاب و ضدانقلاب

image_pdfimage_print

مقاله شماره ١٣٨٩ / ٢٠ (٢٠ تير)

واژه راهنما: “خصوصى‏سازى‏” و تاراج ثروت‏هاى‏ ملى‏ سرمايه‏گذارى‏ نيست. خصوصى‏سازى‏ به چه معناست. “جنگ” بر سر جزئيات در حاكميت. منطق جريان مدافع دولت احمدى‏نژاد در تارنگاشت “عدالت”، منطق ديالكتيكى‏ نيست. پيروزى‏ نهايى‏ نيروى‏ “راستگرا” به يك دست شدن حاكميت سرمايه‏دارى‏ مافيايى‏ انجاميد. نقض قانون اساسى‏ نشان آن است.

خبر در يك گزارش اقتصادى‏ صراحت داشت: «حجم سرمايه‏گذارى‏هاى‏ خارجى‏ در سال گذشته در ايران از بالاترين سطح در گذشته برخودار بوده است»!

اين خبرِ سرورانگيز براى‏ سرمايه سوداگر شركت‏هاى‏ سرمايه‏اى‏ امپرياليستى‏ و مجريان برنامه نوليبرال “خصوصى‏سازى‏ و آزادسازى‏ اقتصادى‏” در ايران در روز يك‏شنبه ١٣ تير ١٣٨٩ در تلويزيون صداى‏ آمريكا از قول يك منبع ايرانى‏ پخش شد.

طبق گزارش بانك مركزى‏ در بهار امسال، بالاترين سطح سرمايه‏گذارى‏ خارجى‏ در سال‏هاى‏ گذشته مربوط به سال ٧٩ است كه بالغ بر ٩٣٣ ميليون دلار بوده و تا سال ٨٧ تا مرز ٦٦ ميليون دلار كاهش نشان داده است و بر مبناى‏ گزارش پيش گفته بايد مرز ٩٣٣ ميليون دلار رادر سال گذشته پشت سر گذاشته باشد.

اگر قرار باشد به سخنان مداحان و مجريان اجراى‏ برنامه ضدملى‏ “خصوصى‏سازى‏” در ايران باور داشت، بايد در سال گذشته «ايجاد اشتغال براى‏ جوانان» كه نهاونديان در ١١ تير امسال در صحبت با آفتاب آن را به عنوان “دستاورد” «فعال اقتصادى‏ و سرمايه‏گذارى‏» ناشى‏ از اجراى‏ «خصوصى‏سازى‏» مطرح مى‏سازد، از قله‏اى‏ چشم‏گير برخودار مى‏بود. واقعيت اما چنين نيست! نرخ متوسط بيكارى‏ در ايران مرز ٢٠% را پشت سر گذاشته است. نرخ بيكارى‏ جوانان دو برابر نرخ متوسط مى‏باشد، يعنى‏ بيش از ٤٠% جوانان بيكارند! و طبق گزارش جبهه مشاركت ايران اسلامى‏ در بيانيه به مناسبت روز جهانى‏ كارگر، از شاغلين نيز «چهار ميليون از نيروى‏ كار جامعه ما … فاقد شغلى‏ هستند كه بتوانند گذران زندگى‏ خود را [تامين كنند] … كاهش نرخ رشد اقتصادى‏ كشور در دو سال اخير و به صفر رسيدن آن در سال جارى‏ زنگ خطر را به صدا در آورده است …».

پرسشى‏ كه مطرح است اين پرسش است كه در سال ٤ پس از آغاز اجراى‏ رسمى‏ “خصوصى‏سازى‏” ثروت‏هاى‏ ملى‏ مردم ميهن ما، اقدام ضدملى‏اى‏ كه با يك‏دست شدن حاكميت سرمايه‏دارى‏ مافيايى‏ در ايران به دنبال پيروزى‏ دكتر محمود احمدى‏نژاد در انتخابات دوره نهم رياست جمهورى‏ در سال ١٣٨٤ بوجود آمد، و باوجود قريب به يك ميليارد دلار “سرمايه‏گذارى‏” خارجى‏ در سال گذشته، چرا نه تنها نرخ بيكارى‏ تقليل نيافته است، بلكه از رشدى‏ فاجعه‏آميز برخودار است؟

پاسخ ساده و شفاف است: هدف شركت‏هاى‏ سرمايه‏اى‏ از به اصطلاح سرمايه‏گذارى‏، ايجاد فرصت كار و اشتغال در هيچ كشورى‏ نمى‏باشد، بلكه هدف آن خريدن ثروت‏هاى‏ ملى‏، منابع زيرزمينى‏ و جنگل‏ها و … در بازار بورس است! برنامه شركت‏هاى‏ سرمايه‏اى‏ امپرياليستى‏ از خريد و فروش‏ها در “كازينو” يا بازار بورس، بالا بردن سطح توليد در هيچ كشورى‏ نمى‏باشد. هدف دستيابى‏ به سود ويژه و انباشت بازهم بيش‏تر سرمايه است. طبق گزارش مجله اشپيگل آلمان (شماره ٢٥ سال ٢٠١٠) بانك‏هاى‏ بزرگ امپرياليستى‏ توانستند در سه ماه آغاز سال ٢٠١٠، عليرغم بحران اقتصادى‏ كنونى‏ در جهان كه با كم‏شدن سطح توليد ناخالص صنعتى‏ و خدمات در همه كشورها و “صرفه‏جويى‏”هاى‏ سنگين در بخش خدمات اجتماعى‏ و تقليل درآمدها لايه‏هاى‏ ميانى‏ و پائينى‏ جامعه همراه بوده است (نگاه شوه به مقاله‏هاى‏ شماره ١٧ و ١٨ http://www.tudeh-iha.com/?p=1245&lang=fa)، از اين طريق به سودهاى‏ خالص ميليارد دلارى‏ و يورويى‏ دست يابند كه همانند گذشته، با سرمايه‏ سوداگر خود به خريد و فروش سهام شركت‏ها بپردازند. خريد و فروش‏هايى‏ كه ازجمله خريد و دقيق‏تر تاراج ثروت‏هاى‏ ملى‏ مردم ميهن نيز شامل آن مى‏شود كه در بخش دولتى‏ اقتصاد ايران متمركز هستند و در چارچوب “خصوصى‏سازى‏” به حراج گذاشته شده‏اند.

براى‏ نمونه بانك آمريكايى‏Goldman Sachs  ٩ر٤ از ٢ر٥ ميليارد دلار، JP Morgan ٩ر٣ از ٥ر٤ ميليارد دلار و  Deutsche Bank ٦ر٣ از ٨ر٣ ميليارد دلار سود در سه ماهه نخست امسال را از طريق اين خريد و فروش‏ها بدست آورده‏اند. به عبارت ديگر بزرگ‏ترين بانك‏هاى‏ كشورهاى‏ امپرياليستى‏ ٩٠% درآمد ناخالص خود را با به اصطلاح “سرمايه‏گذارى‏” در خريد و فروش‏هاى‏ اسپكولاتيو در بخش مالى‏ و نه توليدى‏ احراز كرده‏اند.

كدام شركت سرمايه‏اى‏ متعلق به بانك‏هاى‏ پيش گفته امپرياليستى‏ در خريد ثروت‏هاى‏ ملى‏ مردم ايران شركت داشته‏اند و هر كدام چقدر از آن را در بورس اوراق بهادار تحت عنوان “سرمايه‏گذارى‏” خريده‏اند، پرسشى‏ است بى‏پاسخ!

به اين پرسش نمى‏توانيم پاسخ دهيم، زيرا اين خريد و فروش‏ها در خفا از چشم و گوش مردم ميهن ما و بدون اعلام شرايط و نام و نشان افراد حقيقى‏ و حقوقى‏ خريدار و مبلغ خريد و فروش عملى‏ مى‏گردد. آنچه كه اما مى‏توانيم بگويم آن است كه طبق گزارش «سازمان خصوصى‏ سازى‏» ايران در ارديبهشت امسال، ٥٢٤ واحد از ثروت‏هاى‏ ملى‏ در سال ١٣٨٩ در بازار بورس اوراق بهادار به فروش رسيده و يا مى‏رسند. قيمت اعلام شده «١٢ هزار و ٥٠٠ ميليارد تومان»، يعنى‏ قريب به ١٢ ميليارد دلار است. سهم شركت‏هاى‏ سرمايه‏اى‏ امپرياليستى‏ امسال از اين لقمه لذيذ، از اين “فيله” ثروت‏هاى‏ ملى‏ مردم ميهن ما چه مقدار خواهد بود؟

آيا كسى‏ به اين پرسش پاسخى‏ خواهد داد؟

“خصوصى‏سازى‏” به چه معناست؟

ميان بخش‏هايى‏ از حاكميت يك‏دست شده سرمايه‏دارى‏ مافيايى‏ در ايران “جنگى‏” برقرار است بر سر نحوه “خصوصى‏سازى‏” در كشور. جريان دنباله‏روى‏ اين حاكميت در تارنگاشت “عدالت” مى‏كوشد آن را به عنوان جنگى‏ بر له و عليه “خصوصى‏سازى‏” بنماياند. اين جريانِ گويا «مدافع سوسياليسم» در اين تارنگاشت كه مواضعش هر روز بيش‏تر آشكار مى‏گردد، تحت عنوان ضرورت براى‏ دفاع از «خرده‏بورژوازى‏ ضدامپرياليست»، يكى‏ از نادر جريان‏هاى‏ مدافع دولت احمدى‏‏نژاد را تشكيل مى‏دهد. اين دفاع اما دفاعى‏ با ارايه استدلال نيست، بلكه مى‏كوشد فقدان و كمبود استدلال را در موضع‏گيرى‏هاى‏ خود از اين طريق جبران سازد كه بگذارد به اصطلاح “فاكت‏ها  خود سخن گويند”!

اين شيوهِ گويا “سياستمدارانه” اين جريان به اين صورت عملى‏ مى‏گردد كه براى‏ نمونه آقاى‏ نهاونديان در تارنگاشت “عدالت”  به انتقاد از دولت احمدى‏‏نژاد بدين‏گونه دهان باز مى‏كند (١١ تير ١٣٨٩): «كافى‏ است يك بار در نشست فعالان بخش خصوصى‏ حضور پيدا كنيد تا اهميت اجرايى‏ شدن اصل ٤٤ قانون اساسى‏ را نزد آنان از نزديك لمس كنيد.»

درد و «دغدغه» اين آقايان «فعالان» قابل فهم است. در غير اين صورت آن‏ها آن را «تقريبا در تمامى‏ نشست‏هاى‏ پارلمان بخش  خصوصى‏ [تكيه از نگارنده] كشور به عنوان اصلى‏ترين دغدغه» خود مطرح نمى‏ساختند.

اين «دغدغه» چيست؟ هر چه هست، موضوع “جنگ” ميان گروه‏ها در حاكميت سرمايه‏دارى‏ مافيايى‏ را تشكيل مى‏دهد! ببينيم از دهان آقاى‏ نهاونديان چه بيرون آمده‏ است كه جريان پيش گفته در تارنگاشت “عدالت” آن را ناجى‏ خود مى‏پندارد و مى‏خواهد با پنهان شده در پشت آن، از ارايه استدلال متكى‏ و مبتنى‏ بر منطق «سوسياليسم علمى‏» در باره ضرورت دفاع از «خرده‏بورژوازى‏ ضدامپرياليست»، كه گويا دولت احمدى‏نژاد نماينده آن است، طفره رود.

«بخش خصوصى‏» همانطور كه نهاونديان برملا مى‏سازد، داراى‏ «پارلمان» است!؟ همانطور كه ديده مى‏شود، “كانون”، “اطاق”، “سنديكا”، و … پاسخگوى‏ نياز فرهنگى‏ و ايدئولوژيكى‏ «بخش خصوصى‏» نيست. از اين روى‏ بخش خصوصى‏ براى‏ خود «پارلمان بخش خصوصى‏» دست و پا كرده است. به گفته نهاونديان «فعالان … در تمامى‏ نشست‏هاى‏ پارلمان بخش خصوصى‏ كشور … بر اين باورند [كه] دولت در اجراى‏ سياست‏هاى‏ اصل ٤٤ چندان موفق عمل نكرده است [تكيه از نگارنده] …».

به نظر نهاونديان كه طبق گزارش “آفتاب” «در علم اقتصاد مدرك دكترى‏ اخذ كرده است [و] نگاهى‏ علمى‏تر از ساير همراهان خود به پديده خصوصى‏سازى‏ دارد»، اين موفقيت چگونه به دست مى‏آيد؟ از اين طريق كه «سازمان خصوصى‏سازى‏ … اختيارات بسيار بيش‏ترى‏ [به دست آورد]. در خيلى‏ از موارد … در بسيارى‏ از واگذارى‏ها مشكل ناهماهنگى‏ دستگاه‏هاى‏ دولتى‏ را داريم. يعنى‏ سازمان خصوصى‏سازى‏ يك واحد را فروخته است، اما وزارتخانه مربوطه از تحويل آن امتناع كرده است.»

حاكميتِ يك‏دست شده سرمايه‏دارى‏ مافيايى‏

وقتى‏ “توده‏اى‏ها” مى‏نويسد «حاكميت سرمايه‏دارى‏ مافيايى‏ يك‏دست شده»، اوقات جريان پيش گفته مدافع «خرده‏بورژوازى‏ ضدامپرياليست» در تارنگاشت “عدالت” تلخ مى‏شود، اما استدلال نمى‏كند كه چرا «يك‏دست شدن» حاكميت سرمايه‏دارى‏ مافيايى‏ نادرست است، بلكه مى‏خواهد با كمك نقل قول پيش گفته سخنان نهاونديان، گويا نادرستى‏ «يك‏دست شدن» را به اثبات برساند. اين جريان، اين شيوه را در تمامى‏ بحث‏ها با نظريات و شخصيت‏هاى‏ مختلف انجام مى‏دهد. براى‏ نمونه در بحث با ش ب اميد به جاى‏ نوشتن و استدلال كردن، چندين آدرس اينترنتى‏ را ارايه مى‏دهد (نگاه شود به پاسخ اين جريان به نوشتار ش. ب. اميد تحت عنوان “درديست كه آنرا دوا نباشد! كرسى‏نشينى‏! (١)” در “عدالت” ٢٥ خرداد ١٣٨٩).

اين شيوه اسكولاستيكى‏ يا مكتبى‏ در بحث را زنده‏ياد احسان طبرى‏ در “ياداشت‏ها و نوشته‏هاى‏ فلسفى‏ و اجتماعى‏” (١٣٤٥) مورد انتقاد قرار مى‏دهد و آن را شيوه‏اى‏ ضدديالكتيكى‏ ارزيابى‏ مى‏كند. به نظر او، وظيفه منطق ديالكتيكى‏ يافتن حتى‏ يك برش از واقعيت در انديشه، سخن و پديده‏اى‏ است كه موضوع بررسى‏ را تشكيل مى‏دهد و مى‏تواند به شناخت حقيقت كمك كند. از اين روى‏ تحليل مبتنى‏ بر اسلوب ماركسيستى‏- توده‏اى‏ به «بررسى‏ مشخص» پديده، انديشه يا سخن مورد بررسى‏ پايبند است. مى‏توان با منتقل ساختن مضمون و حتى‏ در شرايطى‏ بيان مشخصِ به كار برده شده در بررسى‏ يك پديده به پديده ديگر، گامى‏ حتى‏ تعيين كننده براى‏ شناخت و درك پديده مورد بررسى‏ برداشت، اما نمى‏ توان پديد مورد بررسى‏ را به كمك يك رشته از نقل قول‏ها، شناخت و دريافت. در نقل قول‏ها بـايـد، و اين شرط تعيين كننده است، شرايط تاريخى‏ پديده پيش و كنونى‏ مورد توجه دقيق قرار داده شود. نقل قول‏هاى‏ “چكى‏” قادر به پاسخگويى‏ به نياز تحليل ديالكتيكى‏ «شرايط مشخص» در «پديده مشخص» نمى‏باشند.

بدين‏ترتيب نمى‏توان با سخنان نهاونديان، همانطور كه نشان داده شد، وجود موضع گويا موافق و مخالف نسبت به برنامه امپرياليستى‏ “خصوصى‏سازى‏” را در حاكميت يك‏دست شده سرمايه‏دارى‏ مافيايى‏ به اثبات رساند و يا نادرست بودن يك دست شدن حاكميت را نتيجه‏گيرى‏ نمود و از آن، دفاع از دولت احمدى‏‏نژاد را توجيه كرد.

استدلال در باره «يك‏دست شدن حاكميت سرمايه‏دارى‏ مافيايى‏» روشن و دقيق است. از سخنان نهاونديان نيز مفهوم مى‏گردد. “جنگ” بر سر بود و نبود و اجرا يا عدم اجراى‏ اين برنامه امپرياليستى‏ نيست، بلكه بحث بر سر «اختيارات» براى‏ اجراى‏ آن است. “جنگ”، در جزئيات و نه در كليات است!

با انتخاب محمود احمدى‏ نژاد در انتخابات دوره نهم رياست جمهورى‏، حاكميت سرمايه‏دارى‏ مافيايى‏ توانست بر سه قوه حاكميتى‏ سلطه خود را توسعه داده و برقرار كند. اين پيروزى‏ “ضدانقلاب”، پيروزى‏ نهايى‏ نيروى‏ “راستگرا” در ايران پس از پيروزى‏ انقلاب بهمن ٥٧ بود. حزب توده ايران نسبت به خطر اين پيروزى‏ ازجمله در اطلاعيه ارديبهشت‏ماه ١٣٦٠ هشدار داده بود. با اين پيروزى‏، اين نيرو بلافاصله به تنظيم قانون اساسى‏ جديد پرداخت. اين اقدام را علنى‏ و قانونى‏ انجام نداد، يعنى‏ با همه‏پرسى‏ از مردم به تغيير قانون اساسى‏ نپرداخت، بلكه به طور غيرقانونى‏ و با “حكم حكومتى‏” آيت‏الله خامنه‏اى‏ اصل‏هاى‏ اقتصادى‏ ٤٣ و ٤٤ قانون اساسى‏ را لغو كرد. براى‏ دسترسى‏ به چنين امكانى‏ پيش‏تر اصل‏هاى‏ “بخش حقوق ملت” را پايمال ساخته بود. يعنى‏ پيش‏شرط نقض غيرقانونى‏ اصل‏هاى‏ اقتصادى‏ را ايجاد كرده بود. يك‏پارچگى‏ و بهم‏تنيدگى‏ بخش حقوق ملت و اصل‏هاى‏ اقتصادى‏ در قانون اساسى‏ بيرون آمده از دل انقلاب بهمن ٥٧ با اين اقدامات ارتجاعى‏ حاكميت يك‏دست شده سرمايه‏دارى‏ مافيايى‏ يك بار ديگر به اثبات رسيد.

همه انقلاب‏ها و ضدانقلاب‏ها بلافاصله قانون اساسى‏ خود را تنظيم و تثبيت مى‏كنند. انقلاب بزرگ بهمن همانقدر به اين اقدام دست زد كه يلسين پس از پيروزى‏ ضدانقلاب در اتحاد شوروى‏ سابق چنين كرد. از اين‏رو مى‏توان نقض غيرقانونى‏ اصل‏هاى‏ ٤٣ و ٤٤ قانون اساسى‏ را در تيرماه ١٣٨٥ عمده‏ترين و تعيين كننده‏ترين نشان عينى‏ «يك‏دست شدن حاكميت سرمايه‏دارى‏ مافيايى‏» ارزيابى‏ و اعلام نمود.

خصوصى‏سازى‏” روندى‏ دوگانه است. يك‏بار نقض حقوقى‏ آن. “حكم حكومتى‏” غيرقانونى‏ اين مرحله را تشكيل داد.آنآ و بار ديگر روند اجرايى‏ شدن آن كه به نظر نهاونديان در همين مصاحبه با “آفتاب” مى‏تواند «يك دوره به‏طور مثال ١٠ ساله» داشته باشد.

One comment

  1. آشنا

    قسم شما را باور کنند مردم يا دمب خروستان را
    پس اين همه يا حسين مير حسين که می گوييد برای چيست؟ که بيايد با تاييد برنامه خصوصی سازی و دنبال کردن آن، حاکميت را چند دست کند؟ اين نه تنها ديالکتيک نيست، بلکه اسکيزوفرنيک سياسی است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *