مقاله شماره: ١٣٩٢ / ٢٢ (٢٨ خرداد)
واژه راهنما: توانِ آگاهي طبقه كارگر و متحدان طبيعي آن سرچشمه تغيير انقلابي شرايط حاكم نظام غارتگر سرمايه داري است. به منظور مبارزه موفق عليه برنامه امپرياليستي نوليبراليسم، بايد جنبش مردمي ضد ديكتاتوري تا درون وسيع ترين ”متحدان گذرا“ نيز توسعه يابد. بورژوازي مساله ”مالكيت“ را نكته اساسي اعلام مي كند. پيوند مبارزه ضدديكتاتوري و ضدامپرياليستي. مبارزه عليه اين پيوند ضدمردمي و ضدملي، مضمون نبرد آزاديبخش ملي را در دوران كنوني تشكيل مي دهد! جنبش ضد «پيشنهاد نقشه راه جديد اقتصاد» اتاق بازرگاني ايران، جنبش براي طرح برنامه اقتصاد ملي است. پيوند ”تضاد عمده و روز“ — تضاد ميان خلق و رژيم استبدادي ولايي- امنيتي — با ”تضاد اصلي“ — تضاد ميان منافع ملي و ضد امپرياليستي لايه هاي ميهن دوست با اقتصاد جهاني امپرياليستي —
اين پرسش مطرح است كه فعاليت تبليغي- ترويجي و آموزشي حزب طبقه كارگر بايد از كجا آغاز و چگونه طرح شود و مخاطبانش كيانند؟
بورژوازي مساله ”مالكيت“ را نكته اساسي در فعاليت تبليغاتي خود مي داند:
«پيشنهاد نقشه راه جديد اقتصاد» كه در ”دنياي اقتصاد“ انتشار يافته، برنامه ارائه شده ”اتاق بازرگاني ايران“ به نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري دوره يازدهم است. در اين «پيشنهاد …»، اتاق بازرگاني ايران، به عبارت ديگر سرمايه داري كلان تجاري و نزديك ترين همدستانش در حاكميت سرمايه داري در جمهوري اسلامي، خواستار ”حل“ سه مشكل بر سر تحكيم ”مالكيت خود“ است: قطع «دخالت هاي استصوابي و … محدوديت هاي» دولتي؛ ايجاد امكان «مالكيت بنگاه هاي اقتصادي» و در اختيار گرفتن بي بندوبار «عرضه كالاهاي عمومي» توسط بخش خصوصي.
به سخني ديگر، اتاق بازرگاني ايران خواستار تشديدِ اجراي برنامه ”خصوصي سازي و آزادي سازي اقتصادي“ است كه در انطباق كامل است با دستور سازمان هاي مالي بين المللي امپرياليستي، صندوق بين المللي پول و بانك جهاني. سرمايه سوداگر داخلي و جهاني مي خواهد با نقدينگي كلان به چنگ آورده، ”مساله“ مالكيت بر ثروت هاي ملي و متعلق به مردم را به سود خود ”حل“ كند!
مي دانيم كه اجراي اين برنامه با ”حكم حكومتي رهبر“ در سال ١٣٨٥، به برنامه رسمي دولت احمدي نژاد تبديل و از آن سال با شيوه ي فاشيست- پينوچه مآبانه به مورد اجرا گذاشته شده است. لذا آنچه كه در «پيشنهاد …» اتاق بازرگاني ايران جديد است، خواست اجراي اين برنامه نيست، بلكه طرح خواست ها به مثابه دستور عملكرد براي رئيس جمهور آينده ايران است، صرفنظر از آنكه چه كسي به اين مسند بنشيند!
اگر تاكنون كوششي نسبي نيز به عمل مي آمد، دولت طبقات حاكمه را با آب و رنگي رنگ باخته به عنوان ”دولت همه مردم“ بنمايند، اكنون حاكمان اصلي نظام همه پرده ها را خود پايين انداخته و با صراحت دستورالعمل خود را پيش از انتخاب رئيس جمهور جديد و بي تفاوت از آنكه چه كسي انتخاب خواهد شد، به او ابلاغ مي كنند!
به اين منظور، و در آزادي كامل و تحت پوشش و حمايت دستگاه هاي امنيتي- حراستي ي حاكميت خود، اتاق بازرگاني ايران «نشست هم انديشي» اي را در خدمت تنظيم و بيان ”علمي“ و ”پرفسورمآبانه“ برنامه خود برگزار مي كند و همان طور كه ”دنياي اقتصاد“ در گزارش خود آورده، دستوروار «از دولت آينده» مي خواهد «كه شرايط ”اقتصاد رقابتي“ را فراهم كند»: «اين چكيده اي از آن چيزي است كه در نشست هم انديشي ”چشم انداز نقش دولت و بخش خصوصي در آينده اقتصاد كشور“ در اتاق بازرگاني ايران مطرح شد.»
نكته ”آموزنده“ در سخنان سه استاد اقتصاد دانشگاه شريف تهران، مسعود نيلي، عباس آخوندي و كوروس صديقي كه سخنرانان اين «نشست هم انديشي» اند، مواضع گويا ”علمي“ دانش اقتصادي يي كه آن ها در دانشكده اقتصاد دانشگاه شريف تهران به دانشجويان درس مي دهند نيست. اين نكته ها همان برنامه نوليبرالي است كه از كشُوي ميز اطاق هاي فكر در صندوق بين المللي پول و بانك جهاني بيرون آمده و همان طور كه در مقاله ”رويكرد اقتصادي- اجتماعي ”اسلام سياسي“ در نامه مردم، ارگان مركزي حزب توده ايران نشان داده شده است (شماره ٩٢٢ http://www.tudehpartyiran.org/detail.asp?id=1972)، به عنوان ”اقتصاد سياسي اسلاميِ“ نظام سرمايه داري در جمهوري اسلامي ايران ديكته شده است. جديد و نكته ”آموزنده“ در اين سخنان، جسارت و صراحت و روشني بيان خواست هاي اين مداحان نظام سرمايه داري است!
مسعود نيلي با برشمردن توصيف گرانه «مدل هاي اقتصادي» در جهان و بدون آنكه اشاره اي به آن داشته باشد كه اين «مدل»ها به سود ”چه كسي“ است، خواستار «مناسبات جديدي با بخش خصوصي» توسط دولت مي شود، و بر اين نكته تاكيد مي كند «كه در اقتصادهاي توسعه يافته، اهميت دولت جز در موارد بحراني در مراحل چندم است».
عباس آخوندي بحران اقتصادي- اجتماعي حاكم بر نظام سرمايه داري در ايران را نه تنها ناشي از اجراي برنامه نوليبرال نمي داند، بلكه اين بحران را «دور باطلي» مي نامد كه تنها از طريق تشديد اجراي اين برنامه امپرياليستي گويا قابل برطرف ساختن است. به نظر او اين «دور باطل» «از سوي هيچ كسي جز بخش خصوصي از بين نمي رود»!
كوروس صديقي نيز با ريختن آب پاكي بر روي دست دولت، وظيفه «دولت را ناگزير به حركت در جهت توسعه بخش خصوصي» مي داند. به عبارت ديگر، او هم تشديد اجراي برنامه ”خصوصي سازي و آزادي سازي اقتصادي“ امپرياليستي را توصيه مي كند و مي گويد: «نوبت آن رسيده است كه دولت از ميزان دخالت هاي خود بكاهد. …».
همه اين نظريات ”علمي“ اما براي احمد دوست حسيني، عضو هيات رئيسه اتاق بازرگاني تهران كافي نيست. او «با بيان اين نكته كه دولت مدت ها است دم از تقويت بخش خصوصي مي زند …، تصريح مي كند: باوجود همه اين حرف ها هنوز گام جدي در اين مسير برداشته نشده است …»!
نظرات ارائه شده در «پيشنهاد …» باري ديگر نظر احسان طبري را مورد تائيد قرار مي دهد كه «پرفسورهاي حلقه به گوش»، اين بار با عنوان استاد اقتصاددان دانشگاه صنعتي شريف تهران كه تنظيم كننده «پيشنهاد …» اتاق بازرگاني ايران هستند، «از راه ساخته هاي عقلي دل خواه (Ens ratio) وارد مي شو[ن]د و … با سرهم بنديِ گوشه و كناري از واقعيت، دم به دم مقولات و احكام تازه» مي آفريند (نگاه شود به ”دام دشمن طبقاتي“ … خرداد ٩٢، http://www.tudeh-iha.com/lang/fa/archives/2087). هدف اين احتجاجات، يافتن يك برنامه ”اقتصاد ملي“ در خدمت زحمتكشان و مردم نيست، اجراي برنامه نوليبرال امپرياليستي است. سرمايه داري حاكم بر ايران، اميدوار است با تبديل شدن به مجري ”برجسته تر“ اين برنامه، به متحد ”برگزيده“ نظام سرمايه داري جهاني بدل شود و از امپرياليست ها تضمين ادامه حاكميت خود را دريافت دارد. همان طور كه قذافي نيز مي پنداشت! اما ادامه اين راه بحران زا چيزي جز تبديل ايران به مستعمره جديد اقتصاد جهاني نخواهد بود. به اين نكته به طور مجزا پرداخته خواهد شد.
وظيفه سطور پيش تنها افشاي هدف «پيشنهاد …» نبود، بلكه همان طور كه اشاره رفت، نشان دادن صراحت كلام و روشني بيان مداحان نظام سرمايه داري غارتگر است به منظور تحكيم موضع طبقاتي سرمايه داري حاكم در ايران.
از اين صراحت بيان بايد آموخت. اين صراحت و جسارتِ بيان فرد را قادر مي كند، مخالفان را به تسليم وا دارد، مجذوب جسارت و قاطعيت خود سازد، به آن ها به قبولاند كه گويا ”جايگزيني“ براي برنامه نوليبرال امپرياليستي ي ”خصوصي سازي و آزادي سازي اقتصادي“ وجود ندارد.
اين آن شيوه اي است كه با به كارگيري آن، همان طور كه ورنر زپمان در كتاب اخيرش نشان داد، ارتجاع امپرياليستي توانسته است مردم كشورهاي متروپل را زير فشار قرار داده و تاكنون راه حل هاي ارتجاعي خود را گويا براي رفع بحران نظام سرمايه داري به مردم تحميل كرده، آن ها را تا چندين نسل وام دار بانك هاي خصوصي و سرمايه مالي امپرياليستي سازد. (نگاه شود به ”پيوند مبارزه ضد سرمايه داري و ضد برنامه نوليبرال آن“ ارديبهشت ٩٢، http://www.tudeh-iha.com/lang/fa/archives/2042)
هنگامي كه از ”دوران جديد باروك“ سخن گفته مي شود، منظور وجود اين تشابه عملكرد سرمايه داري دوران افول با عملكرد فئوداليسم كليساي كاتوليك در قرون ١٥ تا ١٨ تاريخ اروپايي است كه آن را ”جريان ضد روشنگري“ مي نامند. فئوداليسم مذهبي كوشيد در اين دوران تا انقلاب كبير فرانسه، با به رخ كشيدن جلال و جبروتِ ثروت و قدرت سركوبگرانه خود، مردم را مجاب و به تسليم وا دارد. ساختمان هاي مجلل و نقاشي هاي اين دوران، ازجمله سقف كليساي زكستين در رم توسط ميشل آنجلو، سوزاندن دوباره محكومين توسط كليسا، همانقدر بيان جسارت و قاطعيت ارتجاع آن دوران در نبرد طبقاتي است كه سركوب خونين مردم در ايران كه خواستار به كرسي نشاندن راي خود پس از انتخابات رياست جمهوري سال ١٣٨٨ بودند، نشان چنين نبرد طبقاتي از ”بالا“در جمهورس اسلامي است. بازداشت غيرقانوني موسوي ها و كروبي و ديگر زندانيان سياسي در ايران كه نشان سبعيت رژيم ولايي فرورفته در بحران و تضاد در درون خود و هم با لايه هاي متعدد زحمتكشان و ميهن دوستان است، از همين منشاء سيرآب مي شود.
برنامه تبليغي- ترويجي و آموزشي حزب طبقه كارگر ايران در شرايط كنوني بايد متناسب با چنين عملكرد و بيان صريح نظام سرمايه داري وابسته به اقتصاد جهاني امپرياليستي سازمان داده شود!
از آنچه بيان شد مي توان به اين نتيجه گيري رسيد كه مبارزه تبليغي- ترويجي حزب طبقه كارگر كه كليتي يك پارچه، بهم تنيده و هماهنگي را تشكيل مي دهد، بايد از كدام نقطه آغاز شود و مخاطبين آن كيانند:
از كجا آغاز شود؟ مضمون نبرد آزاديبخش كشورهاي پيراموني در دوران كنوني، مبارزه براي حفظ حق حاكميت ملي خلق ها براي برخورداري از رشد و شكوفايي، مستقل از اقتصاد نواستعماري جهاني امپرياليسم است. از اين روي بايد نبرد روشنگرانه- افشاگرانه عليه برنامه نوليبرال امپرياليستي، مركز ثقل برنامه تبليغي- ترويجي حزب طبقه كارگر را تشكيل دهد. توضيح مرحله ملي- دموكراتيك فرازمندي جامعه كه طبقه كارگر و خرده بورژوازي شهري و روستايي، لايه هاي مياني سرمايه داري ملي در شناخت از آن ذينفع هستند، ستون فقرات چنين روشنگري و افشاگري را تشكيل مي دهد. اين فعاليت تبليغي- ترويجي بايد با نشان دادن بحران حاكم بر نظام سرمايه داري جهاني كه ناشي از تشديد انباشت سود و سرمايه و تشديد غارت و استثمار مردم كشورهاي ديگر است، همراه باشد با ارايه جايگزين ملي و دموكراتيك رشد اقتصادي براي ايران. براي اين تحليل كه بايد با بياني روشن و صريح ارايه شود، مي توان سه مشخصه برشمرد كه سرشت مبارزه جويانه، ترقي خواهانه و انقلابي آن را قابل درك و شناخت مي سازد:
اول- بايد موضع جانبدارانهِ دفاع از منافع طبقه كارگر و ديگر لايه هاي زحمتكش يدي و فكري، سرچشمه و جان مايه تحليل را تشكيل دهد: «به رنج هاتان سوگند، به زخم هاتان سوگند، … سوگند به كودكان تان، كه به تكه ناني شاد مي شوند، … من هرگز بي تفاوت نخواهم زيست» (احسان طبري، ”پيمان“ شعر زندان) …
دوم- گام بعدي، آموزش علمي كارگران و نشان دادن توانِ آگاهي طبقه كارگر و متحدان طبيعي آن براي تغيير انقلابي شرايط حاكم نظام غارتگر سرمايه داري است: «آسمان را به آيش رها كنيد! زمين را به موران وامگذاريد! اي باد بدستان! طوفان در دستتان خانه دارد، …» (احسان طبري، ”فرسايش در خزان“، شعر زندان)
سوم- روي سخن در گام پراهميت فعاليتِ افشاگرانه- روشنگرانه با موضعي مبارزه جويانه كه در آن آينده ترقي خواهانه فرازمندي جامعه تصوير مي شود، متوجه طبقه كارگر و متحدان طبيعي اوست. اين فعاليت انقلابي اما در اينجا از نفس نمي افتد. روي سخن نهايتاً متوجه همه لايه هاي متحد طبقه گارگر و توده مردم در مرحله ملي- دموكاتيك است كه مي توانند متحدي كم و بيش طولاني براي نوسازي ترقي خواهانه جامعه باشند: «… در وجودم ستارهاي عشق و دلبستگي، گوهر سازندگي و همبستگي است. من انقلابم! سنگلاخي خاراگين در آستان مرغزار كبود.» (احسان طبري، ”با پچپچه پاييز“، ٩)
لايه هاي بينابيني ي خرده بورژوازي كه در شرايط سرمايه داري حاكمِ وابسته به نظام اقتصاد جهاني امپرياليسم، هر روز از روز پيش عميق تر در سراشيب سقوطِ فقر و فلاكت در مي غلطند، همچنين سرمايه داران ملي و ميهن دوستي كه به علت همان وابستگي نظام اقتصادي كشور به اقتصاد امپرياليستي به ورطه ورشكستگي روزافزون سرازير هستند، تحت تاثير تجربه روزانه خود و روشنگري متناسب حزب توده ايران با زبان قابل درك براي آن ها، در طول زمان به درستي نظر حزب طبقه كارگر واقف و در صف متحدان آن قرار خواهند گرفت. در اين صحنه ارايه پيشنهادهاي ”بين نابيني“ يا ”انتقالي“ حزب توده ايران و قرار داشتن آن در كنار متحدان در نبردهاي روزمره نقش تعيين كننده ايفا مي كند (نگاه شود به ”ضرورت هاي مرحله ملي- دموكراتيك انقلاب و مساله گذار از سرمايه داري“ فروردين ٩٢، http://www.tudeh-iha.com/lang/fa/archives/2015)
روند ايجاد هژموني انديشه براي يافتن راه ترقي خواهانه فرازمندي جامعه در مرحله ملي- دموكراتيك، يا به عبارتي ديگر، در مرحله مبارزه براي دمكراسي و استقلال سياسي- اقتصادي- فرهنگي و … جامعه، شاهراه ديگري ندارد. اين ارزيابي مبتني بر ديالكتيك ”تاريخي- ضروري“، از صلابت علم و تجربه نيروي نو نتيجه مي شود: «شعر در اين ريگ هاي داغ چون خارپشتي مي خزد …»! (احسان طبري، همانجا، ١١)
زندگي نشان خواهد داد كه برپايي اقتصاد ملي و دمكراتيك كه حفظ يك پارچگي منافع ميهن دوستان را در برابر سياست اقتصادي نوليبرال امپرياليستي ممكن و مستدل مي سازد، با شركت در بازي ”مهندسي انتخاباتي“ قابل دسترسي نيست. پايه ريزي اقتصاد ملي و دموكراتيك نياز به برنامه اي مسنجم و راهگشا دارد، آن طور كه در برنامه نوين حزب توده ايران پيشنهاد مي شود كه البته بايد در بحثِ مشخص با لايه هاي مياني جامعه تدقيق شود.
حفظ ثروت هاي ملي و متعلق به مردم را برنامه حزب توده ايران پايه و زيربناي اقتصاد ملي و دمكراتيك براي كشور ارزيابي مي كند و دفاع از آن را وظيفه نخست خود مي داند. حفظ اين زيربناي اقتصادي، پيش شرط حفظ استقلال ملي و تماميت ارضي ايران است و مردم آن را قادر مي سازد به مقاومتي همه جانبه در برابر يورش نوليبرال و استعمارگرانه اقتصاد جهاني امپرياليستي بپردازند.
بايد با تجهيز توده هاي زحمتكشان و همه لايه هاي ميهن دوست، عليه برنامه ”خصوصي سازي“ ثروت هاي مردم و تاراج آن ها به مقاومت پرداخت و مانع آن شد كه سرمايه مالي سوداگر امپرياليستي و متحدان داخلي آن با اجرا و تشديد اجراي برنامه ”خصوصي سازي و آزادي سازي اقتصادي“، آن طور كه اتاق بازرگاني ايران، نماينده سرمايه تجاري وابسته به اقتصادي جهاني امپرياليستي مي طلبد، ايران را به مستعمره جديد امپرياليسم بدل مي سازد.
به منظور مبارزه موفق عليه برنامه امپرياليستي نوليبراليسم، بايد جنبش مردمي ضد ديكتاتوري تا درون وسيع ترين ”متحدان گذرا“ نيز توسعه يابد.
پيوند مبارزه ضدديكتاتوري و ضدامپرياليستي درسي است كه زنده ياد منوچهر بهزادي در ”جبهه ضدديكتاتوري- مخالفت ها و پرسش ها“ مي آموزاند (نگاه شود به ”جبهه ضدديكتاتوري، شعاري امروزين؟“، شهريور ٨٧ http://www.tudeh-iha.com/?p=264&lang=fa). پيوند مورد نظر بهزادي در شرايط كنوني نشان دادن رابطه اعمال ديكتاتوري رژيم ولايي- امنيتي به منظور وابسته ساختن اقتصاد ملي ايران به برنامه اقتصاد جهاني امپرياليستي از طريق اجراي برنامه نوليبراليسم آن است كه ايران را به مستعمره جديد امپرياليسم بدل مي سازد. مبارزه عليه اين پيوند ضدمردمي و ضدملي، مضمون نبرد آزاديبخش ملي را در دوران كنوني تشكيل مي دهد!
لايه هاي وسيع خرده بورژوازي و بورژوازي ملي و ميهن دوست در اين جبهه نقشي پراهميت ايفا مي كنند و مي توانند جايگاه مطمئني در برنامه اقتصاد ملي و دمكراتيك براي دوران طولاني ايفا سازند. از اين روي بايد برنامه اقتصادي- اجتماعي پيشنهادي حزب توده ايران را به طور سيستماتيك و با صراحت و روشني بيان، در عين حال با زبان متناسب براي متحدان مرحله ملي- دمكراتيك فرازمندي جامعه ايراني برشمرد، آن را مستدل نمود و ضرورت پذيرش آن را به عنوان جايگزين ملي و دمكراتيك در برابر برنامه امپرياليستي توضيح داد. بايد جنبش ضد «پيشنهاد نقشه راه جديد اقتصاد» اتاق بازرگاني ايران را به جنبشي فعال براي طرح برنامه اقتصاد ملي بدل نمود.
عمده ترين شيوه به منظور ايجاد زمينه اقتصادي- اجتماعي براي جبهه ضدديكتاتوري، بيان صريح و روشن و قاطع موضع انقلابي طبقه كارگر است. زيرا پيوند حل ”تضاد عمده و روز“ — تضاد ميان خلق و رژيم استبدادي ولايي- امنيتي –- را با ”تضاد اصلي“ — تضاد ميان منافع ملي- ضد امپرياليستي لايه هاي ميهن دوست با اقتصاد جهاني امپرياليستي — نشان مي دهد و مستدل مي سازد.
با چنين برنامه تبليغي- ترويجي و آموزشي است كه مي توان از زمره توده اي هاي «مغروري» بود كه طبري آن ها را در ”با پچپچه پاييز“ مجهز به «شاقول خرَد» تصوير مي كند و انديشه سوسيال دموكرات مي كوشد آن را به خاك فراموشي بسپارد.