مشکل هنگام اندیشیدن آغاز می شود، برای موسی غنی نژاد هم!

image_pdfimage_print

سخن روز شماره ۵۹/۹۸

  ۲۱آذر ۱۳۹۸ -۱۲دسامبر ۲۰۱۹

موسی غنی نژاد استاد دانشگاه و جزیی از حلقه مشاوران غیر رسمی اقتصادی روحانی، رئیس جمهور است. او استادی دانشگاه را مدیون توده‌ای و کمونیست ستیزی خود نیست. این، جنس اوست. برخی ها چنین اند و برخی دیگر چنان!

وظیفه ی سطور کنونی افشاکردن جنس توده‌ای ستیزانه ی آقای غنی نژاد نیست که در مقاله ی او با عنوان نئولیبرالیسم، کلید واژه‌ای برای نیندیشیدن، بیرون می زند. افشاگری، نتیجه ی جنبی سخن خواهد بود و باید به آن به طور مجزا پرداخت.

همان طور هم داوری میان نظرات غنی نژاد و اکبر گنجی وظیفه ی اصلی این سطور نیست که فرد مورد هجوم او است در نوشتار پیش گفته که در رسانه‌ها انتشار یافته است.

در این نوشتار آقای موسی غنی نژاد سخن را با حمله به حزب توده ایران آغاز می‌کند و در دفاع از برنامه ی دیکته شده ی سازمان های مالی امپریالیستی، پستان به تنور می چسباند. درد او آن است که امروز هم در شعارهای دانشجویان به مناسبت بزرگداشت 16 آذر 1332، آن شعاری به گوش می‌خورد که نشان برداشت درست حزب توده ایران در محکوم کردن اقتصاد سیاسی امپریالیستی است که غنی نژاد مهره ای در دستگاه اجرای آن می باشد.

شعاری که در تأیید خواست توده های میلیونی مبارز در میهن است که پایان دادن به این سیاست ضد مردمی و ضد ملی را خواستار هستند! آری، شعاری که پایان دادن به اقتصاد سیاسی امپریالیستی در دانشگاه‌های ایران و در سراسر ایران به گوش می‌خورد دردی است که غنی نژادها حس می کنند، شعار مبارزان دانشجو: «ایران، فرانسه، عراق، لبنان و شیلی، مبارزه یکی است: سرنگونی نئولیبرالیسم!»

بیش از نیمی از مردم فرانسه مدافع خواست میلیون‌ها تظاهر کننده در شهرهای این کشور در روزهای اخیر هستند و علیه اقتصاد سیاسی امپریالیستی فریاد می زنند!

بدین ترتیب، درد غنی نژادها و علت پناه بردنشان به حربه ی ارتجاعیِ قدیمیِ توده‌ای ستیزی که غنی نژاد حتی با آن نوشتار پیش گفته ی خود را  کلید می زند، همان‌طور که اعتراف می‌کند این واقعیت است که «حزب [توده ایران] به لحاظ ایدئولوژیک توفیق یافت»!

او درواقع به این امر اعتراف می‌کند که سیاست حزب توده ایران از حقانیت تاریخی برخوردار بوده و اکنون نیز است!

انقلاب بزرگ بهمن 57 مردم میهن ما انقلاب ملی- دمکراتیک تاریخ میهن ماست که به معنای انقلاب برای حل دو آماج تاریخی، آزادی- دمکراسی به سوده توده های محروم، و برقراری و تحکیم استقلال اقتصادی- سیاسی- فرهنگی ایران علیه نفوذ استعمارگرانه و نواستعماری امپریالیسم است.

ارتجاع داخلی و خارجی توانست پیروزی انقلاب بزرگ مردم را برای دورانی برباد دهد، ولی پیروز نهایی مردم خواهند بود. درد آقای موسی غنی نژادها، این دورنماست که او در برابر چشمان حیرت زده اش دارد و ناباورانه به آن می نگرد! حمله ی او به اکبر گنجی ناشی از این درد و شناخت ناباورانه است!

ولی خب، آقای موسی غنی نژاد استاد دانشگاه است و از مشاوران غیر رسمی اقتصادی رئیس جمهور حسن روحانی. او حتی در عنوان نوشتارش هم «اندیشیدن» را توصیه می کند. او با چنین واژه ی پرطمطراق و با صلابت مقام های خود سخن می گوید. ولی، همان‌طور که در سطور زیر نشان داده خواهد شد، استاد موسی غنی نژاد درست آن هنگام که آغاز به اندیشیدن می کند، با مشکلی روبرو می‌شود که اندیشه ی درغلطیده در سطح – بی‌تفاوت از مقام و رتبه ی آن -، همیشه با آن دست بگریبان است!

برخلاف اندیشه ی دیالکتیکی، اندیشه ی غیردیالکتیکی رابطه میان شکل و مضمون را درنمی یابد. یکی از مشکل ها هنگام اندیشیدن، درست همینجا شروع می شود که گردن گیر استاد اقتصاد ما نیز شده است.

مشاور غیر رسمی اقتصادی رئیس جمهور در پاراگرف ماقبل پایانی سخنانش و پس از آنکه می پندارد هر آنچه گفتی درباره ی قدرت اقتصاد سیاسی نئولیبرال گفتی است، گفته است و حالا باید به قول معروف «به خال» بزند، با طنازی صدا ظریف شده می پرسد: «به راستی، سیاست‌های اقتصادی چین کمونیست .. در کجای نئولیبرالیسم قرار دارد؟ چرا رفقای چپ در این خصوص سکوت پیشه کرده اند؟» او برای آن که  قدرت «نئولیبرالیسم» را به رخِ «رفقای چپ» بکشد که گویا سکوت کرده اند، به این نکته اعتراف می‌کند که «چین کمونیست با روی آوردن به نظام بازار توانسته صدها میلیون نفر را از فقر مطلق رها سازد ..»!

بر این نکته چشم می‌بندیم که استاد اقتصاد دچار بی‌خبری ناشی از کم خوانی نظرات «رفقای چپ» است.

این، البته کمبودی فلج کننده هست، ولی، همان‌طور که خواهیم دید، علیه موضع پرطمطراق و خواست دهن پر کن «اندیشیدن» نیز است که موسی غنی نژاد آن را در عنوان نوشتارش وارد می‌کند تا آن را بر سر اکبر گنجی بکوبد.

ناگفته نماند که «به راستی» باید همینجا بگویم که با خواندن جمله ی پیش استاد درباره ی دستاورد جمهوری خلق چین، که در آن کمبود درک رابطه میان شکل و مضمون پدیده بازتاب یافته و نمایان است. در سایت “توده ای ها”  دو مقاله در همین باره نوشته و انتشار یافته است. در این مقاله ها نشان داده شده است که بر خلاف آنچه که ایشان ادعا می کند “هر گردی گردو” نیست.

برای اندیشه ی اندیشمندانه ی استاد اقتصاد و مشاور غیر رسمی اقتصادی رئیس جمهور روحانی این پدیده غیرقابل درک و پرسش برانگیز است که «آخر این نئولیبرالیسم چگونه پدیده‌ای است که هم در برگیرنده سیاست‌های اقتصادی دونالد ترامپ، جهانی شدن ..  این چه پدیده‌ای است که برخاسته از اجماع واشینگتنی، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول .. [و] سیاست اقتصادی چین کمونیست که .. توانسته صدها میلیون نفر را از فقر مطلق رها سازد ..» است؟

“رفیقِ“ «رفقای چپ» که نئولیبرالیسم را در عنوان مقاله اش به عنوان «کلید واژه‌ای برای نیندیشیدن» اعلام می کند، حتی لحظه‌ای هم به این فکر نمی‌افتد از خودش و یا از «رفقای چپ» دم دستش بپرسد که این «چگونه پدیده‌ای است» که در همه ی کشورهای سرمایه داری فقر توده ها را باعث می شود، و در جمهوری خلق چین «صد میلیون نفر را از فقر مطلق رهای می سازد؟» فقط برای مثال بین سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۸ حقوق متوسط چینی ها ۲,۵ برابر شده است. هیچ کشور دیگری نمی تواند با این رشد حقوق رقابت کند.

استاد شیفته ی ظاهرامر، رابطه ی «شکل و مضمون» را درک نمی‌کند و درنیافته است و اکنون با نگاه به این سو و آن سو حیران باقی‌مانده است که چه پاسخی به رئیس جمهور خود بدهد!؟

درواقع هم اندیشه عقل سلیم روزانه نمی‌تواند درک کند که میان شکل و مضمون رابطه‌ای برقرار است که در آن مضمون نقش تعیین کننده داراست. شکل، ظرف و غالبی را تشکیل می‌دهد که مضمون برای بروز و پویایی خود تحت تأثیر شرایط مشخص حاکم به آن نیاز دارد.

اقتصاد سیاسی ملی- دمکراتیک که یکی از آماج های تاریخی انقلاب بزرگ مردم میهن ما در بهمن 57 بود، می‌توانست در دست نیروهای انقلابی و فرهیخته به دستاوردی که امروز جمهوری خلق چین به آن دست یافته است، نایل گردد. ولی ارتجاع مانع آن شد. استاد ما در نوشتارش با لذت غیرقابل انکار ممانعت ارتجاع را توصیف می‌کند. قتل عام مزدک گونه ی توده‌ای ها را، «متلاشی» کردن آن‌ها می نامد. و انگار مانند کفتاری که جیغ زنان پوستش را در آن «غسل» می دهد، واژه ی «متلاشی» کردن را مزه مزه می کند. او با طهارت خود در خاطره ی «متلاشی» کردن توده‌ای ها به ارتجاع حامی خود نشان دهد که برخلاف «تقریبا همه انقلابیون مخالف شاه در سال 1357 در دام آن [حزب توده ایران]» نیافتاده است، پرچم توده‌ای ستیزی را بلند می‌کند و بر دوش خمیده خود می کشد.

آنچه در جمهوری خلق چین توانسته است در کوتاه مدت ترین زمان و بدون برخوردهای اجتماعی کلان به سود توسعه ی عدالت اجتماعی برای توده های میلیونی به واقعیت بدل گردد، اقتصاد نئولیبرال و بازار آزاد نیست. تنها بی خبرانی که میان شکل و مضمون رابطه‌ای را نمی بینند و درک نمی کنند، دچار این پنداشت ذهنگرایانه می شوند. در چین، همه ی فعالان در بخش ملی و میهن دوست اقتصاد در چارچوب برنامه ی اقتصاد ملی- دمکراتیکی می کوشند و توان خود را به کارگرفته اند که مضمون کوشش جمعی همه ی خلق را تشکیل می دهد.

وحدت منافع همه ی لایه ها در این کوشش مشترک سرشت توانمندی آن است. بدون تردید طبقه کارگرِ چین و دیگر زحمتکشانِ این کشور کثیرالملله – زن و مرد – در تحقق یافتن این روند انقلابی نقشی تعیین کننده به عهده داشته و دارند و بار اصلی فشار کار و زحمت را به دوش کشیده اند. ولی برنامه اقتصاد ملی سوسیالیستی، محور اصلی است که حرکت کل جامعه را به جلو می راند و گذار از فقر و فلاکت را تأمین کرده است.

نقش کارکرد برنامه اقتصاد ملی- دمکراتیک در چین که آن را «سوسیالیسم چینی» می نامند، شرایط را در نبرد طبقاتی در جهان تغییر داده است. امپریالیسم چاره‌ای ندارد اعتراف کند که «ذخیره ی سلاح اقتصادی چین کم اهمیت نیست»! در آن نقش شرکت های خصوصی که در چارچوب برنامه ی «ساخت چین 2025» عمل می‌کنند، نقشی تعیین کننده است. دشمن طبقاتی از «جنگ اقتصادی» صحبت می‌کند (کورنلیوس اس ست، 14 مه 2019). «دولت ترامپ از مصاف تعیین کننده برای رهبری جهان» سخن می راند (روبرت دآلی، رئیس انستیتوی کیسینجر در گفتگو با روزنامه ی آلمانی اف آ ست، روزنامه سرمایه بزرگ آلمان 22 مه 2019) (به نقل از اوراق مارکسیستی 6/2019، ص 57).

هنگامی که امپریالیسم آمریکا شرکت هوآوای چین را به عنوان «خطر برای امنیت ملی» آمریکا ارزیابی می‌کند و می نامد، بازتاب این توانایی است. تنها بی خبرانی که هنگام اندیشیدن با مشکل روبرو هستند، آنچه را که در چین می‌گذرد «نئولیالیسم و بازار آزاد» می پندارند که استاد اقتصاد و مشاور اقتصادی رئیس جمهور حسن روحانی یکی از آن‌ها است!

این مضمون اقتصاد سیاسی ملی- دمکراتیک است که از همه ی اشکال ضرور برای ایجاد زیربنای اقتصادی- اجتماعی سوسیالیسم بهره می‌گیرد که با نرمش ”لنینی” توسط دن سیائو پینگ در جمهور خلق چین به در «رفقای» توده‌ای ها به ثمر رسیده است.

16 آذر 1398 – 8 دسامبر 2019

 

ادامه شوک درمانی بعد از کشتار

کمیته عمل سازمانده کارگری – ۱۴ آذر ۹۸

طرح «تعدیل ساختاری» که از شهریور با حذف تدریجی یارانه‌های نقدی کلید خورد و در مهرماه به پولی‌کردن بیمۀ سلامت رسید و در آبان به گرانی بنزین ختم شد، هنوز در آغاز راه است و قرارست با حلقه‌های دیگر از جمله حذف یارانۀ گازوئیل، تداوم حذف یارانه‌های کالایی، افزایش مالیات بر دستمزد و ارزش افزوده، حمله به حقوق بازنشستگی و تأمین اجتماعی و…

تکمیل شود.

لینک ها

چرا کمونیست ها باید به دستاوردهای جمهوری خلق چین ببالند!
دوران گذار و «پروژه ی چینی»
http://www.iran-emrooz.net/index.php/politic2/81662/

به دنبال پیاده سازی نئولیبرالیسم «ژنرال پینوشه» در ایران

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *