مقاله شماره ٨٩ / ٣١ (٣٠ شهريور)
واژه راهنما: «دفاع ملى» وظيفهاى ميهنى و بخشى از نبرد جنبش مردمى عليه حاكميت سرمايهدارى مافيايى كنونى است. وحدت منافع امپرياليسم و حاكميت خداشاهى ولايى در سركوب جنبش مردمى. جنبش صلح، سپر دفاع از رهبران جنبش.
واقعيت آنست كه در دوران پس از فروپاشى اتحاد شوروى، استراتژى نظامى- سياسى امپرياليسم آمريكا با هدف تجزيه كشورها به واحدهاى قومى- مذهبى كوچك و فاقد امكان دفاع از استقلال سياسى و اقتصادى خود، با موفقيتهاى چندى همراه بوده است. برخى از جمهورىهاى آسيايى اتحاد شوروى سابق همانقدر به سرزمينهاى تحت كنترل و سلطه امپرياليسم جهانى تبديل شدهاند و در آنها پايگاههاى نظامى آمريكا ايجاد شده است، كه كشورهاى شرق اروپا به “حياط خلوت” امپرياليسم جهانى بدل شدهاند؛ يوگسلاوى سابق پاره پاره و نيروهاى ناتو در بخشهاى زيادى از آن مستقر گشته؛ عراق عملاً به سه بخش تقسيم شده و قادر به حفظ استقلال سياسى- اقتصادى خود نيست. سفارت ايالات متحده آمريكا در بغداد از وسعتى چند ده كيلومتر مربع برخوردار است كه در آن در كنار بيمارستان، فروشگاههاى متعدد، سينما و تائتر، هتلها، زندان و ديگر ساختمانهاى ضرور ادارى در يك كشور مستقل، همانند فرودگاه و … نيز ايجاد شدهاند. مردم بغداد به آن نام “قلعه” دادهاند، قلعهاى براى اداره ٥٦ هزار مستشار نظامى و ديگر گروههاى “امنيتى خصوصى” يا همان مزدوران مسلح ارتش خصوصى شركتهاى آمريكايى كه شئون اقتصادى كشور را با قراردادهاى درازمدت در اختيار گرفتهاند؛ قلعهاى براى تضمين امنيت غارت ثروتهاى اين كشور اشغال شده.
حضور بيش از ١٦٠ هزار سرباز ناتو در افغانستان نيز همين آينده را براى اين كشور رقم مىزند.
پايگاههاى متعدد نظامى ايالات متحده آمريكا در كشورهاى عربى حوزه خليج فارس و عربستان و …، توسعه حيطه عملكرد ناتو به سراسر جهان كه با برپا ساختن يك “ارتش واكنش سريع”، نقش تجاوزى و سلطهگر آن مورد تاكيد محافل تجاوزگر همه كشورهاى امپرياليستى قرار گرفته است، ديگر نمونههاى موفقيت در تحقق بخشيدن به استراتژى نظامى- سياسى امپرياليسم آمريكا براى برقرارى سلطه نواستعمارى خود بر كشورهاى جهان سوم در شرايط “گلوباليسم” امپرياليستى مىباشد.
در عين حال مقاومت مردم جهان در برابر اين يورش نظامى- سياسى امپرياليسم نيز به طور روزافزون و با قاطعيت و آگاهى بيشتر شكل گرفته كه به دفع تجاوزات امپرياليستى مىپردازند. مقاومت خلقهاى منطقه كارئيب، آمريكاى لاتين، كوبا، ويتنام، كره شمالى و به ويژه جمهورى خلق چين شايان ذكر است؛ مقاومت در برابر ديكته سازمانهاى امپرياليستى از قبيل صندوق بينالمللى پول، بانك جهانى، سازمان تجارت جهانى در ميان لايههاى مختلف مردم در همه كشورهاى جهان تشديد شده است؛ در شمارى از كشورهاى آمريكاى مركزى و جنوبى و بهويژه در افريقاى جنوبى نيروهاى مردمى و مخالف تداوم اجراى اين سياست امپرياليستى، به پيروزىهاى چشمگيرى نايل شدهاند؛ در كشورهاى پيشرفته سرمايهدارى نيز مقاومت در برابر خصوصى و آزادسازى اقتصادى هر روز ابعادى بزرگتر و عميقتر به خود مىگيرد؛ مبارزه لايههاى مختلف مردم در شهرىهاى كشورهاى پيشرفته صنعتى براى بازگرداندن امور شهرى، تامين آب آشاميدنى، سرپرستى كانالهاى فاضل آب، وسايل نقليه شهرى و … كه به شركتهاى سرمايهدارى فروخته شده و خصوصىسازى شده بودند، به يكى از جنبشهاى مردمى پرتوان تبديل شده است؛ در يونان، ايتاليا، فرانسه و … اعتصابات عمومى و تظاهرات ميليونى نشانههايى از اين مقاومت مىباشد.
در شرايط وجود چنين وضعى در جهان و در منطقه است كه حاكميت سرمايهدارى مافيايى كنونى در ايران و بهويژه شخص احمدىنژاد، رئيس دولت كودتايى از آغاز دوره نخست رياست جمهوريتش، بدون هر نوع ضرورت و نياز ملى براى ايران و يا براى حفظ منافع خلق فلسطين، به ارايه خوراك تبليغاتى مورد نياز امپرياليسم به نفع آن پرداخت. او با انكار جنايات ضدبشرى آلمان هيتلرى، با انكار هولوكاست، سرشت ضدانسانى منش خود را به عيان به نمايش گذاشته است؛ موضع ضدبشرى و نژادپرستانهاى كه در درون ايران با جنايات اعمال شده توسط حاكميت خداشاهى ولايى سرمايهدارى مافيايى پس از انتخابات دوره دهم رياست جمهورى به اثبات رسيده است.
آيا ارايه خوراك تبليغاتى براى عملى شدن برنامه استراتژيك نظامى- سياسى امپرياليسم كه تجزيه كشورها به واحدهاى قومى- مذهبى كوچك و ناتوان را دنبال مىكند، از سر نادانى و بىخبرى احمدىنژاد از تاريخ جنايات فاشيسم هيتلرى ناشى است و يا آگاهانه انجام شده است؟ اين، بدون ترديد در آينده افشا خواهد شد. اما در اين نكته هم اكنون نيز نبايد ترديد داشت كه مواضع او و بهويژه رجزخوانىهاى بىمسئولانه آيتالله خامنهاى و سرداران ريز و درشت سپاه پاسداران و … در باره انتقال برخوردهاى نظامى توسط ايران به سراسر جهان در صورت تجاوز نظامى آمريكا و ژندارم منطقهاى آن اسرائيل به ايران، از موضع ملى و سرشت ميهندوستانه برخوردار نيست.
اين رجزخوانىها درست آن خوراك تبليغاتى هستند كه اگر اين آقايان بر سر سفره اشتهاى غارتگرانه و سلطهجويانه امپرياليستها نمىچيدند، امپرياليسم آمريكا مىبايست مزدورانى را براى ارايه آنها استخدام مىكرد، تا ضرورت تجاوز نظامى به ايران را به بهانه “اتمى شدن” آن در افكار عمومى جهان توجيه كرده و عاجل بودن آن را القا كند. سياست بهانهتراشى امپرياليستها براى تجاوزات نظاميشان به كشورهاى ديگر به منظور تجزيه كردن آنها و تبديل نمودن آنها به نومستعمرههاى حاكميت جهانى امپرياليسم، شناخته شدهتر از آن است كه نياز به توضيح اضافى داشته باشد. وجود گويا «سلاحهاى كشتار جمعى» در عراق كه بهانه تجاوز و اشغال اين كشور شد، به اندازه كافى در خاطرهها زنده است.
سپـر «دفـاع مـلـى» جنبـش مـردمـى
در برابر يورش و تجاوز نظامى امپرياليستها و در راسشان امپرياليسم آمريكا، يك مانع جدى وجود دارد.
اين مانع جدى وجود جنبش آزادىخواهانه مردم و مواضع رهبران آن در برابر تجاوز نظامى به ايران است. اعلام ميرحسين موسوى در باره دفاع بىچون و چرا از ميهن، در عين حفظ حد و مرز با حاكميت سرمايهدارى مافيايى كنونى در ايران، نمىتواند در گوش امپرياليستها زنگ خطر را به صدا درنياورده باشد: «آنچه مربوط به جنبش سبز است، واكنش به هرگونه تهديدى از سوى بيگانگان، با حفظ حد و مرز با اقتدارگرايان، است. همه ما به صورت بىپرده و صريح از منافع ملى خود دفاع خواهيم كرد.»
محافل امپرياليستى در جهان توانايى مردم ميهن ما را تجربه كرده و مىدانند كه جنبش مردمى كنونى مىتواند با سازماندهى مقاومت براى «دفاع ملى»، همان طور كه در جريان حمله صدام به ايران پس از پيروزى انقلاب عملى شد، پاسخ دندانشكن و قاطع را به امپرياليسم داده و همچنين به عمر حاكميت استبدادى خداشاهى ولايى در ايران پايان دهد، همان طور كه در انقلاب بهمن ٥٧ رژيم سلطنتى- ساواكى را به زبالهدان تاريخ انداخت.
از اين روى است كه بايد هدف مشترك امپرياليسم و ارتجاع داخلى را در شرايط كنونى، همجنس ارزيابى نمود كه همان نابودى امكان مقاومت مردمى در «دفاع ملى» و برقرارى حاكميت مردمى است!
تهديد روزافزون نسبت به سلامت و آزادى رهبران جنبش “سبز” مـردمـى در ايران، كه در حمله به خانه مهدى كروبى و عملا زندانى كردن موسوى در خانهاش تظاهر مىكند، خبرها در باره تدارك دادگاه عليه آنها و … از يك سو و انجام مصاحبههاى دست و دل باز و اختصاصى رسانههاى تبليغاتى امپرياليستى با احمدىنژاد، با وجود “تحريم” و ممنوعيت صدور ويزا براى شمارى از اشخاص حقوقى در حاكميت سرمايهدارى مافيايى كنونى توسط همين محافل، و همچنين معاملات در جريان، در ارتباط با آزادى زندانيان دو طرف در ماههاى اخير، همگى را بايد “چراغهاى سبز” امپرياليسم براى دستگيرى، كشاندن به دادگاه و زندانى كردن رهبران جنبش مردمى ارزيابى نمود.
از اين طريق امپرياليسم از خطر سازماندهى مقاومت و دفاع ملى توسط اين رهبران جنبش مردمى خلاص مىشود. همانطور كه حاكميت سرمايهدارى مافيايى كنونى از اين طريق و با سركوب و اعدامهايى جنايتكارانه همانند سال ١٣٦٧، بار ديگر زمينه اجتماعى مبارزه عليه خود را براى دورانى به سود خود به تاخير مىاندازد.
براى مقابله با اين توطئههاى ارتجاع جهانى و داخلى، براى مقابله با اهداف ضدانسانى امپرياليسم و ضدملى حاكميت سرمايهدارى مافيايى كنونى بايد هر چه زودتر دست به كار سازماندهى يك جنبش صلح توانمند در ايران و خارج از كشور شد.
همان طور كه در سرمقاله نامه مردم شماره ٨٥١ تحت عنوان “سلطه طلبى امپرياليسم، دولت كودتا و مصالح جنبش مردمى” (http://www.tudehpartyiran.org/detail.asp?id=1161) بيان شده است: «نيروهاى ملى و دموكراتيك ميهن ما همواره عنوان كردهاند كه بهترين راه جلوگيرى از تجاوز و مداخلهگرى امپرياليستى در ميهن، ايجاد يك جنبش صلح همهگير در كشور است.»
مضمون صلحخواهانه اين موضع ملى در تضاد آشتىناپذير قرار دارد با مضمون جنگطلبانه به اصطلاح “ميهندوستى” حاكميت سرمايهدارى مافيايى كنونى كه نقش كمكى و ضدملى آن براى توجيه و تحقق يافتن برنامه استراتژيك نظامى- سياسى امپرياليسم، پيشتر نشان داده شد.
اعلام موضع «دفاع ملى» توسط ميرحسين موسوى در برابر تجاوز نظامى احتمالى امپرياليسم و ژاندارم منطقهاى آن اسرائيل، گامى عمده و تعيين كننده در اين زمينه مىباشد: «همه ما به صورت بىپرده و صريح از منافع ملى خود دفاع خواهيم كرد.»
با كوشش وسيع تبليغاتى و ترويجى در داخل و خارج از كشور بايد اين موضع مردمى و ملى ميرحسين موسوى را پى گرفت و آن را به اهرم تبليغاتى و ترويجى توانمندى تبديل نمود و از اين طريق جلوى ضربه به سلامت و آزادى رهبران جنبش مردمى را مسدود ساخت و دست ارتجاع را كوتاه نمود.
اكنون اين وظيفه مردمى و ملى عاجل در برابر كليه ميهندوستان و سازمانها و احزاب سياسى كشور، به ويژه در برابر حزب توده ايران، حزب طبقه كارگر ايران كه از منافع كل جامعه دفاع مىكند، قرار دارد.
تسرى دادن پيشنهاد چهار تن از زندانيان سياسى ايران در نامه خود به فيدل كاستر، رهبر انقلاب كوبا، و خواست افشاى سرشت ضدمردمى احمدىنژاد را مىتوان با موضعگيرى صريح جنبش سبز عليه انكار هولوكاست توسط احمدىنژاد و تعديل جنايات ضدبشرى هيتلرى توسعه داد و از آن به عنوان اهرمى پراهميت در كار تبليغات عليه تجاوز نظامى در جهان بهره گرفت.
اعلام آمادگى براى حل و فصل مسالمتآميز مساله “اتمى ايران” در ارتباط با خلع سلاح اتمى در منطقه و در جريان مذاكرات علنى توسط جنبش مردمى كنونى، مىتواند خطر تجاوز نظامى را به بهانه مساله “اتمى ايران” خنثى ساخته و به تجهيز افكار عمومى مردم جهان عليه چنين تجاوزى كمك مىكند.
سلام
دفاع شما از کروبی و موسوی مرا به ياد ضرب المثل «نوکر ما نوکری داشت» انداخت!
شما هم با موجی که «سبز»ها در پی برگزاری نشست مجلس خبرگان رهبری به راه انداخته اند همراه شده ايد!
مگر از نامه آقای کروبی به آقای رياست محترم مجلس خبرگان رهبری بی خبريد؟
اين آقايان که شما بعنوان رهبران جنبش مردمی معرفی می کنيد در واقع مليجک های سياسی اکبر شاه هستد.
واقعاً که! مگر نمی دانيد که اين آقايان با تيم محافظانی که همان وزارت اطلاعات برايشان تهيه ديده است اين طرف و آنطرف می روند و آن محافظان مسلح هم برای متفرق کردن معترضين هی هوائی تير انداری می کنند!