بدون هیچ تردیدی جمهوری اسلامی بزرگترین بازنده فروپاشی رژیم اسد است. جمهوری اسلامی سالها بود که با کمک نیروهای جانشینی خود یک “محور مقاومت” در برابر اسراییل و امریکا در خاورمیانه پایهگزاری کرد. جمهوری اسلامی با از دست دادن سوریه «مهمترین پایگاه» خود را از دست دادهاست.
فروپاشی اسد میتواند برای جمهوری اسلامی برای فرستادن جنگافزار به حزبالله دشواریهای فراوانی پدید آورد. این فروپاشی دسترسی جمهوری اسلامی به دریای مدیترانه را هم سخت کردهاست. اکنون، “محور مقاومت” کمتوان شدهاست.
نگرانی اصلی جمهوری اسلامی این است که آیا جانشین بشار اسد، سوریه را با آن دشمن میکند.
ولی دو راه حل برای جمهوری اسلامی هنوز ماندهاست؛ یک- ساختن گروههای جانشینی علیه دولت نو سوریه، همانگونه که ترکیه و امریکا علیه دولت اسد انجام دادهبودند. اگر سوریه نتواند نهادهای دولتی نیرومند و یک دستگاه سیاسی پایدار بسازد، جمهوری اسلامی به آسانی میتواند با پشتیبانی از گروههای دست ساخته دوباره نفوذ خود را در سوریه بازسازی کند. دو- پیدا کردن دوست در میان گروههایی که پیروزمندان کنونی در سوریه هستند.
یک سردمدار جمهوری اسلامی گفت که جمهوری اسلامی سرگرم گفتوگوی دیپلماتیک با رهبران نو سوریه است که روند آن در نشست در شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ارزیابی خواهد شد.
انگار جمهوری اسلامی با از دست دادن سوریه و بازگشت ترامپ به کاخ سفید آماده دوستی با رهبران نو سوریه است تا از تنشهای بیشتر جلوگیری کند.
فروپاشی رژیم اسد بزرگترین ضربه را به بورژوازی نظامی و منافع بلندپایگان و افسران سپاه زد. به گمان بسیار بورژوازی بوروکراتیک- تکنوکرات از این ضربه گیجکننده به بورژوازی نظامی برای نیرومند کردن جایگاه خود در حاکمیت سود خواهد جست. از سوی دیگر، نمیتوان ددمنشی و تنشآفرینی بورژوازی نظامی را دست کم گرفت و شاید این لایه بتواند که دیگر لایههای بورژوازی انگلی را برای دنبال کردن برنامه هستهای به سوی خود بکشاند.