«مواضع حزب توده ايران تنها در صورت انتشار در ”نامه‏مردم“ و پايگاه اينترنتى‏‏ حزب قابل استفاده و اتكاء است» روشنگرى‏‏ روا – مضمونى‏‏ غيردقيق – برداشتى‏‏ نادرست

image_pdfimage_print

١٣٨٨ / ١٧

دبيرخانه حزب توده ايران در تاريخ ١٥ ارديبهشت ١٣٨٨ اطلاعيه‏اى‏‏ صادر كرده و در آن انتشار ابراز نظرى‏‏ با نام “محمد اميدوار” در “توده‏اى‏‏ها” را اقدامى‏‏ در جهت تقويت برنامه ارتجاع ارزيابى‏‏ مى‏‏كند. اطلاعيه مدعى‏‏ست كه انتشار نامه آگاهانه و عليرغم اطلاع از جعلى‏‏ بودن آن، انجام شده و از اين رو بايد آن را به عنوان اقدامى‏‏ در خدمت به برنامه ارتجاع ارزيابى‏‏ نمود.

اطلاعيه درباره سنديت مواضع حزب به درستى‏‏ مى‏‏گويد: «مواضع حزب توده ايران تنها در صورت انتشار در “نامه‏مردم” و پايگاه اينترنتى‏‏ حزب قابل استفاده و اتكاء است».   اين، اقدامى‏‏ درست و روا است.

در اطلاعيه اما نكات غير دقيقى‏‏ وجود دارند. اين نادقتى‏‏ها مى‏‏توانند پيامد بدفهمى‏‏ در انتقال مطلب باشند، زيرا نمى‏‏توان متصور بود كه رفيق عزيز خاورى‏‏ از صدور اطلاعيه با اطلاع بوده و صدور آن را با نكات نادرست مورد تائيد قرار داده باشد.

بدفهمى‏‏ به زمينه و ابزار پرسش‏برانگيز و نادرستى‏‏ تبديل شده است عليه “توده‏اى‏‏ها”.  لذا توضيحاتى‏‏ در اين زمينه ضرورت دارد.

١- همانطور كه از نامه ضميمه اين نوشتار به رفيق خاورى‏‏ مورخ ١٨ آوريل ٢٠٠٩ مستفاد مى‏‏شود،

انتشار ابرازنظر با نام “محمد اميدوار” در “توده‏اى‏‏ها” سيزده روز پيش از صحبت تلفنى‏‏ با رفيق عزيز خاورى‏‏ انجام شده بود. تاريخ دريافت ابرازنظر “محمد اميدوار”‌ توسط “توده‏اى‏‏ها”، ٥ ماه آوريل و تاريخ انتشار ابراز نظر در “توده‏اى‏‏ها” ٦ آوريل ٢٠٠٩ مى‏‏باشد.

تاريخ صحبت با رفيق خاورى‏‏ ١٩ آوريل ٢٠٠٩ است.

در روز ١٨ آوريل ٢٠٠٩، نگارنده در نامه‏اى‏‏ به رفيق عزيز خاورى‏‏، دريافت نامه‏اى‏‏ با نام محمد اميدوار اشاره كرده و ازجمله نكته زير را مطرح ساخت: «رفيق محمد اميدوار در ابرازنظر خود خبر از آن مى‏‏دهد كه از شما خواسته است در نامه مردم به پاسخگويى‏‏ به نظريات مطرح شده بپردازيد. به نظر نگارنده و برخى‏‏ از رفقاى‏‏ ديگرى‏‏ كه در اين بين با من تماس حاصل و نگرانى‏‏ خود را از وضع ايجاد شده اعلام كرده‏اند، مناسب‏تر آن است كه شما با صلاحديد ديگر رفقاى‏‏ مسئول حزبى‏‏ و آشنايى‏‏هايى‏‏ كه داريد، گروهى‏‏ از توده‏اى‏‏ها را به جلسه‏اى‏‏ دعوت كنيد، تا در  آن ضمن بيان نظريات، به اين نكته پرداخته شود كه آيا ضرورى‏‏ هست، تا براى‏‏ يك بحث علمى‏‏ و صميمانه براى‏‏ مبارزه با برنامه ارتجاع داخلى‏‏ و خارجى‏‏ براى‏‏ شقه شقه كردن حزب، دستور عملى‏‏ تعيين گردد؟»

در پايان نامه جمله زير اضافه شد: «رفيق عزيز، من براى‏‏ مطلع شدن از نظر شما درباره پرسش و پيشنهاد فوق، فردا تلفنى‏‏ تماس خواهم گرفت.»

متن كامل نامه چنين است:

رفيق خاورى‏‏ عزيز

خطر انحراف بحث ميان توده‏اى‏‏ها به خطرى‏‏ جدي تبديل شده است. هدف از بحث آن بود كه با برنامه ارتجاع داخلى‏‏ و جهانى‏‏ براى‏‏ ايجاد سازمان‏هاى‏‏ موازى‏‏ و رهبرتراشى‏‏ مبارزه شود. به طور مشخص عليه جريان‏هايى‏‏ همانند “راه‏توده”. به عللى‏‏ كه بررسى‏‏ آن هدف اين سطور نيست، به جاى‏‏ ايجاد شدن شرايط افشاى‏‏ مواضع دشمنان حزب، جهت عمده بحث به سوى‏‏ برخورد به مواضعى‏‏ كشانده شده است و در صورت ادامه تشديد خواهد شد، كه مواضع حزب توده ايران را در بر مى‏‏گيرد. براى‏‏ بحث در اين باره اما شكل مناسب ديگرى‏‏ بايد انتخاب گردد.

رفق محمد اميدوار در ابرازنظر خود خبر از آن مى‏‏دهد كه از شما خواسته است در نامه مردم به پاسخگويى‏‏ به نظريات مطرح شده بپردازيد. به نظر نگارنده و برخى‏‏ از رفقاى‏‏ ديگرى‏‏ كه در اين بين با من تماس حاصل و نگرانى‏‏ خود را از وضع ايجاد شده اعلام كرده‏اند، مناسب‏تر آن است كه شما با صلاحديد ديگر رفقاى‏‏ مسئول حزبى‏‏ و آشنايى‏‏هايى‏‏ كه داريد، گروهى‏‏ از توده‏اى‏‏ها را به جلسه‏اى‏‏ دعوت كنيد، تا در  آن ضمن بيان نظريات، به اين نكته پرداخته شود كه آيا ضرورى‏‏ هست، تا براى‏‏ يك بحث علمى‏‏ و صميمانه براى‏‏ مبارزه با برنامه ارتجاع داخلى‏‏ و خارجى‏‏ براى‏‏ شقه شقه كردن حزب، دستور عملى‏‏ تعيين گردد؟

به نظر مى‏‏رسد، ايجاد چنين زمينه‏اى‏‏ مى‏‏تواند نقش تعيين كننده براى‏‏ مبارزه با برنامه دشمن طبقاتى‏‏ ايفا سازد. از اين‏رو من و برخى‏‏ از رفقاى‏‏ ديگر بسيار اميدواريم كه شما زير چتر پدرانه خود برگزارى‏‏ يك جلسه بحث را بين تودهاى‏‏هايى‏‏ كه به نظر شما صلاحيت شركت در جلسه را دارند، ايجاد سازيد.

رفيق عزيز، من براى‏‏ مطلع شدن از نظر شما درباره پرسش و پيشنهاد فوق، فردا تلفنى‏‏ تماس خواهم گرفت.

دستتان را مى‏‏فشارم

فرهاد

١٨ آوريل ٢٠٠٩، ٣٠ فروردين ١٣٨٨

در روز ١٩ آوريل با رفيق عزيز خاورى‏‏ تماس تلفنى‏‏ برقرار شد.

در آغاز صحبت روشن شد كه رفيق خاورى‏‏ از انتشار ابراز نظر “محمد اميدوار” در پايگاه اينترنتى‏‏ “توده‏اى‏‏ها” از پيش با خبر بودند. در اين گفتگو، رفيق خاورى‏‏ جعلى‏‏ بودن نامه را با نگارنده در ميان گذاردند.

بدنبال اين گفتگو، “توده‏اى‏‏ها” در نوشتارى‏‏ در ارتباط با ابرازنظر، به نادرستى‏‏ و جعلى‏‏ بودن نامه اشاره مى‏‏كند. نكته‏اى‏‏ كه در اطلاعيه دبيرخانه كميته مركزى‏‏ حزب توده ايران نيز به آن اشاره شده است. ولى‏‏ اين برداشت در اطلاعيه به نادرست و عليرغم اطلاع رفيق خاورى‏‏ از آنچه گذشته است و به اين گونه تبلور داده مى‏‏شود، كه گويا انتشار نامه “محمد اميدوار” پس از صحبت تلفنى‏‏ نگارنده با رفيق خاورى‏‏ انجام شده و ادعا مى‏‏شود كه گويا “توده‏اى‏‏ها” آگاهانه و عليرغم هشدار رفيق عزيز خاورى‏‏، اقدام به انتشار ابرازنظر “محمد اميدوار” كرده است.

در اطلاعيه واقعه بدون ذكر تاريخ و شواهد ديگر، يعنى‏‏ نامه دريافت شده و اعلام تماس تلفنى‏‏ با رفيق خاورى‏‏ در نامه براى‏‏ روز بعد، چنين توضيح داده شده است: «… گيرنده و منتشر كننده اين نامه هم معترف است كه درباره صحت وسقم اين نامه از رفيق خاورى‏‏ سئوال كرده است … آيا انتشار چنين نامه‏اى‏‏ آنهم پس از اطلاع يافتن از جعلى‏‏ بودن آن مى‏‏تواند معنايى‏‏ جز آب به آسياب ريختن برنامه‏ريزان ارتجاع و دشمنان حزب داشته باشد.»

برپايه اين ادعا و برداشت غيردقيق و نادرست، اطلاعيه به صدور حكمى‏‏ خلاف واقعيت دست زده و مدعى‏‏ است كه انتشار ابرازنظر “محمد اميدوار” با هدف «آب به آسياب ريختن براى‏‏ برنامه ارتجاع و دشمنان حزب» انجام شده است. اين برداشت و ارزيابى‏‏ نادرست و شگفت‏انگيز است. برداشت، برداشتى‏‏ ذهن‏گرايانه، غير مستدل و تاسف‏بار است.

اطلاعيه با طرح نكته‏اى‏‏ نادرست و نادقيق كه مى‏‏توان پيامد بدفهى‏‏ در انتقال مطلب ايجاد شده باشد، عملكرد خود را زمينه توهينى‏‏ ناروا به “توده‏اى‏‏ها” قرار داده است.

شيوه سهل‏انگارانه و بى‏‏مسئوليت

٢- اگر از آن صحبت شده است كه ارزيابى‏‏ نادرست و ادعاى‏‏ غيرمستدل و ذهن‏گرايانه ناشى‏‏ از آن، اقدامى‏‏ تاسف‏بار است، تنها ازاين‏رو نيست كه اين اقدام غيرمسئولانه، به ناحق انجام شده است (و اگر آگاهانه انجام شده باشد، پرسش برانگيز است). اين خود يك مسئله است، كه مى‏‏تواند با تصحيح اشتباه توسط تنظيم‏كنندگان اطلاعيه درمان شود.

تاسف‏بار بودن اقدام بايد از جهت پراهميت‏تر ديگرى‏‏ مورد توجه قرار گيرد. از جهت تقليل دادن وزن هر اطلاعيه كميته مركزى‏‏ حزب توده ايران!

برخورد سهل‏انگارانه و غيرمسئولانه نشان مى‏‏دهد كه صادر كنندگان اين اطلاعيه و ظاهراً ديگر اسناد حزبى‏‏، به ابعاد و وزن تاريخى‏‏ ابرازنظرهاى‏‏ خود به نام «دبيرخانه كميته مركزى‏‏ حزب توده ايران» واقف نيستند.

هنگامى‏‏ كه در اسناد حزبى‏‏، مطالبى‏‏ بدون تحقيق و رسيدگى‏‏ ضرور در سطح “اطلاعيه دبيرخانه حزب” منتشر مى‏‏شود، صادر كنندگان آن از اعتبار و حيثيت حزب توده ايران، حزب طبقه كارگر ايران مايه مى‏‏گذارند.

اين بى‏‏مبالاتى‏‏ و سهل‏انگارى‏‏ در اسناد حزبى‏‏ تحقق مى‏‏يابد، كه حزب ارانى‏‏ها، روزبه‏ها، طبرى‏‏ها، كيانورى‏‏ها، هجرى‏‏ها، بهزادى‏‏ها، هاتفى‏‏ها، جوانشيرها و ده‏ها و ده‏ها دانشمندان و انقلابيون توده‏اى‏‏ است. نوشته‏ها و تحليل‏هاى‏‏ و موضع‏گيرى‏‏هاى‏‏ حزب توده ايران را جوانشير استوار بر منطق علمى‏‏ «خاراگين» مى‏‏داند. و در واقع نيز چنين است.

مورد پيش آمده، كه ظاهراً ناشى‏‏ از بدفهى‏‏ در انتقال مطلب بوده و حتماً از طرف دبيرخانه كميته مركزى‏‏ حزب توده ايران نيز تصحيح خواهد شد، در كليت آن، نكته پراهميتى‏‏ نيست. مواضع و نظريات منتشر شده در “توده‏اى‏‏ها” از صراحت و روشنى‏‏ ضرور برخودار است كه خواننده غيردشمن و لااقل بى‏‏طرف، بتواند ارزيابى‏‏ خود را برپايه آن قرار دهد.

آنچه كه اما بايد برجسته ساخت، انتشار اطلاعيه بدون تحقيق و بررسى‏‏ كليت واقعيت است. يعنى‏‏ به كار گرفتن شيوه‏اى‏‏ در سطح نازل “ژوناليستى‏‏”- تبليغاتچى‏‏ و نه حتى‏‏ در سطح يك ژورناليسم با دقت و با احساس مسئوليت كه لااقل داده‏ها و فاكت‏ها را دقيق و مستند مطرح مى‏‏سازد، اگرهم از آن‏ها نتايج مورد دلخواه خود و  انحرافى‏‏ اتخاذ مى‏‏كند.

اين جنبه اطلاعيه، يعنى‏‏ جنبه سطحى‏‏ و غيردقيق و بى‏‏مبالاتانه و غيرمسئولانه تنظيم آن كه بدون توجه به فاكت‏ها انجام شده است، متاسفانه تنها محدود به ادعاى‏‏ پيش گفته در همين اطلاعيه نيز نمى‏‏شود.

در همين اطلاعيه در ارتباط با انتشار نشريه “راه توده” و انتشار رساله تحليلى‏‏ زنده‏ياد نورالدين كيانورى‏‏ تحت عنوان “سخنى‏‏ با همه توده‏اى‏‏ها” در آن نيز نكته‏اى‏‏ نادرست و ادعايى‏‏ بى‏‏پايه و اساس مطرح شده است، كه پيش‏تر نيز در سند پلنوم وسيع كميته مركزى‏‏ (آذر ٧٨) انتشار يافته بود.

درباره ضرورت انتشار راه توده دوره دوم، كه تا شماره ٩٥ آن تحت مسئوليت نگارنده منتشر شد، نگارنده با رفيق عزيز خاورى‏‏ گفتگو كرده و به او خبر انتشار آن را داده بود. نكات مطرح شده در اطلاعيه غيردقيق و نادرست و تحريف‏آميز هستند.

ناتوانى‏‏ انديشه تحليل‏گر

نويسندگان اطلاعيه كنونى‏‏ و سند پلنوم وسيع آذر ماه ١٣٨٧ قادر نشده‏اند ظرافت روشنفكرانه و ضرورت نگرش افتراقى‏‏ علمى‏‏ را براى‏‏ ارزيابى‏‏ از رساله كيانورى‏‏ از خود نشان دهند. اين امر نشان فقدان برخورد پروسواس مسئولانه به مضمون و درونمايه پراهميت رساله است. بدين ترتيب، و با توجه به مورد جديد شيوه بى‏‏مبالاتانه و برخورد سرسرى‏‏ به تاريخ انتشار نامه “محمد اميدوار” در “توده‏اى‏‏ها” و نتيجه‏گيرى‏‏ نادرست از آن، نمى‏‏توان از پيگيرى‏‏ شيوه نادرست نزد تنظيم كنندگان اسناد حزب توده ايران نگران نشد.

در دو نوشتار پيشين نيز ناپيگيرى‏‏ انديشه و مواضع در اسناد حزب توده ايران از جنبه‏هاى‏‏ ديگر مورد توجه قرار گرفته است (“ز ایمان خود نشویم، که نقش آفرین هستى‏‏‏‏‏ است”!   http://www.tudeh-iha.com/?p=985&lang=fa و «تفرقه اندازى‏‏‏‏» نشان ضعف است  http://www.tudeh-iha.com/?p=989&lang=fa ).

اين نكته به‏ويژه از اين‏رو نگران كننده است، زيرا تنظيم كنندگان اطلاعيه و سند پيش گفته، ظاهراً رساله تحليلى‏‏ كيانورى‏‏ را حتى‏‏ يك بار نيز مطالعه نكرده و تشخيص نداده‏اند كه بايد ميان محتوا و مضمون ارزيابى‏‏ كيانورى‏‏ از شرايط ايران، كه جديد نبوده و در امتداد ارزيابى‏‏ علمى‏‏ حزب از انقلاب ملى‏‏- دموكراتيك بهمن ٥٧ قرار دارد از يك سو و راه ارسال ارزيابى‏‏ از سوى‏‏ ديگر، تفاوت قايل شد. تنظيم كنندگان اطلاعيه و سند رابطه ميان محتواى‏‏ سند و شكل ارسال آن را كلاً مورد توجه قرار نداده و رابطه ديالكتيكى‏‏ ميان آن‏ها را درك نكرده‏اند.

اين ناتوانى‏‏ نشان آنست كه انديشه تنظيم كنندگان دو سند با اسلوب بررسى‏‏ علمى‏‏ آشنا نيست.

“توده‏اى‏‏ها” به طور مجزا به بررسى‏‏ افتراقى‏‏ اين وجه مسئله و توضيح آن خواهد پرداخت، به اين اميد كه به برطرف شدن كمبود ذكر شده، كمك كرده باشد. در نوشتارى‏‏ ديگر نشان داده خواهد شد كه نديدن رابطه ديالكتيكى‏‏ بين محتوا و شكل ارسال رساله تحليلى‏‏، برداشتى‏‏ علمى‏‏ نيست.

پرسش‏برانگيز بودن راه ارساله رساله توسط كيانورى‏‏، كه خود نيز در همان رساله آن را گوشزد مى‏‏كند و لذا تنظيم كنندگان اسناد به كشف خارق‏العاده‏اى‏‏ دست نيافته‏اند، نتيجه‏گيرى‏‏ درباره نادرست بودن محتوا و مضمون رساله را مستدل نمى‏‏سازد. ادعاى‏‏ اينكه رساله «براى‏‏ ايجاد انشعاب و انفجار در حزب» كوشش مى‏‏كند، برداشت و تزى‏‏ اراده‏گرايانه و اثبات نشده است. برعكس، كيانورى‏‏ قوياً مخالفت خود را با اقدامات انشعابى‏‏ ابراز مى‏‏كند. اتخاذ چنين موضع و برداشت توسط تنظيم كنندگان اطلاعيه، بى‏‏پايه و اساس بوده و ناشى‏‏ از تنگدستى‏‏ انديشه روشنفكرانه و علمى‏‏ است!

اين برداشت سهل‏انگارانه و چه بسا هدف‏مند است. بايد علل پافشارى‏‏ غير معمول و غيرمستند و در سطح را روشن ساخت. رفيق عزيز خاورى‏‏ در يكى‏‏ از نشست‏هاى‏‏ “كميته برون مرزى‏‏” به نگارنده اظهار داشتند، كه بايد در انديشيدن جسارت داشت. ظاهراً اكنون هنگام عمل به اين توصيه فرا رسيده است. زيرا اين موضع و اين سخنان، سخنانى‏‏ هستند كه در پشت آن مى‏‏خواهند سياست نادرست كنونى‏‏ حزب را پنهان سازند.

در نوشتارى‏‏ كه هنوز انتشار نيافته است، نگارنده نكته فوق را مورد بررسى‏‏ قرار داده است. متن نوشتار انتشار نيافته در آ‎غاز ماه مه ٢٠٠٩ در اختيار دبيرخانه كميته مركزى‏‏ و رفيق عزيز خاورى‏‏ گذاشته شد. بدنبال صحبت تلفنى‏‏ ٧ ماه مه با رفيق خاورى‏‏، تاكنون از انتشار نوشتار خوددارى‏‏ شده است.

در نوشتار جداگانه با بررسى‏‏ رساله تحليلى‏‏ زنده‏ياد كيانورى‏‏ از سال ١٣٧٣ كه در راه توده دوره دوم، شماره‏هاى‏‏ ٢٤ و ٢٥ انتشار يافت و پيش از انتشار در اختيار رفيق عزيز خاورى‏‏ گذاشت شده بود، بى‏‏پايگى‏‏ و در سطح درغلطيدن برداشت سند پلنوم وسيع آذرماه سال گذشته و اطلاعيه كنونى‏‏ نشان داده و مستدل خواهد شد.

٣- «نامه جعلى‏‏» مورد بحث با نام “محمد اميدوار” كه در تاريخ ٦ آوريل ١٣٨٨ در “توده‏اى‏‏ها” انتشار يافت، تنها نامه اين چنانى‏‏ نيست كه به “توده‏اى‏‏ها” ارسال شده است. با همين نام، نامه ديگرى‏‏ نيز ارسال شد (٢٢ آوريل ٢٠٠٩) كه منتشر نشد. دو نامه ديگر از طرف يكى‏‏ از همكاران “راه توده” دريافت شد (١٥ آوريل) كه در آن اشتباه‏هاى‏‏ املايى‏‏ در نامه نخست با نام “محمد اميدوار” به سخره گرفته شده‏اند. چه بسا ارسال كننده مشكوك همه نامه‏ها يك فرد و يا جريان است. كوشش‏هاى‏‏ اخير و انتشار نيافته را مى‏‏توان در تائيد عنصر توطئه‏آميز مورد نظر اطلاعيه دبيرخانه حزب ارزيابى‏‏ كرد.

زمينه عينى‏‏ توطئه ارتجاع داخلى‏‏ و خارجى‏‏

٤- ارسال نامه‏ ديگر به نام “محمد اميدوار” و يا نامه‏هاى‏‏ تحريك‏آميز و انواع ديگرى‏‏ از نامه‏ها و ابرازنظرها، كه تنها گوشه‏اى‏‏ از آن‏ها انتشار يافته‏اند، دو نكته پراهميت را قابل شناخت مى‏‏سازد:

اول- عينيت وجود پديده پراكندگى‏‏ نظرى‏‏ در جنبش توده‏اى‏‏ با اين كوشش‏ها برجسته مى‏‏شود و نشان داده مى‏‏شود كه تداوم غيرضرور پراكندگى‏‏ متضاد با سرشت انقلابى‏‏ حزب توده ايران، حزب طبقه كارگر ايران در جنبش توده‏اى‏‏، پديده‏اى‏‏ زيان‏بار براى‏‏ جنبش بوده و به زمينه امكان سوءاستفاده نيروهاى‏‏ ارتجاعى‏‏ تبديل شده است؛ ضرورت و مبرميت مبارزه انقلابى‏‏ عليه اين پراكندگى‏‏، درست با توجه به سلب امكان از ارتجاع، يك ضرورت و نياز تاريخى‏‏ حزب توده ايران و جنبش توده‏اى‏‏ است.

بى‏‏توجهى‏‏ سهل‏انگارانهِ مسئول‏هاى‏‏ حزبى‏‏، در وحله نخست رفيق عزيز خاورى‏‏، محمد اميدوار و ديگران در اين امر، پرسش برانگيز است. نمى‏‏توان عليه پراكندگى‏‏ و براى‏‏ برطرف ساختن آن اقدامى‏‏ نكرد، اما ناله سر داد كه دشمن طبقاتى‏‏ دارد از اين پراكندگى‏‏ سوءاستفاده مى‏‏كند. سر و ته اين استدلال با يكديگر همخوانى‏‏ ندارد و نشان ناپيگيرى‏‏ انديشه درباره امر مهم و حياتى‏‏ مبارزه براى‏‏ برطرف ساختن پديده پراكندگى‏‏ نظرى‏‏ و سازمانى‏‏ در جنبش توده‏اى‏‏ است!

دوم- مقاومت غيرمستدل، غير مسئولانه و زيان‏بار براى‏‏ منافع حزب توده ايران و جنبش توده‏اى‏‏ در برابر انجام يك گفتگو و بحث صميمانه ميان توده‏اى‏‏ها در چنين شرايطى‏‏، غيرقابل درك بوده و هر روز بيش‏تر پرسش برانگيز مى‏‏گردد.

اگر اين سخن در اطلاعيه درست است  – كه درست است –  و ارتجاع مى‏‏كوشد از پراكندگى‏‏ موجود به سود اميال واپسگرانه خود سوءاستفاده كند، آنوقت چه بايد كرد؟ چرا ساكت نشسته‏ايم؟ چرا جز صدور اطلاعيه و اعلاميه به مبارزه عليه اين پديده ضد منافع طبقه كارگر ايران برنمى‏‏خيزيم؟ اطلاعيه و اعلاميه خرده‏كارى‏‏ است. اقدام بوروكراتيك و غيرسياسى‏‏ است. حزب داراى‏‏ وحدت اراده و عمل به بحث و گفتگوى‏‏ خلاق و فعال نياز دارد. اين شيوه، تنها راه روشنگرى‏‏ و نشان دادن سره از ناسره و مبارزه انقلابى‏‏ با كوشش نيروهاى‏‏ واپسگراى‏‏ داخلى‏‏ و خارجى‏‏ است با هدف بى‏‏اعتبار ساختن رهبرى‏‏ حزب توده ايران. قلعه نشينى‏‏ انديشه، نه نشان قدرت، كه نشان ضعف انديشه و استدلال است!

ازاين‏رو بايد قلعة نشينى‏‏ انديشه و تيول‏دارى‏‏ حاكمانه را ترك نمود و با برداشتى‏‏ فعال، مبتكرانه و خلاق مبارزه عيله پراكندگى‏‏ نظرى‏‏ و سازمانى‏‏ را سازمان داد و به پيش برد. و از اين راه، امكان سوءاستفاده نيروهاى‏‏ واپسگرا داخلى‏‏ و خارجى‏‏ را مسدود ساخت.

3 Comments

  1. M.r.H

    سلام،

    امیدوارم این بی‌ mohabatihah از طرف نامه مردم و باند خاوری به آن اتهاماته بی‌ اساس به راه تود نینجمد. حالا رفقا درک میکپنند مزه اتهامته ناروا ، چیزی که به راه توده نسبت دادند و میدهند.

  2. بهرنگ

    جناب آقای دکتر فرهاد
    من در همان لینکی که آقای امیدوار یا کسی به اسم ایشان نظر داده بودند نظر دادم، دو سه سوال از ایشان پرسیدم و البته به غلط های فاحش املایی هم اشاره کردم.شما نظر من را منتشر نکردی و بعد درجواب پیگیری من گفتی که پیش برنده نبوده. یعنی در واقع شما نه از لحاظ اینکه به کسی توهین شده یا تهمت زده شده و . . . بلکه دقیقا ممیزی محتوایی می کنید.
    بعد هم در چند نوبت مطالبی که مربوط به راه توده بود را قبل از انتشار به من ای میل می زدید که بالاخره من به شما گفتم که من ربطی به راه توده ندارم. مشی سیاسی شان را بیشتر قبول دارم اما نه ارتباطی دارم نه در تحریریه اش هستم و نه هیچ چیز دیگر.
    حالا شما آمدی اینجا من را عضو راه توده جلوه دادی و آن کامنت مجعول به نام امیدوار را هم به من نسبت دادی. به ان دنیا هم اعتقاد نداری که بخواهم سر پل سراط یقه ات را بگیرم. این دنیا هم که تو انور آبی و من اینور و دستم از گریبانت کوتاه.
    آقای دکتر فرهاد!
    اگر من اسم مستعار می گذارم و نام واقعی ام را نمی گویم به دلیل این نیست که مانند بعضی دوستان آنطرفی بخواهم چند نفر باشم و زورو بازی در بیاورم.
    باز هم می گویم که من نه عضویتی در راه توده دارم و نه حتی علاقه ای . فقط مشی سیاسی اش را بیشتر می پسندم چون واقع گرایانه تر است. وگرنه در این یک سال و خرده ای که ماجرای جریان های منشعب از حزب را بررسی کرده ام به این نتیجه رسیدم که به لحاظ اخلاق سیاسی و درستکاری و صداقتی که باید در یک مارکسیست باشد همه مثل هم هستند. از نامه مردم گرفته تا شما و از شما گرفته تا دیگران: همه از همه پلید تر، همه از همه دروغگوتر

  3. شاهرخ

    “مبارزه و بحث نظری در راه وحدت حزب” و یا …
    آقای گردانندهٔ سایت، ملت را “ابله” محسوب ننمائید: این طور نیست که هر کسی هر چیزی نوشت بطور اتوماتیک روی قسمت “اظهار نظر”های سایت‌تان “پدیدار” می‌شود و در نتیجه “مستوجب تحلیل علمی و بر پایه اصول دیلکتیکی و…!”. همانطور که “اظهار نظرهای” دیگران را جهت نشر ناصواب دیدید (به اظهار نظر، یا “کامنت”، ماقبل در همین رشته رجوع نمائید) و ما خوانندگان گردی از روی آنها در این سایت ندیده‌ایم، می‌توانستید در عمل “نشر” و همچنین در “ادامهٔ عمل نشر” این “نامه” قدری تعمل نمائید.
    همان دست‌تان که در ۱۸ آوریل به رفیق “عزیز”تان خاوری نامه می‌نویسد و “دست وی را به گرمی می‌فشارد”، در روز ۶ و یا ۷ آوریل، و یا اصلاً پیش از قرار دادن این “نامه” بر روی اینترنت، در گچ نبود تا به “رفیق عزیزتان خاوری، (که به پندار و گفته شما تنها “نه”ی تاریخی‌اش در زندان شاه مایهٔ اعتبار امروزین ایشان است)، زنگ زده و از صحت امضاء نامه سئوال می‌کردید. شاید واقعیت آن است که کسی نامه‌ای می‌نویسد و اظهار نظری می‌کند و نام جعلی‌ای را پای این نامه می‌گذارد و دریافت کنندهٔ این نامه با وجود “وقوف نسبی” (“شک منطقی”، که آنهم برای توضیحش به آوردن فاکتهای کوچک و بزرگ از آن رفیق زنده‌یاد، احسان طبری، نیازی نیست) به چنین سناریوئی، بی تمایل به پیگیری در مورد منبع ارسال این نامه، هر چه که دل تنگش خواسته بگوید و یا بگذارد دیگران بگویند و بنویسند. یاد آن مثل می‌افتیم که:
    گنه کرد در بلخ آهنگری – به شوشتر زدند گردن مسگری. قصد عسس زدن گردن مسگر است، حال آنچه که آهنگر کرده اصلاً مهم نیست و نیاز به تحقیق ندارد.
    حال هم مقاله در پی مقاله که حزب برخوردش با انتشار چنین “نامه”‌ای بر روی سایت شما “روشنگرى‏‏ روا – مضمونى‏‏ غیردقیق – برداشتى‏‏ نادرست” می‌باشد و هیئت اجرائی حزب و رفیق “عزیز”تان خاوری را تا آخر عالم به زیر بار شرمساری منطق “دیالکتیکی”تان قرار می‌دهید.
    این “مبارزه و بحث نظری در راه وحدت حزب” نیست. این سالوس است ولاغیر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *