مقاله شماره: 1392 / 26 (5 تیر)
واژه راهنما: اسلوب کار ضد مارکسیستی- ضد توده ای سوسیال دمکراسی. «نقش ترمز و مسخ کننده» ی «تجربه گرایی و اکنون بینی» (احسان طبری). تاریخ و سنت نبرد چپ انقلابی- حزب توده ایران!
بحث با “راه توده”، بحث درباره خرده کاری که چه و چه می نویسد نیست. بیش از آن، با شناخته شدن نظرات آن به مثابه جریان سوسیال دمکرات راستگرا با سرشتی عمیقاً ضد انقلابی، و لذا ضد مارکسیستی- ضد توده ای که در مقاله “مبانی علمی خط مشی انقلابی حزب توده ایران و گزارش اجلاس نوروزی شورای سردبیری راه توده” http://www.tudeh-iha.com/lang/fa/archives/2023) نشان داده شد، برخورد به نظرات سیاسی آن نیز تنها در موارد نادر ضروری خواهد بود.
انگیزه نگارش سطور زیر، به خدمت گرفتن نظرهایی است که به سخن طبری (نوشته های فلسفی و اجتماعی، جلد دو، ص 165) افشاگرِ «عمق نقش ترمز کننده و مسخ کننده» ی جریان سوسیال دمکرات است که در مقاله “چپ ایران باید برنامه های اقتصادی منطبق بر شرایط را ارائه کند!”، در “راه توده” شماره 412، 30 خرداد 92 خود می نماید.
افشاگری به کمک نظرها در “راه توده” اما نباید به مفهوم محدود به “راه توده” برداشت شود. ارتجاع داخلی و خارجی خوب می داند که در برابر خط مشی انقلابی حزب توده ایران و برنامه حداقل کارگری آن، باید به خیال خود جایگزینی رنگارنگ را ارائه دهد. با انواع حیله های شناخته شده و جدید به پشتیبانی از آن بپردازد. برایش فضای تظاهر و امکانِ تبلیغ و ترویج سازمان دهد. امید ارتجاع آنست که شاید قادر شود توجه طبقه کارگر و روشنفکران ایران را منحرف و به سوی اندیشه سوسیال دمکرات سوق دهد.
این امیدی واهی و کوششی عبث است. تاریخ و سنت نبرد قریب به یک قرن چپ انقلابی که حزب توده ایران از دیر باز پرچمدار راستین و مبارز آن است، اندیشه ای نه خاموش کردنی، دژی نه تسخیرپذیر و نبردی «نپژمردنی» (احسان طبری، با پچپچه پاییز،) است!
این ادعا به این معنا نیست که در حزب توده ایران اندیشه راست و سوسیال دمکرات وجود و حضور نداشته و نباید داشته باشد. بهیچ وجه! وجود طیف اندیشه “چپ” و “راست” در حزب طبقه کارگر ایران همیشه حضور داشته و فعال بوده است. وجود و حضور نظر راست و سوسیال دمکرات در حزب توده ایران که تاریخ حزب توده ایران به قول زنده یاد نورالدین کیانوری، در برخورد به نظر آن و جریان های “چپ” شکل گرفته است، تنها زمانی به خطر برای مبارزه و ادامه مبارزه انقلابی حزب طبقه کارگر بدل شده و می شود، که جریان های مذکور بتوانند با سیاست سازمانی خود، راه تبادل نظر دمکراتیک را در درون حزب مسدود ساخته، با تصمیمات سازمانی مانع بررسی دمکراتیک و علمی- انقلابی شرایط مبارزه حزب گشته و دّر حزب را بر روی نیروی جوان کارگری و روشنفکران انقلابی ببندد. حزب را به کلوپ گروه و فراکسیون خاص خود بدل سازد.
از این روی است که شناخت شیوه به قول طبری (همانجا ص 163) «تجربه گرایی و اکنون بینی» ی سوسیال دمکرات که در مقاله پیش گفته “راه توده” خود می نماید و خودافشا می کند، آموزنده است. به ویژه بازگشت این جریان ضد مارکسیستی- ضد توده ای به موضع دفاع از نسخه نولیبرال سرمایه مالی امپریالیستی، که ماه های اخیر و در ارتباط با مخالفت با احمدی نژاد اینجا و آنجا ترک شده بود، به شدت خود افشاگر و پایانی رسواکننده برای «کر و فر» خوانی های “راه توده” علیه دولت “زار و نزار” نهم- دهم است!
طبری در همانجا برجسته می سازد که «کوشش بسیاری از متفکران بورژوازی برای انکار “قوانین اجتماعی”، … کوششی ابلهانه است.» (ص 151) در مقاله پیش گفته “راه توده” ما با چنین کوششی روبرو هستیم. اندیشه سوسیال دمکرات که می خواهد از کنار این قوانین بگذرد، «تحلیل مشخص» را که مقاله “راه توده” از اوضاع ایران طلب می کند، از تعیین مرحله رشد تاریخی جامعه، به عبارت دیگر مبتنی بر جامعه شناسی علمی یا ماتریالیسم تاریخی آغاز نمی کند، بلکه نقطه آغاز بررسی خود را از تعیین “تناسب قوا” در لحظه کنونی آغاز و می نالد که «برخی از اقتصاددانان چپ ایران یک تحلیل مشخص از دوران احمدی نژاد ارائه» نمی دهند تا بتوان بر پایه آن گویا «تحلیل مشخص» و واقع بینانه از شرایط کنونی ارائه نمود! از این طریق وظیفه انقلابیِ مارکسیستی- توده ای که متکی به «قوانین اجتماعی» جامعه شناسی علمی است، کنار گذاشته می شود و به وظیفه پوزیتویستی کرنش در برابر جریان خود بخودی که گزینش سوسیال دمکراسی است، بدل می شود.
به نظر اندیشه سوسیال دمکرات “راه توده”، مبارزه علیه نسخه امپریالیستی نولیبرال را نباید در سطح مبارزه علیه سیطره سرمایه مالی امپریالیستی درک کرد و عنوان نمود. این در حالی است که چنین برداشتی، امکان شناخت این مبارزه را به مثابه مضمون نبرد آزادیبخش ملی خلق های پیرامونی قابل شناخت و درک می سازد. به رشد آگاهی طبقه کارگر به عنوان پیگیرترین و انقلابی ترین طبقه میهن دوست کمک می کند. طبقه کارگر را در موضعی قرار می دهد که می تواند به لایه های بینابینی و میهن دوست بیاموزد که تنها با مبارزه علیه نسخه امپریالیستی، امکان مبارزه برای حفظ حق حاکمیت ملی برای توده ها به وجود می آید و از تبدیل شدن کشور به مستعمره جدید سرمایه جهانی شده ممانعت می گردد. از برباد رفتن استقلال اقتصادی- سیاسی- فرهنگی و … میهن جلوگیری می شود و …
اندیشه سوسیال دمکرات می خواهد برّایی انقلابی اندیشه توده ای، نقش ترقی خواهانه جانبداری او از منافع طبقه کارگر را حذف و حزب طبقه کارگر را به دنباله رُوی سیر خود بخودی در جامعه بدل سازد. تبلیغ مداوم توجه به «ممکنات» و «مقدورات»، مقاومت در برابر تنظیم یک برنامه همه جانبه و علمی به منظور سازماندهی فعالیت تبلیغی- ترویجی و آموزشی حزب طبقه کارگر، تبلیغ به سود لایه ای از سرمایه داری حاکم که در مقاله اخیر “راه توده” با روشنی طرح می شود و نهایتاٌ کوشش برای تبدیل جنبش مبارزه جو و رشد یابنده کارگری به نوع “برنشتینی”ی و دنباله روی حاکمیت سرمایه داری، شیوه هایی هستند برای انتقال اندیشه سوسیال دمکرات به درون جنبش کارگری و چپ انقلابی. این اندیشه تسلیم طلبانه می خواهد جنبش رشدیابنده کارگری را که اکنون نیز زیر فشار قرار دارد، از راه مبارزه انقلابی منحرف سازد.
برای اندیشه سوسیال دمکرات، خط مشی انقلابی حزب توده ایران تنها پرده ای برای ستر عورت است که باید آن را «قاب» کرد و چون «نعشی» به دیوار آویخت و یا آن را «برای روز مبادا» در «دفتر خاطرات» نوشت، آن طور که طبری آن را در شعر زندانش “اخگران اسفند” بر می شمرد. برای این اندیشه پوزیتویستی و خواستار ابدی ساختن وضع موجود حاکم، زمان برای انتقال خط مشی انقلابی به درون طبقه کارگر و دیگر متحدان مرحله رشد جامعه، نارس است. این در حالی است که به قول طبری (همانجا در زیرنویس شماره 10، صفحه 248) راه دستیابی به ایجاد هژمونی اندیشه انقلابی، کوشش «در جهت خُرد کردن “قوام عضوی” نظام محکوم به زوال» ضروری است! برای اندیشه سوسیال دمکرات، نظام اقتصاد جهانی امپریالیستی، «نظام محکوم به زوال» نیست که باید «در جهت خُرد کردن “قوام عضوی”» آن کوشید!
توصیه اندیشه سوسیال دمکرات به «چپ»، کوشش برای جا باز کردن برای خود در این نظام است: «اولاٌ یک برنامه نئولیبرالی خالص وجود ندارد. ثانیا در هر برنامه ای می توان هر قدر نئولیبرالی باشد، تغییر بوجود آورد و بالاخره باید بتوان در چارچوب همین برنامه موجود راه حل هایی را ارائه داد که خشن ترین جنبه های برنامه نئولیبرالی را نفی کند و …»! (“راه توده” همانجا)
توصیه سوسیال دمکراسی تغییر شرایط نیست، “تعمیر” آن، “مهندسی اجتماعی” آن هدف است! “انتخابات مهندسی” شده اخیر حاکمیت سرمایه داری، تجربه ای زنده در ذهن کارگران برای توصیه سوسیال دمکراسی است!
تکرار شود که هدف این سطور افشای جریان جمع شده در “راه توده” نیست، این جریان رسواتر از آن است که دیگر بتواند اندیشه انقلابی توده ای ها را جذب کند. هدف نشان دادن ظرافتـی است که در عملکرد انواع جریان های سوسیال دمکرات با هدفِ منحرف نمودن اندیشه “چپ انقلابی” نهفته است، هدف نشان دادن “اسلوب” کارکرد ضد مارکسیستی- ضد توده ای آن است.
طبری می گوید: «احزاب انقلابی که سیمای اجتماعی جامعه مربوط خود را بشناسند و استراتژی و تاکتیک خود را در جهت خُرد کردن “قوام عضوی” نظام محکوم به زوال …، برگزینند، موفق می شوند.» او این جمله را در اثرش درست در ارتباط با تجربه حزب توده ایران در انقلاب بهمن بیان می کند. به عبارت دیگر، طبری تجربه به دست آمده در انقلاب را “تئوریزه” می کند، از آن به نتیجه گیری تئوریک برای “نبرد که بر که” در جریان، در سال نگارش کتاب (58 تا 1360) می پردازد. در جمله ص 164 کتاب که زیر نویس 10 مربوط به آن است، چنین می نویسد: «جامعه ایران جامعه ای است دارای نظام سرمایه داری وابسته، با برخی بقایای بزرگ مالکی فئودالی و انواع ساخت های اقتصادی ماقبل سرمایه داری، با بافت طبقاتی مختلط … با سطح فرهنگ به طور عمده ایرانی- اسلامی سنتی، همراه آمیزه هائی از فرهنگ تقلیدی اروپای غربی، … که غالباٌ “بی خبری”، “ترس”، “زور” و “پندار بافی عبث”، در حفظ “قوام عضوی” آن نقش زیادی داشته است». او خواستار آنست که حزب انقلابی «در جهت خُرد کردن “قوام عضوی”» بکوشد و اندیشه سوسیال دمکرات در فکر “نقش ایوان” است! موضع آگاهانه ی انقلابی، در برابر موضع پوزیتویستی کرنش در برابر جریان خود بخودی در برابر هم قرار دارند!
برنامه حداقل کارگری حزب توده ایران که بخش زیربنای اقتصادی آن به اصل های اقتصاد ملی در قانون اساسی نوزاد انقلاب بزرگ بهمن مردم میهن ما تبدیل شد، «در جهت خُرد کردن “قوام عضوی”» نظام برشمرده و وابسته هدف گیری کرده است. تحلیل حزب توده ایران از انقلاب بهمن در تعریف علمی حزب تبلور می یابد: انقلاب ملی- دمکراتیک! انقلابی با ویژگی خاص که شناخت و بیان آن نشان صلابت توانایی تئوریک و سیاسی حزب توده ایران بود و است. برای فرازمندی دمکراتیک و ملی جامعه ایرانی، به عبارت دیگر به منظور تعمیق انقلاب از مرحله سیاسی به مرحله اقتصادی- اجتماعی و خُرد کردن “قوام عضوی” جامعه وابسته به ارث رسیده به مردم انقلابی، باید کشور راه رشدی را دنبال کند که پایه های اقتصادی- اجتماعی مرحله ملی- دموکراتیک رشد جامعه را تقویت، تثبیت و شکوفا می سازد. چنین راه رشد، سوسیالیسم نیست. آنچه که در قانون اساسی پرتضاد تثبیت شده بود، آزادی ها و حقوق دمکراتیک مردم، در بخش حقوق ملت، و اصل های زیربنای اقتصادی، اصل های 43 و 44 قانون اساسی ضامن ایجاد شدن استقلال اقتصادی- سیاسی ایران و تثبیت دوران ملی- دمکراتیک فرازمندی جامعه است. از این روی نیز لبه تیز یورش ارتجاع داخلی و خارجی از روز اول تا کنون، این دو بخش قانون اساسی و نیروهای مدافع آن را هدف گرفته است. حزب توده ایران، حزب طبقه کارگر ایران، سنگر نخستین آن را تشکیل می دهد. پایمال کردن حقوق قانونی ملت، سلب آزادی ها دمکراتیک و قانونی، پیش شرط نابودی زیربنای اقتصادی متناسب با مرحله ملی- دمکراتیک فرازمندی جامعه ایرانی است که با هدف به مورد اجرا گذاشتن برنامه نولیبرال امپریالیستی، در آغاز با نام “تعدیل اقتصادی” عملی گشت (و کیانوری آن را در “سخنی با همه توده ای ها” افشا می کند) و اکنون به برنامه رسمی حاکمیت سرمایه داری تبدیل شده و اتاق بازرگانی ایران، نماینده سرمایه داری تجاری وابسته به اقتصاد جهانی امپریالیستی و متحدان دیگر داخلی آن، تعمیق اجرای آن را به عنوان دستورالعمل خود به رئیس جمهوری جدید ابلاغ کرده است.
اکنون کسانی که اندیشه شان از «پرمگس» فراتر نمی رود (احسان طبری، بر مرداب تن، نیلوفر اندیشه می روید، شعر زندان) و به طور مداوم، ازجمله در همین مقاله نیز پستان دروغین خود را به تنور مبارزه انقلابی حزب توده ایران در این دوران می چسبانند و می خواهند برای اندیشه ضد مارکسیستی- ضد توده ای خود از «نقش حزب توده ایران در ابتدای انقلاب»، برای خود اعتبار دست و پا کنند، اما در واقع «نقش ترمز کننده و مسخ کننده» (طبری همانجا، ص 165) خود را به چپ القا نمایند، می نویسند: «در واقع چپ ایران باید بتواند دوباره آن نقشی را که حزب توده ایران در ابتدای انقلاب داشت، اکنون و در شرایطی به کلی متفاوت، از نو بر عهده گیرد»!
حزب توده ایران با احیای خط مشی انقلابی و برنامه حداقل کارگری خود، پرچم ظفرنمون حزب طبقه کارگر را ققنوس وار به اهتزاز در آورده است. این خط مشی انقلابی و برنامه حداقل کارگری پاسخ مشخص برای شرایط کنونی و ادامه «نقشی» است «که حزب توده ایران در ابتدای انقلاب داشت». “راه توده” می خواهد این نقش حزب توده ایران را به تزویر برای نظر خود که گویا هدفش «بهبود اوضاع به سود زحمتکشان» است، مورد سواستفاده قرار دهد، آن را به عنوان وظیفه «احزاب چپ و کمونیست و کارگری» پیشنهاد می کند. این جریان سوسیال دمکرات راست و دنباله روی نظام سرمایه داری حاکم، با موضع حزب های کارگری و کمونیستی آشنا است، می داند که این احزاب علیه برنامه نولیبرال امپریالیستی در مبارزه ای همه جانبه درگیرند و برای حفظ «حقوق اقتصادی و آزادی های اجتماعی ای که مردم این کشورها [اروپایی] در نتیجه مبارزه های بی شمار خود به دست آورده اند، مانند حقوق امنیت اجتماعی که از آن جمله اند: مستمری دوره بیکاری، حق بازنشستگی، دسترسی همگانی به بهداشت و …، قوانین شرایط کاری … تعطیل کارگاه های تولیدی …، حق اعتصاب و تظاهرات و …» می رزمند (به نقل از سخنان رهبری حزب کار بلژیک در “بیست و دومین نشست سمینار بین المللی کمونیستی بلژیک” در ماه ژوئن امسال). نبردی که به طور مستقیم علیه برنامه نولیبرال خصوصی سازی و آزاد سازی اقتصادی عملی می گردد. یکی از جدیدترین دستاوردهای آن حذف برنامه خصوصی سازی آب آشامیدنی از برنامه پارلمان اروپا است که به دنبال جمع آوری میلیونی امضا علیه این برنامه در کشورهای اتحادیه اروپا در روز های اخیر عملی شد. نماینده حزب توده ایران در همین “بیست و دومین نشست سمینار بین المللی کمونیستی بلژیک”، «مبارزه با دیکتاتوری مذهبی رژیم حاکم در کشور را در قلب مبارزه بر ضد امپریالیسم و خطر جنگ و حرکت به سوی جایگزینی مترقی» اعلام نمود (http://www.tudehpartyiran.org/detail.asp?id=1981).
مبارزه علیه نابودی دستاوردهای طبقه کارگر، در جهان و در ایران، مبارزه دمکراتیک حزب های کارگری است. حزب توده ایران به این وظیفه خود آگاه و پایبند است. دفاع از سندیکاهای آزاد و مستقل طبقه کارگر وظیفه دمکراتیک حزب توده ایران است که با مبارزه سوسیالیستی حزب، مبارزه ضد امپریالیستی و در دفاع از حق حاکمیت ملی تکمیل می شود. مبارزه علیه نظام اقتصادی وابسته به اقتصاد جهانی امپریالیستی، مبارزه برای تحقق بخشیدن به وظیفه سوسیالیستی حزب است که زنده یاد جوانشیر در کتاب سیمای مردمی حزب توده ایران به تفصیل توضیح می دهد (نگاه شود به http://www.tudeh-iha.com/?p=668&lang=fa سیماى مردمى حزب توده ایران (١) پیوند گسست ناپذیر وظیفه سوسیالیستى و دموکراتیک و بخش های بعدی آن از سال 1387).
هدف جریان های سوسیال دمکرات برای حذف وظیفه سوسیالیستی حزب توده ایران، تحمیل «تجربه گرایی و اکنون بینی» (طبری همانجا، ص 163) به «چپ انقلابی» است که مداحان نظام سرمایه داری وابسته در “راه توده” بر پرچم خود نوشته اند و آن را به «اقتصاددانان چپ» و در واقع به حزب طبقه کارگر توصیه می کند. مبارزه منسجم و متکی به برنامه تبلیغی- ترویجی و آموزشی طبقه کارگر، دوری کردن از خرده کاری و هدر ندادن نیرو برای انتقال مضمون خط مشی انقلابی و برنامه آن به میان طبقه کارگر، پاسخی مبارزه جویانه است که باید به کوشش پوزیتویستی اندیشه سوسیال دمکرات داد. در این زمینه وظیفه بزرگی در برابر توده ای ها و حزب توده ایران قرار دارد که باید به آن عمل شود.
سوسیال دمکراسی همیشه در سر بزنگاه ها نقش جاده صاف کن سیطره ارتجاع را ایفا کرده است. اکنون که جنبش آزادی خواهی و عدالت جویی مردم حضور خود را در جامعه نشان داده است، جریان هایی از نوع راه توده می کوشند خواست های ارتجاعی خود را با دنباله روی علنی از موضع لایه هایی از سرمایه داری حاکم، به جنبش و نقش ضد انقلابی خود را به توده ای ها القا نمایند.