مقاله شماره ٥٠/١٣٨٧
ميرحسين موسوى در اعلاميه كوتاهى نامزدى خود را براى شركت در انتخابات پيشرو براى دوره دهم رياست جمهورى اعلام داشت. او اقدام خود را «اداى وظيفه» مىنامد. وظيفهاى كه در برابر «مستضعفان» و مردمى احساس مىكند كه «مطمئنترين پايگاه براى ارزشهاى برآمده از انقلاب اسلامى و آمادهترين قشر براى اصلاحگرى و پايبندترين پشتوانه براى اصول و اصولگرايى …» هستند.
موسوى كه ارزشها را زير ضربه و پايمال ارزيابى مىكند، معترض به نقض آزادىهاى قانونى و «قانون شكنىهاى گسترده» است. با اعتراض به تهمت ناروا به مردم معترض، كه گويا سرشان در برابر «اجنبى» خم است و همچنين براى بازپس گرفتن حربه مبارزه براى آزادىهاى قانونى از دست اپوزيسيون در خدمت ارتجاع جهانى، مىگويد: «به ويژه جا دارد كه ارزش آزادى در اين عصر مورد توجه چندينباره قرار گيرد.»
بدون ترديد نامزد انتخابات رياست جمهورى دوره دهم، با انگشت گذاشتن بر روى اهميت برخودارى مردم از “آزادى”، بر يكى از اصلىترين عرصههاى مبارزات اجتماعى امروز مردم ميهن ما تكيه مىكند و بر خصلت “مردمى” و “آزاديخواهانه” انقلاب بزرگ بهمن ٥٧ پاىمىفشرد. او اين مضمون طبقاتى آزادى براى مردم را در برابر آزادى غارتگرانى قرار مىدهد كه به ساختن «برجهايى از جاهطلبى» مشغولند و آن را «راهحلهايى كه به نيرومند شدن اقتصاد كشور» مىانجامد، قلمداد مىسازند و مىگويد:
«بايد بدانيم كه گشودگى در مقابل انتظار مستضعفان و بازگشت به ارزشها، هرگز كوشش براى يافتن راهحلهايى كه به نيرومند شدن اقتصاد كشور بيانجامد، فضاى كسب و كار را رونق دهد و از نيروهاى مولد و توليد ملى حمايت همه جانبه كند، از اهميت نخواهد انداخت.»
بدينترتيب، دروغ غارتگران در كوشش براى القاى وجود تضاد بين برخوردارى مردم از آزادىهاى دموكراتيك و رشد اقتصادى افشا مىشود. سركوب آزادىهاى قانونى در سالهاى گذشته، به مثابه ابزار غارت مافيايى و رانتخوارانه منافع مردم و ثروتهاى ملى بر ملا مىشود. نبرد طبقاتى از بالا عليه منافع مردم توسط سرمايهدارى حاكم ديگر رازى سربمهر نيست.
با اعتراض به «قانونشكنىهاى گسترده»، موسوى آنها را نه تنها «نقض عهد با ملت» مىداند، بيش از آن، آن را «انكار خرد جمعى» اعلام مىكند. موسوى قانونشكنىهاى گسترده را مورد عتاب و خطاب قرار مىدهد و مىگويد: «اينجانب صراحتاً اعلام خطر مىكنم كه تداوم چنين رويهاى به آشفتگىهاى لاعلاج در نظام مديريتى منجر مىشود، تا جايى كه يك روز در كشور سنگى بر روى سنگى نماند.»
به برقرارى خفقان و سركوب دگرانديشان با ابزار «قانونشكنىهاى گسترده» بايد پايان داده شود. سركوب هر اعتراض و خواست دموكراتيك با عنوان “تشويش افكار عمومى”، اقدامى غيرقانونى است. ممانعت از تشكيل سازمانهاى صنفى كارگرى و احزاب مدافع منافع زحمتكشان، خلاف اصول مصرح در “فصل سوم: حقوق ملت” در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران است.
ميرحسين موسوى با تكيه به ظرفيتهاى عظيم قانون اساسى براى دسترسى به اقتصادى مردمى و دموكراتيك پيشرفته، اصول ٤٣ و ٤٤ قانون اساسى را عنوان مىكند و مىگويد: «بهويژه راهبردهاى ارزشمندى كه اصلهاى ٤٣ و ٤٤ از اين ميثاق ملى را شكل دادهاند، نياز به توجه بيش از پيش دارند و ما موظفيم منابع كمياب موجود را با تخصيص حداكثرى در جهت تحقق هرچه كاملتر آنها به كار بنديم و از هدر دادن اين منابع در خدمت منافع كوتاه مدت و اغراض سياسى كمبها، جلوگيرى كنيم.»
موسوى با ايجاد پيوند بين حقوق قانونى مردم در برخوردارى از آزادىها و حفظ زمينه «تامين استقلال اقتصادى جامعه و ريشهكن كردن فقر و محروميت و برآوردن نيازهاى اوليه انسان در جريان رشد، با حفظ آزادگى او …» (از متن اصل چهلوسوم قانون اساسى)، به ثمر رساندن اهداف مردمى و ميهنى قانون اساسى جمهورى اسلامى را عملاً بهمثابه برنامه دولت آينده خود اعلام مىدارد.
او بدينترتيب، دو عرصه اصلى مبارزاتى در مرحله كنونى رشد اجتماعى ايران را به عرصه مبارزات انتخاباتى خود تبديل مىكند: عرصه آزادى و عدالت اجتماعى.
مرز جبهه مدافع آزادىهاى دموكراتيك و قانونى مصرّح در قانون اساسى (فصل سوم: حقوق ملت)، از مرز جبهه “آزادى” ليبرالى جداست، كه مدافعان آن نيروهاى اپوزيسيون راست و “چپ” خارج از كشور و حاميان جهانى آنها هستند!
جبهه مدافع عدالت اجتماعى برپايه اصول دموكراتيك اقتصادى قانون اساسى، اصول ٤٣ و ٤٤، جبهه ملى و ميهندوست مخالف اجراى برنامه امپرياليستى “خصوصى و آزادسازى اقتصادى” است.
جبهه خواستار آزادى و عدالت اجتماعى، جبهه خواستار به ثمر رساندن دستاوردهاى دموكراتيك انقلاب بزرگ بهمن ٥٧ مردم ميهن ما مىباشد!
بديهى است كه پشتيبانى از به ثمر رساندن اهداف مردمى و ملى انقلاب بزرگ بهمن وظيفه هر ميهن دوست مىباشد. تودهاىها و حزب توده ايران در قلب سپاه ميهندوستان جاى دارند. بايد به اين وظيفه تاريخى به بهترين وجه عمل كرد و براى موفقيت آن كوشيد. موفقيتى كه مىتواند راه رشد ترقىخواهانه جامعه ايرانى را بگشايد.
در اين مبارزه بايد شركت فعال و خلاق داشت و براى پيروزى آن مبارزجويانه رزميد. اين وظيفهاى مردمى و ملى است، صرفنظر از آنكه ميرحسين موسوى و يا جنبش نوينى از “دموكراسى انقلابى” بتواند به اهداف خود نايل شود و يا حتى در جريان نبرد از نفس بيفتد.
با شادمانى و شورى پيكارجويانه به استقبال سال نو برويم و در ميان مردم براى تحقق عيدى بزرگ آن بكوشيم!