نبرد طبقاتی و ساختار اقتصادی-سیاسی کشورهای جنوب جهانی

image_pdfimage_print

در این راه، نبرد طبقاتی و دگرگونی ساختاری  اقتصادی- اجتماعی و نظام سیاسی کشورها بسیار برجسته است. اگر  طبقه کارگر و دوستانش بتوانند فرمان‌روایی را در دست بگیرند و سیاست‌های اقتصادی غیرسرمایه‌داری را در پیش بگیرند، آن‌گاه کشورهای جنوب جهانی می‌توانند  که از وابستگی به سرمایه‌داری جهانی رها شوند و راه استقلال، عدالت اجتماعی و پیش‌رفت پایدار را دنبال کنند. این کار نیازمند هم‌کاری با کشورهای ضداستعماری و هم‌بستگی انترناسیونالیستی و رهبری طبقه کارگر برای حقوق اقتصادی و اجتماعی مردم در درون‌مرزها دارد.

برای هم‌وار کردن راه  رشد غیرسرمایه‌داری و نبرد با برتری اقتصادی و سیاسی غرب، چپ‌ها باید یک برنامه ملی و دموکراتیک  بر پایه استقلال اقتصادی، عدالت اجتماعی، دموکراسی و پاسبانی از تمامیت ارضی پیش‌گزاری کنند. این برنامه باید به گونه‌ای باشد  که بتواند نه تنها طبقه کارگر و لایه های پایینی، بلکه لایه‌های میانی جامعه را نیز به سوی برنامه‌های پیش‌رو خود بکشاند. به دین‌گونه، می‌توان از پشتیبانی گسترده‌تری برای تلنگر زدن به دگرگونی‌های ساختاری در کشورها برخوردار شد و هم‌زمان در برابر خطرهای برون‌مرزی و پرخاش‌گری امپریالیسم ایستادگی کرد.

هنگام هم‌اندیشی در باره‌ی چنین برنامه‌ای، باید بر استقلال اقتصادی پافشاری کرد. استقلال اقتصادی به معنای کاهش وابستگی به نهادهای مالی بین‌المللی، خودکفایی در تولید کالاها و خدمات بنیانی، و توانمند کردن صنعت تولیدی است. این روی‌کرد نه تنها منافع طبقه کارگر و لایه‌های تنگ‌دست و تهی‌دست را فراهم می‌کند، بل‌که می‌تواند به بخش‌های میانه و حتا بخش‌های کوچک سرمایه‌داران تولیدی ملی که به دنبال سودآوری از بازار درون کشور هستند، را به سوی خود بکشاند. برنامه چپ باید برای پایه‌گذاری یک اقتصاد سه پایه‌ای به رهبری اقتصاد دولتی و مالکیت همگانی و با شرکت اقتصاد تعاونی و کارخانه های تولیدی و خدمات درون‌مرزی  خصوصی باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *