نتیجه گیری از مبارزات اعتصابی كارگران مجتمع شكر هفت تپه!
رابطه دیالكتیكی میان مبارزه خاص و عام در نبرد طبقاتی در مصر

image_pdfimage_print

دوره جدید: مقاله شماره: ۹۵ (۲۴ دی ١٣٩۶)
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری

 

ماركسیست بلژیكی، برشت دِ زمت Dr. Brecht de Smet ‏، دانشمندان علوم اجتماعی در مقاله ای آموزنده نتایج تحقیقات خود را در ارتباط با مبارزات صنفی كارگران مصری در سال های ٢٠٠٥ به بعد كه در “بهار عربی” پامال شد در مقاله ای منتشر ساخته است كه آشنایی به آن برای درك اهمیت مبارزه ی در جریان اعتصابی كارگران مجتمع شكر هفت تپه در خوزستان برای نبرد طبقاتی در ایران آموزنده است. این مبارزه اعتصابی به نوبه خود بیان تداوم یك ردیف از مبارزات اعتراضی- اعتصابی كارگران درسال های اخیر در ایران است.مقاله ی دِ زمت de Smet همچنین كمك است برای درك اهمیت مبارزه ی جانفشانانه زندانیان سیاسی كارگر، معلم و رهبران سازمان های صنفی آن ها در این سازمان ها كه با اعتصاب غذای خود و با فداكاری “قطره قطره مردن” خود، ترس از سلطه دیكتاتوری را در جامعه از بین بردند. بدون تردید این مبارزات روند رشد مبارزات صنفی- سیاسی كارگران را در اینسال ها هموارتر نمود و باید آن را پیشگام یورش انقلابی توده های كارگران، دانشجویان و دیگر لایه های زیر فشار در دی ماه ٩٦ به سلطه بلامنازع ارتجاع حاكم ارزیابی نمود!

نتایج تحقیقات دِ زمت از مبارزات كارگران مصری با تكیه بر نظرات آنتونیو گرامشی و به ویژه با تكیه به نظرات دانشمند علوم روانشناسی فرهنگی شوروی، لئو ویگوتسكی قرار دارد. ماركسیست ایتالیایی و روانشناس شورویایی كه تحقیقات بسیاری درباره ی جامعه شناسی فرهنگی در جامعه دارد، در تحقیقات خود، روند رشد آگاهی طبقاتی، ایجاد رابطه عمودی و افقی میان گردان های مختلف مبارزان و تحكیم و یك پارچگی جنبش كارگری را مورد پژوهش قرارداده و قابل شناخت می سازد.

روندی كه در ارتباط مستقیم با نحوه ی انتقال تجربه مشخصِ مبارزاتی میان كارگران و تسری آن در سطح جامعه قرار دارد. ماركسیست بلژیكی در مقاله ی خود اهمیت انتقال تجربه مشخص و نتیجه گیری عام از نتایج مبارزه ی مشخص را در تبلیغات سازمان صنفی و سیاسی كارگری نشان می دهد كه نقش بسزایی در رشد كیفی خواست ها و هم چنین در ایجاد شدن همبستگی ملی ایفا می سازد. نتایجی كه به معنای نحوه ی تحقق یافتن عملی پیوند میان خواست صنفی- سیاسی- طبقاتی است.

دِ زمت در مقاله ی خود كه در اوراق ماركسیستی آلمان (١٧/٦) انتشار یافته، نشان می دهد كه عمده ترین اسلوب برای كمك به ایجادشدن و رشد آگاهی اجتماعی نزد طبقه ی كارگر و در كل جامعه، اسلوب بررسی روشنگرانه ی نظری- شناختی از مبارزات مشخص ونتیجه گیری عام از آن ها است. حتی باید از دستاوردهای كوچك در مبارزه نیز به نتیجه گیری های عام پرداخت و آن را منتشر نمود.

بررسی اعتصاب، خواست ها طرح شده و ارزیابی از سرشت خواست ها، نشان دادن روند تغییر و رشد خواست ها و به ویژه انتشار آن در سراسر كشور عمده ترین اسلوب ایجاد و رشد آگاهی طبقاتی را نزد طبقه كارگر و در كل جامعه تشكیل می دهد. اسلوبی كه باید درمورد هر مبارزه كوچك و بزرگ عملی گردد.

تحقیقات ماركسیست بلژیكی نشان می دهد كه روشنفكران متحد طبقه كارگر – دانشجویان، روزنامه نگاران و ..

– در جمع بندی نتایج مبارزات و انتقال و تسری آن در جامعه نقش پراهمیتی ایفا می سازند. كار تبلیغاتی- روشنگرانه ی روشنفكران كمك بزرگی را برای ایجاد شدن و تقویت و یك پارچگی عمودی میان كارگران و سازمان های صنفی و سیاسی-طبقاتی آن ها تشكیل می دهد. این فعالیت تبلیغاتی- روشنگرانه ی هدفمند با ایجاد ساختن فضای روحی و جو عمومی در كل جامعه، همبستگی افقی میان كارگران و رابطه آن ها را با كل توده مبارز از لایه های دیگر در جامعه تحكیم می بخشد. نقش هنرمندان، شاعران، موزیك سازان، و دیگر رشته های هنری در جایگاه خاصی در این صحنه قرار دارد.

جمع بندی و نتیجه گیری عام از خواست های مشخص و رشد مضمونی- كیفی مبارزات در روند رشد آن، آن طور كه ویگوتسكی در تحقیقات خود نشان می دهد، شكل اصلی و عمده را برای شناخت كارگر – كه سوبیكت- فاعلِ فعال لحظه یتاریخی است – در مبارزه ی مطالباتی- اعتصابی و .. او تشكیل می دهد. از این رو جمع بندی مداوم از مبارزه و حتی ازدستاوردهای كوچك آن و همچنین، بیرون كشیدن نتیجه گیری های عام برای شكل و مضمون چگونگی ادامه ی مبارزه و خواست های مشخص، اهرم پرتوانی است برای ایجاد شدن یك پارچگی فرهنگی- طبقاتی نزد طبقه كارگر و همچنین ایجادشدن و یك پارچه شدن احساس روحی وحدت ملی در كل جامعه، كه همان مضمون “نبرد درسنگر” مورد نظر گرامشی را در برابر توطئه و خطر تجاوز خارجی و ارتجاع داخلی تشكیل می دهد.

 

 

از این طریق هم زمان پیوند میان خواست های صنفی و سیاسی- طبقاتی در اندیشه و عمل تحقق می یابد و به ثمر می نشیند. شناخت و درك رابطه میان “خاص و عام”، میان مبارزه ی خاص و پیامدهای عمومی آن در سطح كل جامعه و برای طبقات و قشرهای مختلفِ ذینفع در لایه های میانی و خرده بورژوازی شهر و روستا تقویت می گردد.

با چنین اسلوبی، نبرد طبقاتی در كاركرد تبلیغاتی- روشنگرانه ی نظری- شناختی درباره ی مبارزات مشخص، سنگ پایه ی تبدیل شدنكارگران را به طبقه كارگر آگاه اجتماعی تشكیل می دهد. روند فروپاشی هژمونی طبقات حاكم از چنین شكل و دالان روحی- فرهنگی نزد توده ها گذر می كند.

 

نظریه پرداز ماركسیست نشان می دهد كه مبارزات اعتصابی كارگران مصری كه از سال ٢٠٠٥ آغاز شد و با رشدی سریع نقش رهبری مبارزات را در سال ٢٠٠٨- ٢٠٠٩ علیه حاكمیت ارتجاع به دست آورد، زیر فشار جریان های مذهبی – بازگشت مسری از آمریكا – و همچنین تحت تاثیر منفی اسلوب های “سازماندهی مبارزه از طریق روابط دیجیتالی” كه «توسط افراد خارجی مانندژورنالیست ها، فعالین سیاسی، سازمان های غیردولتی NGO و جریان های “حقوق بشری”» در دوران “بهار عربی” پا گرفت، نقش رهبری طبقه كارگر در جنبش آزادی خواهی و ترقی خواهی علیه نظام سرمایه داری از بین رفت. مبارزان كارگری زیرفشار چنین تبلیغاتی از اسلوب متین و انقلابی شناخته شده اعتصابی خود عدول كرد و تحت تاثیر تبلیغات به ویژه مذهبی، نقش رهبری كننده خود را از دست داد.

كدام نتیجه گیری ها از مبارزات كارگران هفت تپه؟

با توجه با آنچه از مضمون مقاله ی دِ زمت نقل شد، می توان به نتیجه گیری از مطالبات كارگران اعتصابی مجتمع شكر هفت تپه پرداخت. این مبارزه ی اعتصابی كه از ٢٣ آذر ٩٦ در جریان است و به طور پیگیرانه خواست های تعمیق یابنده خود را دنبال می كند،همان طور كه اشاره شد، بیان رشد روند مبارزاتی طبقه كارگر ایران در سال های اخیر است كه در پیوندی جدای ناپذیر با اعتصاب غذای زندانیان سیاسی، و رهبران سازمان های كارگری و معلمان و دیگر لایه های اجتماعی قرار دارد.

این اعتصاب اخیر كه با خواست پرداخت دستمزد عقب افتاده آغاز شد – در مصر نیز پرداخت دستمزد عقب افتاده خواست اولیه راتشكیل می داد -، اكنون به خواست سیاسی پایان بخشیدن به سیاست خصوصی سازی و بازگرداندن مالكیت مجتمع شكر هفت تپه به مالكیت عمومی، از یك سو ارتقا یافته است. از سوی دیگر، كارگران اعتصابی خواستار پایان دادن به همه نوع قراردادهای غیررسمی شده اند كه به معنای پایان بخشیدن به سیاست ضدكارگری آزادی سازی اقتصادی است.

بدین ترتیب، اعتصاب كارگری در مجتمع هفت تپه، به قله ممكن نبرد طبقاتی مشخص درمرحله ی تاریخی كنونی در ایران دست یافته است!

چنین رشدی را می توان برای نمونه در خواست شوراهای صنفی دانشگاه های ایران نیز مشاهده كرد كه در اعلامیه ٢٢ دی ماه ٩٦خود‏، خواستار آزادی بی قید و شرط دانشجویان شده اند كه به طور «غیرقانونی» در بازداشت به سرمی برند. اعلامیه با رد تعیین وثیقهبرای آزادی دانشجویان بازداشت شده، كه آن را تشكیل پرونده علیه دانشجویان در بند ارزیابی می كند، دست رد به چنین “آزادی” میزند! و آن را مردود و غیرقابل پذیرش اعلام می كند.

 

همه ی این نمونه ها بیان تعمیق سطح نبرد طبقاتی در جامعه ی ایرانی است. مبارزان در می یابندكه فعالیت صنفی كه شوراهای صنفی دانشجویی نیز آن را هدف آغازین مبارزه و خواست خود اعلام كرد، در شرایط سلطه بی قانونی ناشی از دیكتاتوری به سطح خواستی سیاسی ارتقا یافته است. حل هیچ گره ای در جامعه بدون تغییر سیاسی درساختار سلطه طبقات حاكم ممكن نیست.

 

چنین نتیجه گیری ها در مبارزات اعتصابی كارگران به راحتی ابعاد ملی رشد نبرد طبقاتی را در جامعه نشان میدهد. نشان دادن و توضیح این شرایط، سطح همبستگی زحمتكشان و روشنفكران متحد آنان را تقویت می كند. نبرد در سنگر را برای ایجاد شدن فرهنگ روحی مبارزه ی ضد دیكتاتوری و خواست مردمی- ملی را علیه وابستگی اقتصادی نظام حاكم سرمایه داری ایران به پیش می راند. باید به این وظیفه با پیگیری و همه جانبه عمل نمود.

 

چنین سیاستی در تقویت مواضع عمومی- ملی و روحی- فرهنگی توده ها و در مركز آن طبقه كارگر آگاه، مستحكم ترین وپرتوان ترین اهرم را به منظور دفع خطر هدف امپریالیسم برای نابودی حق حاكمیت ملی ایران و تمامیت ارضی كشور تشكیل می دهد.

 

نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/4755

One comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *