مقاله شماره: ١٣٩٥ / ١١ (١٣ ارديبهشت)
واژه راهنما: سياسي
از اساسنامه حزب توده ايران دفاع كنيم. ترفندهاي دشمن طبقاتي. شخصيت حقوقي و حقيقيِ رزمين مهرگان.
از: فرهاد
چگونه مي تواند حزب توده ايران به جايگاه اصلي خود در مركز جنبش انقلابي بازگردد و
چگونه مي تواند نقش موثري در جنبش ضد ديكتاتوري- دموكراتيك و ملي به سود زحمتكشان ايفا نمايد؟
١- دفع يورش و ترفند ارتجاع!
رفیق رزمین مهرگان در نوشتاری که در “فیس بوک” انتشار داد، آن چنان سخن می راند که شایسته یک مسئول بلندپایه حزب توده ایران است، بدون آن که از جسارت معرفی خود به عنوان چنین مسئولی برخوردار باشد! از جمله او توضیحی در این باب ارایه نمی دهد که چرا او در نوشتاری که در آن ظاهراَ به عنوان مسئول مالی حزب توده ایران می نویسد و در آن از مسئول دیگری از حزب توده ایران ارایه گزارش مالی ای را انتظار دارد، باید آن را در چارچوب و در صحنه «مدلِ اقتصادی» یک «شرکت سرمایه ای» امپریالیستی مطرح سازد که «تنها هدف آن دستیابی به “سود و انباشت سرمایه”» است؟ شئری تورکله، یک جوان آمریکایی، «فیس بوک» را به درستی دستگاه «خود کنترل» در خدمت سازمان های امنیتی کشورهای سرمایه داری می نامد»؟ (1)
راستی چرا رفیق رزمین مهرگان که خود را در نوشتارش مسئول مالی حزب توده ایران می نماید، نوشتارش را در یک نشریه حزبی و یا نزدیک به آن، همانند “صدای مردم” منتشر نمی سازد که در آن ترجمه هایی با همین نام از او انتشار می یابد؟
به سخنی دقیق تر، چرا رفیق رزمین مهرگان که در نوشتارش خود را همانند مسئول مالی حزب توده ایران نگرانِ سرنوشتِ «500 هزار مارک از کمک های مالی حاصل شده از دستمزد ناچیز رفقای توده ای» می نماید، به اساسنامه حزب توده ایران پایبندی نشان نمی دهد؟ اساسنامه ای که با صراحت فراخواندن یک جلسه رسمی را برای بررسیِ گزارش مسئولی که به ذعم او سرمایه حزب را «هاپولی» (؟) کرده است، خواستار نمی شود و به “فیس بوک” پناه می برد؟
بالاخره رفیق رزمین مهرگان که اکنون مدعی است به وظیفه مسئولیت مالی حزب توده ایران از این طریق کمک می کند که حل و فصل آن را در «مدل اقتصادی یک شرکت سرمایه ایِ» نظام سرمایه داری امپریالیستی عملی سازد، لابد از این سطح از درايت برخوردار است که قادر باشد در ذهن خود به این پرسش بپردازد، که مسئولی که رهبری وقت حزب توده ایران او را شایسته اعتماد دانسته و «500 هزار مارک از کمک های مالی حاصل شده از دستمزد ناچیز رفقای توده ای» را در اختیار او گذاشته است، دارای این حق اساسنامه ای نیز است در شکل تعیین شده در اساسنامه، گزارش دهد و از خود سلب مسئولیت بکند، یا خیر؟
چرا این رفیق که مسئول دیگر حزب توده ایران را متهم می کند که گویا می خواهد «از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند»، طبق ظوابط اساسنامه حزب عمل نمی کند، جلسه مسئولیت و شخصیت داری را فرانمی خواند که در آن مسئول مورد خطاب توهین آمیز او، پاسخگو باشد؟
چرا رفیق گرامی رزمین مهرگان که با انواع نام های مستعار، ازجمله در فیس بوک، سیمای پرسش برانگیزی برای شخصیت حقوقی خود دست و پا می کند، و خود را مسئول حزب توده ايران مي نمايد، حاضر نیست در یک جلسه مسئولیت دارِ حزبی، پرسش هایی را به عنوان فرد حقیقی با مسئولیت حقوقی مطرح سازد که طرح آن ها ظاهراً وظیفه اوست؟
وظیفه سطور کنونی طرح چنین پرسش هایی نیست که می توان به آن هنوز ادامه داد، ازجمله در برابر مسئول شناخته شده حزبي و با تمنا براي پاسخ به آن ها، بلکه به ویژه اشاره به این نکته است که البته یک مسئول عالیرتبه حزب توده ایران موظف است برای حفظ سرمایه توده ای ها حساسیت نشان بدهد، و حتی پس از سال ها سرنوشتِ «500 هزار مارک از کمک های مالی حاصل شده از دستمزد ناچیز رفقای توده ای» را روشن سازد، حتی اگر قرار است بررسی او تنها پاسخ به پرسشی تاریخی باشد! امري که اکنون چنین نیست!
پرسش كجاز و به جاي مسئول حزبی و يا توسط مسئول شناخته شده و سخنگوي حزب توده ايران، رفيق محمد اميدوار، اما در عین حال، به این معنا نیز است که حساسیت و انجام وظیفه حزبی باید در عین حفظ و احترام گذاشتن به اساسنامه حزب طبقه کارگر، از شکلی نیز برخوردار باشد که شایسته حزب توده ایران و سنت و گذشته ی فعالیتی آن است!
آیا رفیق گرامی رزمین مهرگان که نام زنده یاد رفیق حیدر مهرگان را به مثابه نامی مستعار یدک می کشد، می تواند در ارثیه ادبی اين رفیق پلمیکی، حتی با مخالفان و دشمنان حزب، جمله ای از قبیل «با انداختن موشی در دیگ “آشتی سراسری حزبی” نمی شود در “آش بازگشت به حزب شریک شد”»، بیابد؟!
آیا مخالفت با پايان بخشيدن به مساله تشتت نظري و سازماني حزب توده ايران كه رفيق عزيز سيامك در پيشنهاد سازنده خود مطرح ساخته است، با فرهنگ و زبانی كه فراشان و «عمله»ي (ا ط) «دولت اوباشان» (ن کیانوری) به کار می برند و سخن می رانند، افشاگر ماهيت و شخصيت رزمين مهرگان نيست؟ (٢)
آیا برخورد توهین آمیز با رفیق مسئول حزبی ای که از این درجه اعتماد برخوردار بوده است که «500 هزار مارک از کمک های مالی حاصل شده از دستمزد ناچیز رفقای توده ای» به او سپرده شود، توهین به حزب توده ایران نیست؟
آيا نوشتار رزمين مهرگان نمي تواند سناريوي تنظيم شده در «انديشكده»ي باشد كه هدف آن، ناممكن ساختن پايان تشتت نظري و سازماني در حزب توده ايران است؟ آيا اين فرد كه مترجم اعلاميه ها و مواضع احزاب كمونيست و منتشر كننده آن در ”صداي مردم“ است، نمي تواند بازيگر سناريويي باشد كه در چنين «انديشكده»ي نگاشته و تنظيم شده است؟
دفاع از منافع ويژه و خاص
رفیق گرامی رزمین مهرگان در نوشتارش تردیدی باقی نمی گذارد که هدف حمله اوباشگرانه او، ممانعت از شرکت نگارنده در حوزه حزبی و سهم داشتن در زندگی و هستی حزبی توده ایران است، هدف ي كه ظاهراً كماكان از پشتيباني مسئول شناخته شده حزبي نيز برخوردار است. به پندار مهرگان، دستاویز «500 هزار مارک از کمک های مالی حاصل شده از دستمزد ناچیز رفقای توده ای» که گویا «هاپالو» (؟) شده است، ابزار مناسبی برای تحمیل چنین ممانعتی است. اما از آنجا که امكان ندارد، ادعاهاي خود را در چارچوب اساسنامه حزبی توده ایران مطرح سازد، و يا نوشتارش را در ارگان حزب منتشر کند و حتی در “صدای مردم” که در آن با همین نام مطلب منتشر می کند، انتشار دهد (نشريه ي اينترنتيي اي كه به قولي، «به كشكولي مي ماند كه همه چيز در آن ريخته مي شود»)، مجبو است به ”فیس بوک“ پناه ببرد! آیا در چنین شرایطی، او به وظیفه خود به عنوان مسئول حزب توده ایران عمل می کند، و یا از منافع خاص و ویژه ای دفاع می کند که مسئولان حزبی باید برای شناخت آن بکوشند؟
اين منافع خاص و ويژه چيست و در خدمت كيست؟ انطباق ”منطقي“ اين منافع خاص و ويژه با دفاعِ اوباشانه ي او از رهبري كنوني حزب توده ايران نگران كننده نيست؟ فردي كه انديشه نظري او، ريشه در برداشت و ”منطق“ مذهبي دارد كه در مقاله ديالكتيك قديمي دوآليستي يا ماترياليست ديالكتيكي؟ نشان داده شد. (٣)
٢- استراتژي انقلابي در دوران غيرانقلابي
نگرانی واقعی اندیشه سوسیال دموکرات از وضع ایجاد شده که نوشتار رفیق رزمین مهرگان ظاهر آن را تشکیل می دهد، و ظاهري است كه دشمن طبقاتي به آن نياز دارد، در این امر قرار دارد که بحث در باره مساله “استرتژی انقلابی در دوران های غیرانقلابی” که باید به کمک آن، ادامه مبارزه برای تحقق بخشیدن به مصوبه های پراهمیت ششمین کنگره حزب توده ایران از سال 1391 سازمان داده و به ثمر رسانده شود، به مساله روز در جنبش توده ای تبديل شده و در برابر حزب توده ایران قرار دارد. (٤)
چگونه مي تواند حزب توده ايران در همه ابعاد به جايگاه اصلي خود در مركز جنبش انقلابي بازگردد؟
چگونه مي تواند نقش موثري در جنبش ضد ديكتاتوري- دموكراتيك و ملي به سود زحمتكشان ايفا نمايد؟
- چگونگی مبارزه برای ایجاد پیوند میان مبارزه صنفی و سیاسی، به سخنی دیگر میان مبارزه دموکراتیک و سوسیالیستی که ضرورت آن در مصوبه های ششمين كنگره حزب توده ايران تصریح می شود، و
- همچنین شناخت اهمیت مبارزه به منظور نشان دادنِ رابطه میان دموکراسی- عدالت اجتماعی و منافع ملی ایران که مصوبه دیگر ششمین کنگره حزب توده ایران را تشکیل می دهد و سیمای مردمی و ملیِِ خط مشی انقلابی حزب توده ایران را قابل شناخت می سازد، و
- نهایتاُ پاسخ به پرسش در باره چگونگی مبارزه ی پیگیر به منظور ایجاد جبهه ضد دیکتاتوری پرسش هاي مطرح در برابر حزب طبقه كارگر هستند که اهرم پراهمیت مبارزاتی جنبش مردمی را در این مرحله تشکیل می دهد و مي تواند مبارزه برای گذار از شرایطِ ضد مردمی و ضد ملی حاکمیت نولیبرال نظام سرمایه داری وابسته به اقتصاد جهانی امپریالیستی را به ثمر برساندن.
آري، پاسخ به اين پرسش ها وظیفه روز است و نکته های اساسیِ بحث را میان توده ای ها تشکیل می دهد!
به ویژه توضیح و نشان دادن رابطه میان حق حاکمیت ملی ایران و مبارزه عملی برای حفظ آن، که باید با ارایه برنامه جایگزین اقتصاد سیاسی مرحله ملی- دموکراتیک فرازمندی جامعه به جای نسخه امپریالیستی به آن عمل شود، نقشي مركزي در ميان وظايف پيش رو داراست. زیرا نسخه اِعمال شده ی امپریالیستی، ایران را به نومستعمره اقتصاد امپریالیستی بدل می سازد و استقلال اقتصادی- سیاسی آن را نابود می کند. (به اين نكته به طور مجزا پرداخته خواهد شد)
پاسخ فکر شده ي مبتني بر خردِ جمعی به این پرسش هاي عاجل، و نياز روز جنبش توده اي است
نياز به بحث و گفتگو در باره چگونگی مبارزه روشنگرانه و تبلیغی حزب توده ایران که باید بیان “استراتژی انقلابی در دوران غیرانقلابی” برای دوران کنونی باشد، غیرقابل انکار است. بحث هاي انحرافي و مقاله هايي كه در آن جاي بازتاب مبارزات زحمتکشان خالی است، و تکرار مکررات در مقاله های شابلون وار هر دو هفته یک بار که در آن تبلیغات دستگاه های حاکمیت مطرح می گردد (٦)، به نیازهای پیش پاسخ انقلابی و توده ای نمی دهد.
گشودن راه بحث و گفتگوی رفیقانه و با احساس مسئولیت نیاز روز!
کوشش برای انحراف از این مساله های جدی سیاسی و پرسش های تاریخی، نگرانی اصلی اندیشه سوسیال دموکرات را در جنبش توده اي تشکیل می دهد. اندیشه ای که می خواهد در چارچوب تحکیم سیاست “آشتی طبقاتی” در جامعه حرکت و حزب طبقه کارگر را به دنباله روی از این یا آن لایه حاکم در نظام سرمایه داری سوق داده و مبارزه آن را در چارچوب نظام محدود سازد.
این اندیشه تسلیم طلبانه – در همه اشکال “راه توده”ای، “عدالت”ی، “10 مهری” و انواع ديگر آن – می خواهد به جای مبارزه برای ایجاد هژمونی اندیشه ی طبقه کارگر در مرحله ملی- دموکراتیک انقلاب، به جاي طرح پیشنهاد جایگزین اقتصادی- اجتماعی برای نسخه امپریالیستی “آزادسازی و خصوصی سازی اقتصادی”، مبارزه حزب طبقه کارگر را به بده و بستان با نظام سرمایه داری محدود و منحرف سازد.
بدین ترتیب ما با تفاوت ارزیابی از شرایط، شیوه ها و اسلوب متفاوت مبارزه برای حل آن روبرو هستیم.
بي پاسخ ماندن انتقادهاي سازنده، فقدان امكان بحث شفاف و رفيقانه بر پايه اسلوب علم جامعه شناسي ماركسيستي- توده اي، در عمل به ابزار سواستفاده دشمن طبقاتي و انديشه هاي فتنه گرا در جنبش توده اي تبديل مي شود. در حالي كه بحث هاي رفيقانه در چارچوب اساسنامه حزب، اعتبار حزب توده ايران را ارتقا مي بخشد، رهبران آن را از عنصرهاي نشناخته، به مبارزان شناخته شده و با انديشه ي مبارزه جويانه بدل مي سازد و …
از این رو این اندیشه خواستار بحث و گفتگوی سیاسی میان توده ای ها نیست! جلسه پرسش و پاسخ را در حزب تعطیل نموده است! مانع شرکت توده ای هایی در فعاليت حزبي می شود که مایلند این بحث ها در حوزه های حزبی مطرح گردد، مساله آموزش و خودآموزی به مساله روز توده ای ها بدل شود، پرسش در این باره که “چه کتابی را می خوانی” جای پرسش “چه خبر” را بگیرد و انواع دیگر مساله های این چنانی در زندگی حزبی!
در چنین شرایطی است که باید از این رفقا پرسید، مساله بر سر وجود اختلاف ارزیابی در باره پرسش و وظایف پیش گفته مطرح است كه راه حل آن بحث و گفتگوست، یا از منافع ویژه خاصی دفاع و دستیابی به آن دنبال می شود؟
در چنين شرايط است كه مهرگان را بر آن می دارد، بدون اجازه رسمی رهبري حزب توده ایران، این چنین افسارگسیخته در «مدل اقتصادی فیس بوک» نوشتار خود را منتشر سازد که به ارزیابی مارکوس یانزن، مارکسیست آلمانی در اثرش “سلطه دیژیتال”، نشان «فروپاشی سیاسیِ» نیروی نو و ابزار تبدیل کردن نیروی نو به دستگاه «خود کنترل» در برابر سازمان امنیتی نظام سرمایه داری است؟! (٥)
مقاومت غیرمنطقی در برابر این مساله ها، نشان قدرت و توانمندی اندیشه سوسیال دموکرات در حزب طبقه کارگر ایران نیست که توانسته است گره های پراهمیتی را برای بقا و تداوم هستی و مبارزه ی حزب طبقه کارگر در دو دهه اخیر بگشاید و با تصویب مصوبه های ششمین کنگره حزب، پرواز ققنوس توده ای را ممکن سازد.
اندیشه ای که می پندارد كه مي توان نبرد اقتصادی- اجتماعی طبقه کارگر را در چارچوب حفظ نظام سرمايه داري به پیش برد، به خطا می رود. اين انديشه، سياست خود را با نامناسب بودنِ ”توازن قوا“ در نبرد طبقاتي روز، سياستي مستدل مي پندارد. گويا تناسب قوا چنين حكم مي كند، كه گذار از نظام سرمايه داري در شرايط كنوني ناممكن است! برای این اندیشه غیرانقلابی، نبود شرایط گذار از نظام سرمایه داری، «تکانه»ای برای مبارزه به منظور ایجادِ شرایط ضرور برای گذار نیست، بلکه تسلیم به این شرایط و جا خوش کردن در آن وظیفه روز اعلام می شود! بحث اما در باره شيوه هاي مبارزه است به منظور تغيير تناسب قوا، كه پيامد آن، «تغيير» مورد نظر ماركس است!
جنبش انقلابی طبقه کارگر ایران از توان، سنت و پیشین مبارزاتی- تجربی و نظری- ایدئولوژیکی بزرگی برخوردار است. باید با تجهیز همه جانبه این توان و با پایان بخشیدن به تشتت نظری و سازمانی حزب طبقه کارگر به کمک پیشنهاد سازنده و فکر شده رفیق سیامک، ابتکار تاریخی به دست آمده را توسعه داد و نبرد طبقاتی را به پیش راند!
پديداز شدن عنصرهايي از قبيل مهرگان ها در شرايط برشمرده شده عجيب نيست! امكان سواستفاده از چنين وضعي، عناصري از قبيل مهرگان و اخگرها را بر آن می دارد، بدون اجازه رسمی رهبری حزب توده ایران، و يا بدون احساس خطرِ افشا شدن شخصيت دروغين حقوقي خود توسط مسئول شناخته شده ي حزب توده ايران، این چنین افسارگسیخته در «مدل اقتصادی فیس بوک» بنويسد و به جاي مسئول هاي شناخته شده حزبي، ”طرح پرسش“ كند!
آیا طرح مساله پراهمیت حفظ و حراست از سرمایه مالی توده ای ها توسط اين فرد در فیس بوک، توهین به حزب توده ایران و تاریخ آن نیست؟ آیا راه روشن نمودن مساله مالی در حزب توده ایران دارای راه اساسنامه ای نیست؟ آیا برخورد اوباشانه به رفیقی که در کنار رفیق عزیز علی خاوری تنها مسئول حزبی است که برای انجام وظایف حزب توده ایران پیش از یورش ها به حزب به خارج از کشور گسیل شد و همانند رفیق علی خاوری مورد اعتماد رهبری وقت حزب تا آن اندازه بود که سرمایه حزب به او سپرده شود، برخورد اوباشانه به حزب توده ایران و تاریخ آن نیست؟
آیا طرح این چنانیِ مساله مالی در فیس بوک عليه آن مسئول حزب توده ايران که پنج سال پس از تصویه حساب مالی با حزب توده ایران و سپردن سرمایه پولی حزب و تحویل سازمان های حزبی در خارج از کشور به مسئولان انتخاب شده در پلنوم هیجدهم کمیته مرکزی حزب توده ایران، توسط همین مسئولان جدید – به طور مشخص رفيق زنده ياد حميد صفري –، مامور شرکت در کمیته انگلستان حزب توده ایران و حل و فصل اختلاف نظرها میان رفقای حزبی در انگلستان شد، توهين به حزب توده ايران نيست؟ در جريان اين ماموريتِ نگارنده و در سفر به انگلستان، رفیق گرامی محمد امیدوار از طرف نگارنده به مسئولیت سازمان حزبی در انگلستان تعیین شد!
آیا هدف اصلی چنین برخورد توهین آمیز به مسئول وقت حزبی، توهین به حزب توده ایران، رهبري كنوني آن و تاریخ حزب طبقه كارگر ايران نیست؟
١- نگاه شود به مقاله شماره ٤ فروردين ٩٥، هزاران دوست يا ”پروفيلي“ فتنه گرا؟، انسان به مثابه ”كالا“ http://www.tudehiha.com/lang/fa/archives/2718
٢- نگاه شود به مقاله شماره ٥٣ بهمن ٩٤، پيش بسوي آشتي حزبي، «امواج جوشاني كه دائم در ميان مانند» (ا ط) …
٣- نگاه شود به مقاله شماره ٧ ارديبهشت ٩٥، دیالکتیکِ قدیمیِ دوآلیستی و یا ماتریالیسم دیالکتیک؟ http://www.tudehiha.com/lang/fa/archives/2726)
٤- نگاه شود به مقاله شماره ٩ ارديبهشت ٩٥، ”ديالكتيك مشخصِ“ http://www.tudehiha.com/lang/fa/archives/2732
٥- نگاه شود به مقاله پيش گفته در ١، و همچنين مقاله شماره ٦ ارديبهشت ٩٥، هشياري انقلابي در استفاده از رسانه هاي خبري و شبكه هاي اجتماعي http://www.tudehiha.com/lang/fa/archives/2722
٦- (نگاه شود به مقاله شماره ٧١ اسفند ٩٤، ”نويسنده بخش كارگري به انتقاد وقعي نمي گذارد“ http://www.tudehiha.com/lang/fa/archives/2700 و ”ديالكتيك مشخص“ كه به آن در شماره ٤ اشاره شد.
جالب بود
سلام رفقای گرامی شک ندارم که حزب پرافتخار توده ایران جایگاه خودرا درجنبش مردمی ایران زمین دوباره کسب خواهد نمود. حزب توده ایران صلاحیت آنرادارد که در راس جبهه ضد دیکتاتوری ملت قرار گیرد. میدانیم که خرده بورزوازی شهری که از متحدان اصلی طبقه کارگر می باشد متاسفانه فریفته ودنباله رو تفکرات نولیبرالیسم ارتجاعی شده وپایگاه اجتماعی خوبی برای این محلل های وطن فروش گردیده اند .
به نظر شما آیا می توان باطرح شعار های دمکراتیک ومیهن پرستانه چهره ضد ملی وضددمکراتیک نولیبرالیسم را برای این طبقه افشا نمود.