سیاست “چپ”ها در برابر درگیری میان اسراییل و جمهوری اسلامی با راستها یکسان نیست. راستهای هوادار امپریالیسم، به اسراییل برای یورش به میهن ما انگیزه میدهند که تا شاید کلاهی از این نمد برای خود بسازند. میهنفروشی آن ها به دلیل نداشتن باور به نیروی مردم برای سرنگونی حاکمیت سرمایهداری- ولایی جمهوری اسلامی است. ما خواهان یورش ارتش فاشیستی بورژوازی صهیونیستی به میهن خود نیستیم. با همهی دشمنی هایی که ما با جمهوری اسلامی داریم، نباید فراموش شود که جمهوری اسلامی به دلیلهای فراوانی که گفته شد، خواهان پرهیز از جنگ رودررو با اسراییل است. “چپ” باید در برابر جنگ خواهان بایستد، بدون آنکه آن را بهانه ایستادن زیر چتر یک لایه بورژوازی انگلی کند.
آنهایی که به نام “چپ” برای کُشته شدن حسن نصرالله از سوی ارتش فاشیستی اسراییل دست میزنند، فراموش میکنند که حزب الله با همهی واپسگریهای ایدیولوژیک خود، در برابر یورش اسراییل به فلسطینیها ایستادهاست و با نیروهای کمونیستی فلسطین و لبنان در این باره همکاری می کند.
نباید از یاد برد که ریشه همهی چالشهای خاورمیانه را باید در سرکوب بیش از هفتاد سال خلق فلسطین از سوی بورژوازی صهیونیسم یافت. تردیدی نیست که جمهوری اسلامی برای نیرومند کردن جایگاه ژئوپلتیک خود در خاورمیانه، به ویژه بورژوازی نظامی آن برای زنده ماندن، به تنش با اسراییل نیاز دارد، ولی نباید فراموش شود که چالش فلسطین بسیار زودتر از زایش جمهوری اسلامی گریبانگیر مردم خاورمیانه شدهبود.
کُشتار سال های ۱۹۴۸-۴۹ فلسطینیها و نکبت فلسطین؛ جنگ کانال سوئز سال ۱۹۵۶؛ جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷؛ جنگ یوم کیپور سال ۱۹۷۳؛ جنگ لبنان سال ۱۹۸۲؛ همهی این جنگها را اسراییل علیه خلق عرب، پیش از نیروهای جانشینی جمهوری اسلامی در این جا و ان جا، آغاز کردهبود.