در اروپا هم اکنون رقابت میان هزینههای نظامی و “غیرنظامی” یا اجتماعی/رفاهی احساس میشود. مردم روزانه میبینند که از بودجه رفاه آنها کاسته میشود، تا پول برای هزینههای جنگی فراهم شود. به دلیل شست و شوی مغزی گسترده که از سوی رسانههای امپریالیستی رهبری میشود، تودههای اروپا به ویژه لایههای پایینی هنوز در برابر این نظامی گری ایستادگی نکردهاند و به نشست و راهپیمایی نپرداختهاند.
اتحادیه اروپا رویایی پندارآمیز به دست گرفتن رهبری جهان و جانشینی آمریکای خسته و از پای افتاده را در سر میپروراند. به همین دلیل برای چپ بسیار مهم است که با هر تلاشی برای ساختن یک ارتش اروپایی نبرد کند. چپ باید به دنبال ساختن اروپایی رود که نیرویی برای صلح و گفت و گو و دادوستد برابر با دیگران باشد، ولی شوربختانه، انها به دام نظامیگری امپریالیسم اروپا افتادهاند. امپریالیسم غرب توانست حتا چپهای غیرکمونیست را هم به سود خود بسیج کند و به سوی هدفهای نظامیگری خود بکشاند. همهی چپهای پارلمنتاریستی اسکاندیناوی با ناتو مهربانتر شدهاند. حزب سبز آلمان که به نظامیگرایی گرایش پیدا کردهاست، یادش میرود که صنعت جنگافزارسازی و در پی آن جنگ یکی از بزرگترین سازه افزایش تولید و پخش کربندیاوکسید است. پیامدهای آن برای محیط زیست افزایش هزینه های اقتصادی و مالی است.