پلنوم هفدهم با واکاوی از طبقههای که رهبری اقتصادی کشور را در دست دارند، نشان میدهد که بورژوازی انگلی جمهوری اسلامی برای پیروزی پایانی در “نبرد که بر که”، آزادیهای سندیکایی و سیاسی را سرکوب میکند.
« […]باید آزادی عقیده، دین، بیان،قلم، مطبوعات، اجتماعات، احزاب، اتحادیه های صنفی، سکونت، مسافرت، انتخاب شغل، حق اعتصاب به زحمت کشان و آزادی دفاع درمحاکم و مصونیت های فردی بطور خدشه ناپذیر تامین گردد و هرگونه دستبرد بین آزادی مورد پیگرد قانونی قرار گیرد». (پلنوم هفدهم- ص ۸)
« همه سازمانهای اجتماعی و سیاسی و صنفی مردمی و مترقی بدون هیچ گونه محدودیت و تبعیض، امکان فعالیت آزاد و برابر برای نشر و تبلیغ نظریات خود داشته باشند و به هیچ گونه انحصار طلبی و اعمال فشار و تحمیل نظریات و تبعیض از سوی هیچ مقام و فردی را داده نشود». (همانجا)
« در عمل این محرومیت ها نه تنها از بین نرفته بلکه بر اثر عمل “قشریون” و “واپس گرایان” بر آن افزوده شده است. واقعیت این است که زنان کشور ما هنوز هم نیمه محروم تر جامعه ما را تشکیل میدهند». (همانجا)
همانگونه که بریدههای پلنوم هفدهم نشان می دهد، آغاز روند پیروزی بورژوازی انگلی به رهبری بورژوازی تجاری و شکست فرارویی انقلاب به دگرگونیهای ژرف اقتصادی- اجتماعی پیش از یورش به حزب تودهی ایران بوده است.