همزيستي مسالمت آميز، مبارزه براي صلح است

image_pdfimage_print

سخن روز شماره: ۱۷ (۱۲ اردیبهشت ۱٣۹۷ )

 

دوست عزيز رضا پ، شادي نسبت به ابرازنظر شما سوهاي متفاوتي دارد:

ابراز و وجود نظر به تنهايي شادي آفرين است كه نشان علاقه ي شما «به عنوان يك غيرماركسيست» براي آشنا شدن با نظر توده اي هاست. شادي آفرين است، زيرا دوست «غيرماركسيت» آن را ابراز كرده است. شادي آفرين است كه دوستي و نه برخوردي خصمانه و ضد توده اي بر نظر حكمفرماست. شادي آفرين است، زيرا مواضع خود را شفاف مطرح مي سازد و توضيح مي دهد. شادي آفرين است، زيرا در جستجوي راه حل براي بغرنجي ها در هستي و ادامه حيات صلح آميز مردم ميهن ما است. نكاتي كه فهرست آن را مي توان طولاني تر نيز نمود.

 

به نظر مي رسد مي توان طرح يك نكته را در نظر پرمحتواي شما از اين رو دقيق تر مورد توجه قرار داد، زيرا شما به درستي آن را «راه مبارزه با امپرياليسم در لحظه مشخص كنوني» ارزيابي مي كنيد. راه حلي كه تحقق بخشيدن به آن به طور بي واسطه در ارتباط قرار دارد با چگونگي شرايط حاكم بر هستي مردم ميهن ما و روند تغييرات و رشد اقتصادي- اجتماعي جامعه ي ايراني. به سخني ديگر، در ارتباط بي واسطه قرار دارد با پاسخ به اين پرسش كه به منظور «مبارزه با امپرياليسم» بايد چه شرايطي در ميهن ما برقرار باشد؟

شما به مساله شرايط حاكم بر ايران در ابرازنظرتان مي پردازيد بدون آن كه آن را بشكافيد. «ناصر گونه»و «سادات گونه» بودن «حكومت ايران» به چه معناست؟ رابطه ي چنين وضع هاي فرضي با «مبارزه باامپرياليسم» چيست؟ و پرسش هاي ديگري كه مي تواند كمك باشد براي يافتن آن نقطه ي گره اي در بحث كه داراي هدف ميهن دوستانه براي ايجاد ساختن شرايطي در ايران است كه منافع توده مردم ميهن ما راحفظ كند، و هم بتواند نقش مبارزه با امپرياليسم را در نظم همزيستي مسالمت آميز مورد نظر شما تحقق بخشد.

 

از منظر انديشه ماركسيستي چگونگي شرايط حاكم بر ايران و مبارزه ي با نفوذ پوشيده و يا علني-تجاوزگرانه- نظامي امپرياليسم در ارتباط تنگاتنگ قرار دارد. بدون ترديد اشكال نفوذ “مسالمت آميز” و باانعقاد قرارداد و برقراري روابط “دوستانه” و انواع ديگر آن و گام هاي تجاوزگرانه و حتي نظامي درانواع ممكن آن يك هدف مشترك را دنبال مي كنند و آن تبديل ايران به نيمه مستعمره ي نظام سلطه گرامپرياليسم جهاني است.

مي خواهند شرايط استعمار قرون گذشته را با وابستگي نواستعماري دوباره بر كشورهاي جهان برقرارسازند. اين روند ضد انساني حتي در مرزهاي كشورهاي پيراموني ايست نمي كند. مي خواهد سلطه ي خود را بر سرنوشت توده ي مردم و زحمتكشان كشورهاي “خودي” نيز برقرار سازد. فقر روزافزون «٩٩درصدي ها» در كشورهاي متروپل امپرياليستي نشان اين امر است. مي خواهند با ثروت نجومي و سوداگرانه به چنگ آورده، روشنايي چراغ كوچه ها را هم به ابزار سوداگري سرمايه «خصوصي» بدل سازند. شركت سويسي نستله هفتاد درصد مصرف آب آشاميدني در جهان را از طريق ريختن آب هاي طبيعي از كشورهاي مختلف در بطري و فروش آن، به اهرم سوداگري خود با «خصوصي سازي آب آشاميدني» بدل ساخته است.

از اين روست كه براي ماركسيست ها و توده اي ها، اما همچنان براي هر ميهن دوست «غيرماركسيست»نيز وظيفه ي «مبارزه با امپرياليسم در لحظه مشخص كنوني»، مبارزه با برنامه ي اقتصادي خصوصي سازي و آزاد سازي اقتصادي است كه مي خواهند به همه ي كشورها تحميل كنند. به طور مسالمت آميز ويا از طريق جنگ و تجاوز علني.

اكنون كه فرانسه، انگليس و آلمان نيز به خواست ترامپ براي تجديدنظر در “برجام” پيوسته اند كه نبايد آنرا عجيب ارزيابي نمود، به آساني قابل شناخت است كه قراردادها را آن ها ابزارهايي ارزيابي مي كنند كه به كمك آن بايد سلطه ي اقتصادي خود را گام به گام بر مردم كشورهاي ديگر حكمفرما سازند. اين قراردادها، شكل تداركاتي گام هاي علني برقراري سلطه سرمايه مالي امپرياليستي است.

گرچه ميان «ناصر گونه» و «سادات گونه» بودن حكومت ها تفاوت هايي وجود دارد كه بايد مورد توجه قرار گيرد، تعيين كننده اما اين امر است كه آيا در ايران شرايط اقتصادي- اجتماعي- فرهنگي- تمدني اي برقرار است و يا بايد بشود كه قادر باشد در برابر اين نفوذ سلطه ي نظام سرمايه داري دوران افول درشكل تئوليبرال آن مقاومت بكند؟

 

چنين شرايطي در ايران كنوني وجود ندارد. برعكس حاكمان و به ويژه «رهبر كنوني» اجراي برنامه ديكته شده ي امپرياليستي را به برنامه رسمي دولت هاي ايران بدل كرده است. او با حكم غيرقانوني به نقض اصل هاي ٤٣ و ٤٤ قانون اساسي در سال ١٣٨٥ پرداخته است – اصل هاي قانون اساسي تنها در همه پرسي از مردم قابل تغييرند -. اين اقدام غيرقانوني توان مقاومت مردم را در برابر تجاوز پوشيده و به ويژه علني امپرياليسم در دفاع از ميهن و منافع ملي نابود مي سازد. يكي از راه هاي خريدن وجب به وجب خاك و ثروت هاي ايران، نابود سازي توليد داخلي است. مي خواهند تپه هايي كه بر روي آن ني شكر و يا چغندر قند و غيره توليد مي شود، به فروش برسانند. از اين رو خصوصي سازي مجتمع نيشكر هفت تپه را عملي ساختند و اكنون با فروش زمين هاي آن به سرانجام مورد نظر خود مي رسانند. مقاومت كارگران هفت تپه و خواست بازگرداند خصوصي سازي مجتمع نشان و بيان مقاومت آنان و يكي بودن منافع كارگران و منافع ملي مردم ميهن است!

تجاوزگران اسرائيلي نيز اول قانون گذراندند كه اگر فلسطيني ها ٥ سال زمين هاي خود را آباد نكنند، زمين متعلق به دولت مي شود. سپس دور زمين ها ديوار كشيدند و راه رسيدن فلسطيني ها را براي نگهداري و كار روي درختان كهن زيتون آن ها مسدود ساختند. توليد داخلي را نابود نمودند و اكنون زمين ها را تصاحب كرده اند. در اروپا همين تاكتيك نابودي توليد با پرداخت سالانه «جايزه» به دهقانان براي بكر گذاشتن زمين هاي كشاورزي آغاز شد. اكنون سرمايه مالي سوداگر اين زمين ها را از دهقانان مي خرد تا از جايزه استفاده كند.

اولين گام واقعي در مبارزه عليه امپرياليسم پايان بخشيدن به اجراي اين برنامه ضد مردمي و ضد ملي و در خدمت منافع سرمايه مالي امپرياليستي و متحدان داخلي آن در ايران است. اميد بستن به شرايط «ناصرگونه» و امثال آن مبهم تر از آن است كه بايد درباره ي مضمون آن امروز در اين سطور سخني بيش ترگفت. بحث درباره ي اقتصاد ملي و مردمي- ضد امپرياليستي ميان توده اي ها در جريان است و از دنبال كردن آن ها توسط شما بايد شادمان بود.

گام دوم توافق بر سر اقتصاد سياسي ملي- دمكراتيك و برنامه اقتصاد ملي متكي به آن است. برنامه براير شد و توسعه اقتصادي- اجتماعي ايران كه نه تنها با تجهيز همه ي ميهن دوستان توان و آمادگي براي مقاومت در برابر توطئه هاي امپرياليستي و يا حتي تجاوز نظامي آن را بيكران مي سازد، بلكه همچنين پيش شرط است براي خروج ايران از بحران اقتصادي- اجتماعي حاكم كه اقتصاد سياسي امپرياليستي كه آن را«اسلامي» مي نامند، ايجاد ساخته و به مردم ميهن ما تحميل كرده است.

تنها با در اختيار داشتن اهرم اقتصاد ملي- دمكراتيك است كه امكان تحميل سياست صلح جويانه ي همزيستي مسالمت آميز به امپرياليسم ممكن مي گردد و شرايط «مبارزه با امپرياليسم» كه شما طلب ميكنيد، ايجاد مي شود.

با اميدواري ادامه بحث را با انديشمندان «غيرماركسيست» آرزو دارم و آن را پيش شرط يافتن زبان مشترك براي حفظ منافع مردم و منافع ملي ايران ارزيابي مي كنم كه همچنين مضمون «تحليل هاي درخشان ٥٧ تا انتهاي ٦١» تشكيل مي دهد كه ذكر كرده ايد.

دستتان را مي فشارم

(لینک به نوشته دوست عزیز رضا پ: https://tudehiha.org/fa/5662)

فرهاد عاصمي

١٠ ارديبهشت ١٣٩٧ – ٣٠ آوريل ٢٠١٨

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *