نوشته: دیمیتریس کونس تان تاکوپولوس
به نظر میرسد که رئیسجمهور بایدن، با توجه به پایان زیستی خود، تصمیم گرفته است که همه بشریت را همراه خود ببرد!
درباره تصمیم رئیسجمهور آمریکا برای اجازه دادن به نمایندهاش، رئیسجمهور و دیکتاتور اوکراین—ولودیمیر زلنسکی (که مدتهاست دورهاش به پایان رسیده و بهطور غیرقانونی در قدرت مانده است)، برای استفاده از سلاحهای غربی بهمنظور حمله به عمق خاک روسیه چه میتوان گفت و چه میتوان نوشت ؟ این یک مأموریت است که زلنسکی نمیتواند بدون پرسنل ناتو انجام دهد و همانطور که هشدار منطقی رئیسجمهور پوتین نشان میدهد، ممکن است این امر به جنگ مستقیم بین ناتو و روسیه تبدیل شود. این هشدار با تجدید نظر در دکترین هستهای روسیه همراه بود که شرایط استفاده از سلاحهای هستهای را گسترش داد.
برخی از شخصیتهای احمق و بیمسئولیتی که بخشی از طبقه سیاسی کنونی غرب را تشکیل میدهند، که از یک فرآیند انتخاب افراد پیچیده در یک سیستم فزایندهً توتالیتر بیرون آمدهاند، و به طور عمده توسط «بینالمللی مالی» که دنیای ما را اداره میکند، « منصوب» شدهاند میگویند پوتین بلوف میزند.
اما تنها راهی که میتوان فهمید آیا پوتین بلوف میزند، بازی رولت روسی است؛ پوکر، با وجود بشریت. ما مدتهاست که در فرایند تشدید متقابل گرفتار شدهایم که هر دو طرف را در وضعیتی قرار میدهد که هیچکدام نمیتوانند به راحتی عقبنشینی کنند، اما خطر درگیری هستهای ناشی از اشتباه یا محاسبه اشتباه نیز افزایش مییابد. این فرآیند تشدید مداوم در نهایت به ویرانی هستهای منتهی میشود، مگر اینکه آن را متوقف کنیم. اگر روسیه بیشتر از سوی غرب مورد حمله قرار گیرد آنها از پوتین چه انتظاری دارند ؟ آیا انتظار دارند که تسلیم شود؟ آیا انتظار دارند که بیسر و صدا بدون اینکه واکنشی نشان دهد به پرخاشگری غربیها نظاره کند ؟ یا او خود درگیری را به یک شکل یا شکلهای دیگر تشدید خواهد کرد؟ و غربیها وقتی پوتین درگیری را تشدید کند، چه خواهند کرد؟
از همان ابتدا، سیاست سرنگونی رژیم یک ابرقدرت هستهای، با استفاده از مردم اوکراین به عنوان «گوشت دم توپ»، محکوم به شکست بود. آمریکاییها نمیتوانستند رژیمهای افغانستان، سوریه، ایران یا کوبا را سرنگون کنند؛ چه چیزی باعث میشود فکر کنند که میتوانند رژیم روسیه را سرنگون کنند؟
دقیقا به این دلیل که تشدید مداوم جنگ به تدریج، اگر نه به طور اجتنابناپذیر، به ویرانی هستهای اروپا و اگر نه خود بشریت منتهی میشود، باید اکنون آن را متوقف کنیم. و راه متوقف کردن آن، وارد شدن به مذاکرات، نه تشدید با اقدامات تهاجمی جدید است.
سیاست ناتو هیچ کمکی واقعی به اوکراین نکرده است؛ بلکه تنها به تخریب بیشتر این کشور تحت عنوان حمایت از آن کمک کرده است.
و چون رهبران ناتو و کسانی که تصمیمات واقعی پشت پرده را میگیرند، احمق نیستند، انگیزه واقعی آنها قطعاً نجات اوکراین ویرانشده نیست، که پیش از این نیز در نتیجه سیاستهای نئولیبرالی تحمیلشده از سوی صندوق بینالمللی پول و غارت توسط اولیگارشی داخلی طرفدار غرب و شرکتهای چندملیتی غربی ویرانی زیادی متحمل شده بود. هدف واقعی از همان ابتدای بحران اوکراین، تضعیف و نابودی دولت روسیه و جایگزینی رژیم پوتین با یک رژیم طرفدار غرب و جمهوری دست نشانده، حتی بیش از رژیم بوریس یلتسین، بود. کمترین چیزی که اکنون میخواهند این است که از پذیرش شکست در اوکراین اجتناب کنند، که بهدرستی باور دارند که ضربه سنگینی به هدف سلطه جهانی آنها—نه برای مردم، بلکه برای طبقات حاکم در «غرب جمعی» خواهد بود.
اما آیا ارزش آن را دارد که برای وارد شدن اوکراین به ناتو، با وجود بشریت قمار کرد؟
اروپا
چه میتوان گفت درباره دیگر شخصیتهای غیرقابل باور، مانند امانوئل ماکرون بانکدار سابق خانواده روتشیلد و کییر استارمر که اکنون فرانسه و بریتانیا را رهبری میکنند؟ هر دو به سرعت به تصمیم بایدن برای اجازه دادن به استفاده از سلاحهای بریتانیایی و فرانسوی توسط رژیم زلنسکی واکنش نشان دادند. و چه میتوان گفت درباره لهستان، که پیشتاز هیجان ضد روسی است، حتی اگر آن کشور نخستین جایی باشد که خطر نابودی از نقشه را در صورت وقوع جنگ هستهای در اروپا خواهد داشت؟
خوشبختانه، چیزی در آلمان در حال حرکت است، جایی که اولاف شولتز، صدراعظم آلمان، با حمایت سوسیال دموکراتها، سرانجام تصمیم به گفتوگوی تلفنی با پوتین گرفت، اما این تلاشها توسط وزیر امور خارجهاش، که در سخن گفتن سبز است اما در عمل سیاه در روح و سیاست است، خراب شد.
ما باید دوباره تکرار کنیم: ایالات متحده، همراه با نهادهای بینالمللی پول که به نظر میرسد آنها را کنترل میکند، اکنون با خطر جنگ هستهای و انهدام بشریت روبرو است تا از شکست غرب در اوکراین جلوگیری کند و عضویت کیف در ناتو را تضمین کند. آنها کاملاً بیتفاوت به آنچه در اوکراین یا اروپا میگذرد، هستند. تنها چیزی که سیاست آنها تاکنون به دست آورده است، ویرانی اوکراین است، در حالی که بهعنوان مدافع آن خود را معرفی میکند.
اختلاف یا همکاری بین ترامپ و بایدن؟
پسر ترامپ از مجتمع نظامی-صنعتی آمریکا انتقاد کرد که جنگ را تشویق میکند. ولی نیروهای مسلح ایالات متحده، چه در جنگ اوکراین و چه در جنگها (قتلعامها) در خاورمیانه جدیترین و محافظهکارترین بازیگران هستند ، زیرا آنها هنوز تحت منطق «کشور-ملت»، حتی اگر امپریالیستی باشد، عمل میکنند. صنایع جنگی ممکن است بخواهند درگیری را طولانی کنند، اما ما باور نداریم و هیچ دلیلی برای این باور نداریم که ارتش ایالات متحده خطر و عواقب جنگ هستهای را دست کم بگیرد. (روشن است که نویسنده ارتباط میان لایه های مختلف بورژوازی و نمایندگان سیاسی آنها را در حاکمیت امریکا درک نکرده است. )
اما اینجا، ترامپ باید صحبت کند. اگر او مخالف است، باید دستور بایدن (و سایر خدمتگزارانش، مانند ماکرون و استارمر) را لغو کند و بایدن را برای هر آنچه که اتفاق میافتد مسئول بداند.
اگر این اتفاق نیفتد، این به این معنی خواهد بود که ترامپ ما را فریب داده است.
ترجمه از منبع defenddemocracy.press