وارونه آن چه که شهنشاهی خواهان می گویند، محمدرضا یک خشک اندیش واپس گرا بود

image_pdfimage_print

تاریک پنداری محمدرضا تا بدان جا بود که حتا به خواب دیدن امامان را برای درمان بی ماری خود باور داشت. شاه در بخشی از “پاسخ به تاریخ” سخن از باورهای راستین مذهبی پدر و خویشتن به میان می آورد و می گوید:

باید اذعان کنم که به پیروی از  پدرم من از همان اون زندگی توانستم به اهمیت  نیایش و دعا کردن واقف شوم.

اندکی بعد از تاج گزاری پدرم من به بیماری حصبه دچار شدم و هر روز حالم بیشتر رو به وخامت می رفت تا این که یک شب علی (ع) امام اولمان را به خواب دیدم.[….]فردای آن شب تب من فرو نشست و حالم به سرعت رو به بهبود نهاد.

در جای دیگری می گوید که “چندی بعد از آن در اثنای تابستان موقعی که عازم یک محل زیارتی در کوهستان به نام امامزاده داود بودم از فراز اسب به روی تخت سنگی افتادم و از حال رفتم. […] یکی از قدیسین ما به نام عباس مرا گرفت و بر زمین نهاد “

برخورد [من] با امام غیب در نزدیکی کاخ تابستانی شمیران بود.

[…] کاملا به من ثابت کرد که ایمان عمیق مذهبی مهمترین حامی من در برابر حوادث ناگوار خواهد بود.

نجات معجزه آسای من در برابر این سوءقصد بار دیگر  ثابت کرد که تحت محافظت قرار دارم.

لذا همواره به این نکته توجه داشتم که حفاظت از دین خود را یکی از مهمترین وظایفم بدانم.

شگفت انگیز این است که او این سخنان را نه برای نادان سازی مردم مسلمان می راند، بلکه آن ها را هنگام گریز ناگزیر خود به مصر در آن جا با روزنامه نگاران برون مرزی در میان می گذارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *