مقاله شماره: ۳۰ ( ۲۰خرداد ۱٣۹۷ )
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری
نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/6121
گفتگو ميان توده اي ها تاكنون تجربه ي موفقي بوده است؟ رفيق عزيزي «نتيجه را مايوس كننده» ارزيابي مي كند.
گرچه نمي توان برداشت مطلق گرانه ي منفي را مورد تاييد قرار داد، بايد اذعان نمود كه تجربه در جريان از يك نارسايي اسلوبي برخوردار است كه بر طرف ساختن آن به ضرورتي قطعي و عاجل تبديل شده است.
منظور از اسلوب نارسا چيست؟ كوتاه شده مي توان پاسخ را نبود برخورد سيستمي در بحث ها ارزيابي نمود. زنده يا احسان طبري، آموزگار توده اي ها آن را در “نوشته هاي فلسفي …”، برداشت سیستمی مي نامد كه «سير در تاريخ سيستم ها» است (ص ٢٧). در چنين سيري، انديشه و عمل در دالان ديالكتيكِ شدن و سرانجام بي پايان سيستم حركت مي كند.
پيش از آن كه به توضيح برداشت از اسلوب سيستم ها بپردازيم، سودمند است ياد آور شود كه موفقيتِ ناشي از به راه افتادن گفتگو ميان توده اي ها به خودي خود، دستاورد بزرگي است كه بايد آن را ارج نهاد. بايد مشكلات دروني و تاثيرهاي منفي خارجي را در روند آن شناخت و براي برطرف ساختن آن كوشيد، تا براي رفقاي كم باور نيز، اصل دموكراسي در مبارزه ي درون حزبي كه زنده ياد هوشنگ ناظمي سرشت ديالكتيكي وجود آن را در “واژه نامه سياسي” برجسته مي سازد، «مايوس كننده» نباشد و بتوانند به طور فعال در رشد سالم و سازنده ي آن كمك باشند.
رفيق نيك آيين همانجا مي نويسد: «حزب طبقه كارگر يك ارگانيسم زنده است ..، تكامل آن نتيجه ي مبارزه ي اضداد در درون آن است. .. تصور حزب بدون تضاد و مبارزه ي دروني تصوري است غيرديالكتيكي و خارج از دنياي واقعيت.» (به نقل از ابرازنظر رفيق اميد به مقاله ي “استه تيك نبرد منفي- مسالمت آميز).
ولي چرا نمي توان و نبايد سخن رفيق عزيز را درباره ي «مايوس كننده» بودن روند گفتگوي توده اي ها در هفته هاي اخير تهي از واقعيت ارزيابي و آن را به طور مطلق مردود دانست؟ ارايه ي پاسخ ديالكتيكي به اين پرسش مي تواند كل روند گفتگوها را از يك سو و برخورد ناباوران را از سوي ديگر به سطحي والاتر ارتقا دهد و تاثير پراهميت موضع انتقادي اين رفيق عزيز، و همچنین نظر اخیر رفیق امید را براي رشد روند گفتگوها به ثمري مثبت برساند.
هسته ي درست در انتقاد، خطر تبديل شدن حزب توده ايران به «كلوپ حرافان حرفه اي» است: «توجه حزب به هر سخني و پاسخ به آن مي تواند حزب و سازمان حزبي را به كلوپ حرافان حرفه اي تبديل نمايد.»
چانچه اين ارزيابي مكانيكي درك شود و نه ديالكتيكي، به معناي ضرورتِ نفي بحث و جدل در مبارزه ي درون حزبي از كار در مي آيد. به طور قطع رفيق عزيز منتقد منظورش چنين نيست. نگراني او از اين جهت اما نگراني اي است كه بايد با وسواس به آن توجه نمود، زيرا سخن اين رفيق برخورد سيستمي را در گفتگوها ميان توده اي ها انتظار مي كشد، ولي نمي يابد!
او خواستار امري است كه زنده ياد طبري آن را «تلخيص ديالكتيكي» مي نامد. در روند «تلخيص ديالكتيكي»، در عين بغرنج تر شدن مضمون پديده با كيفيتي نوين، اضافات غيرضرور و كهنه شده، به گفته ي طبري به «ماهيت دوم» و غيره عمده ي شكل بدل مي گردد. براي آن كه حزب توده ايران به «كلوپ حرافان حرفه اي» تبديل نشود، وظيفه سوق دادن بحث ها به سوي عمده و نياز روز است. جايگزين براي اين اسلوب وجود ندارد و به ويژه با برخورد بي اعتنا، مساله قابل حل نيست.
نبود برخورد سيستمي متاسفانه در مواردي در طول بحث ها وجود دارد و به «سوزن دوزي بي انتها» مي ماند و در تاييد تز «تكثر نظرها» قرار مي گيرد و آن را تغذيه مي كند. «دمكراتيك» اعلام كردن «تكثر نظرها» (پوپر)، در اين برداشت غيرديالكتيكي خلاصه مي شود كه جمع مكانيكي نظرها مورد توجه قرار مي گيرد. به سخني ديگر، برداشتي كه جايگاه نظر خاص فرد را پيامد زاويه- جايگاه ديد نگرنده ارزيابي نمي كند كه در جمع ديالكتيكي آن ها، “كليت” پديده همه جانبه قابل درك مي گردد، بلكه هر نظر را يك شخصيت تاريخي يكتاي مجرد اعلام مي كند و از اين رو آن را “دمكراتيك” ارزيابي كرده و مانند پوپر «عين تبلور دمكراسي» مي داند!
به اين نكته من در مقاله اي در ارتباط با موضع نظري- سياسي درباره ی تئوري بازتاب پرداخته ام و نيازي به تكرار نيست. تنها اضافه شود كه اختلاف نظر در ارزيابي سياسي از وضع مشخص نزد افراد مختلف از اين رو مثبت است، زيرا سويه ها و جنبه هاي متفاوت پديده ي واحد را قابل شناخت مي سازد و درك از پديده را همه جانبه تر مي كند. اما براي وحدت، وجود خانه مشترك نظري- تئوريك- شناختي غيرقابل چشم پوشي است.
با اين مقدمه، نخست ببينيم برداشت زنده ياد طبري از برخورد سيستمي چيست. راستش را بخواهيد، دلم نيامد با بيان الكن خودم، مضمون مورد نظر طبري را توصيف كنم. از اين رو نوزده سطر نوشتار او را در نوشته هاي فلسفي .. (ا، ص ٢٦) بازنويسي مي كنم تا آن را بخوانم، و هنگام ماشین کردن با شيوه ي دو انگشتي، عميق تر به خاطر بسپارم و مضمون آن را بهتر درك كنم:
تشكل و تعين كيفي، سيستم و ماهيت
هر تعين كيفي نوين، هر كيفيت نوين خود يك نوع تشكل نوين است. ماده در سير تكاملي خود در جهات كمّي خويش (تعداد، اندازه، وضع و نسبت دروني اجزاء خود) تحولي ايجاد مي كند. اين تحول به تحول كيفي، به پيدايش تشكل و انتظام نويني منجر مي شود. تشكل و انتظام معين [نوين] از اجزاء ماده در مرحلة معين. تكامل هنگامي است كه در ميان اجزاء و روابط قانونمند ويژه و تاثير و تاثر متقابل كه تابع اين قانونمندي است، [کیفیت نوین] پديده آيد، يعني سيستم پديد شود. مفهوم سيستم در مقابل توده انبوه و تصادفي conglomerat يا agregat است. در درون سيستم [اكنون] ارتباط ارگانيك كه زائيده سير تكاملي است حكم رواست.
جهان خود دستگاه بي پاياني است مركب از بي نهايت دستگاه هاي مختلف الكيفيتِ تو در تو كه از جهت بساطت يا بغرنجي تشكل اجزاء آن و يا از حبث نوع ارتباطات و تاثيرات متقابل دروني، يعني روابط علّي و قوانين مسلط بر آن با هم تفاوت دارند و همة آن ها در حركت دائمي ذاتي خويش در هم تاثير كرده، سيستم هاي بغرنج تري را به وجود مي آورند. سيستم، دستگاه، منظومه همه اين ها مفاهيم همگونند. هسته، اتم، ملكول، ياخته، بافت، موجود زنده، جامعه، كره زمين، منظومه شمسي و سحابي، متاگالاكتيك همة اين ها انواع سيستم هائي هستند كه ما تاكنون شناخته ايم.
ماده در حركت جاويد خود دم به دم تشكل مي يابد و هر تشكل نوين موجد كيفيت نوين است.
شكل كهن يا كيفيت كهن ماهيت درجة دوم براي شكل نوين يا كيفيت نوين است. لذا با سير ماده به پيش، ماهيت عميق تر و تاريخ آن متراكم تر مي شود. مثلا روان شناسي را بايد با درك فيزيولوژي انسان و فیزيولوژي را با درك بيولوژيسم و بيولوژي را با درك شيميسم و شيمي را با درك فيزيك اشياء و فيزيك اشياء را با درك مكانيك (اعم از نيوتن يا كوانتا يا انواع ديگر مكانيك ها) فهميد. سير ما در ماهيت در واقع سير در تاريخ تشكل و انتظام ماده، سير ما در تاريخ سيستم هاست.
با اين تعريف علمي از سيستم است كه گفتگو ميان توده اي ها آن هنگام از «سوزن دوزي بي انتها» به سوي برپايي كيفيت نوين حركت مي كند كه از پراكنده گويي به سطح برخورد سيستمي بازگردد. در اين سيستم، گام نخست براي بررسي را پذيرش اسلوب پژوهش تشكيل مي دهد. اسلوب ديالكتيك ماترياليستي، اسلوبي كه جايگزين ناپذير است، حفظ يك پارچگي تماميت انديشه و كاركرد حزب طبقه كارگر را بر موضع ماركسيستي- توده اي تضمين مي كند.
پس از پايان ناتمام نوشتار پيش و در جريان بحث ها درباره ي گفتگو ميان توده اي ها به منظور ايجاد شرايط وحدت سازماني حزب توده ايران، صلابت انديشه تئوريك برشمرده شده خود مي نمايد. نگراني رفيق عزيز اميد براي شركت نكردن آن جريان هايي كه خود را توده اي مي دانند، ولي به هر دليل، شركت در گفتگوها را صلاح نمي دانند، از اين رو قابل فهم است، زيرا نشان مي دهد كه اين جريان ها خارج از سيستمي قرار گرفته اند كه حزب توده ايران آن را تشكيل مي دهد. حزبي كه تاريخ “چپ” ايران است، به قول علي خدايي «در مسجد است» كه نمي توان كند، اما ديگر نمي توان با گذشت از آن وارد سيستم موجود شد.
لذا مبارزه ي اصلي براي گفتگو و بحث و نبرد درون حزبي نه مي تواند و نه بايد در انتظار آناني بماند كه شرايط جوشش با سيستم حزبي را از كف داده اند. اين جريان ها اشكالي از تلفات را زير فشار ددمنشانه سلطه ارتجاع تشكيل مي دهند. موضع رفيق عزيز ابي كه سرشت توده اي اين جريان ها را بر پايه مقاله هايي مورد تاييد قرار مي دهد و به پايبندي آن ها به آرمان هاي حزب توده ايران شهادت مي دهد، تاييدي است بر حضور شماري از توده اي ها در اين سايت ها، كه با وجود اين، قادر به جوشش خوردن با سيستم حزبي نيستند. بايد براي جلب آن ها باز هم كوشيد، اما نبايد از وظيفه ي اصلي كه رشد و بهبود مبارزه ي انقلابي حزب توده ايران است، مايه گذاشت.
بهبود كاركرد انقلابي حزب توده ايران در شرايط كنوني، برافراشتن پرچم جايگزين براي رشد ترقي خواهانه و استقلال طلبانه و رهايي بخش مردم ميهن ما است در برابر ديكته اقتصاد سياسي امپرياليستي. بدون برداشته شدن اين گام، روند انقلاب ايران قادر به حل تضاد حاكم بر خود نيست كه نبود برنامه ي جايگزين است. وظيفه خطير حزب توده ايران از اين ضرورت تاريخي ناشي مي شود. هيچ جريان ديگري قادر به ارايه برنامه جايگزين براي شرايط كنوني نيست كه هدف آن بايد گذار از نظام سرمايه داري وابسته به اقتصاد جهاني امپرياليستي از يك سو، و از شكل داعش گونه ي ديكتاتوري ولايي از سوي ديگر باشد. گذار از ديكتاتوري، بدون برنامه ي ترقي خواهانه براي آينده ممكن نيست. چنين است ديالكتيك حل اين تضاد در شرايط كنوني.
امید است که رهبری حزب توجه کافی و لازم به این امر داشته باشد.
و شرايط براي حركت انقلابي در حزب طبقه كارگر ايران آماده گردد. اين است وظيفه ي روز. گفتگو ميان توده اي ها مي تواند كمك براي پاسخ به پرسش درباره ي چرايي سكوت و تحقق بخشيدن به وظيفه روز باشد.
نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/6121
مثل همیشه نغز و وزین لیکن نکته مهم اینست که گروهی که خود را توده ای مینامد رفقا انان را خائن و متهم به سوسیال دمکراسی میکنند در حالیکه اختلاف نظر جز با مبارزه نظری ممتد وپیگیر امکان پذیر نیست حال که رفقای راه کارگر و گروه انشعابی راه کارگران انقلابی بهم نزدیک می شوند شایسته نیست طرفداران حزب پر افتخار توده یکدیگر را خائن به طبقه کارگر خطاب کنند با اینهمه دشمن چرا به یاران و رفیقان مان انگ ارتداد میزنیم پاینده باشید بدرود
رفیق محسن عزیز، به خاطر ندارم که در گفتگو با توده ای ها هیچ ابرازنظری اتهامی که شما ذکر کرده اید، به کسی و یا جریانی وارد ساخته باشد. بحث اکنون بر سر مضمون سیاست حزب توده ایران برای شرایط کنونی است. بحثی که از تحلیل مشخص شرایط تغییریابنده ی اکنون در ایران حرکت می کند و در جستجوی ایجاد شرایط هژمونی حزب طبقه کارگر ایران در روند انقلابی حاکم بر ایران است.
هر جریان جدی باید در این زمینه مواضع و استدلال های خود را به میدان آورد. این موضع قابل پذیرش نیست که «هر کس کار خودش را بکند، مساله وحدت نظری با رشد انقلاب عملی خواهد شد»! چنین سیاستی در خدمت پاره پاره خواستن حزب توده ایران است. آن کس که برای درستی استدلال خود و برای رد استدلال متقابل سخنی نمی گوید، در برابر این پرسش قرار می گیرد که چرا چنین می کند؟ ریشه ی سیاست غیرعلمی در چیست؟ طرح این پرسش ولی اتهام به شخصیت کسی نیست، بلکه طرح پرسش روز است برای گره گشایی از مشکل.
آنچه که به مساله ی وحدت سازمانی توده ای ها با حزب شان برمی گردد، روندی اساسنامه ای است. بدیهی است که هر رفیقی از زندگی مبارزاتی خود در آنکت گزارشی خواهد داد. هیچ کس استثنا نیست.
با سپاس از رفیق فرهاد که با صلابت تئوریک نوشتارش ودر بزنگاهی مهم، به یاری هواداران در گفتگوهای جاری آمده است. این سخنِ درستی است که توده ایها با بکارگیری اسلوبِ علمیِ آزموده، میتوانند راه تداومِ گفتگوها و مسیرِ دستیابی به وحدت نظری – سازمانی را هموارتر کنند، با کشف قانونمندیهای حاکم بر پدیده اختلافات و پراکندگی ها، حشو و زوائد را کنار بزنند و روندِ گفتگوها را با “تلخیصِ دیالکتیکی” به “کیفیتِ نوین” ارتقاء دهند.
این واقعیتی است که ما هواداران حزب توده ایران زمان زیادی را برای “وحدت” در اختیار داشته ایم که همه را از کف داده ایم امّا نباید در سوگِ فرصت های از دست رفته گریست. امروز، “وحدتِ اصولیِ توده ایها” بیش از گذشته به یک ضرورت تاریخی برای یاری رساندن به توده های زحمتکش میهن بدل شده که در این نبردِ نابرابر، فعلا همه چشمِ امیدشان به “پیشاهنگ”است.
به تعبیر زنده یاد احسان طبری “زمان را دریابیم که در برابرِ آن پاسخگوئیم”. شایسته نیست که گردان های پیشاهنگ انقلاب همچنان درگیرِ بحث های بی سرانجام و تکراری گذشته باشند. تجربه سی و چندسال گذشته که در جاده تفرقه گام زدیم، کافی نیست؟ اگر برای این دوره طولانی صورتهای استاندارد “ترازنامه” و “سود وزیان” تهیه کنیم، آیا طبقه کارگر ایران و حزب پیشاهنگ او سود کرده اند یا زیان؟ دشمنان طبقاتی چطور؟ سرمایه داران نوکیسه نئولیبرال و دلال صفت و رانتخوار درغیابِ حضورِ سازمان یافته توده ایها درمیدان نبرد طبقاتی فربه تر شده اند یا لاغرتر؟…
این را نیز بدانیم هر اندازه که امروز برای امر مقدسِ یکپارچگی رزم و پیکار توده ای بکوشیم، زحمتکشان ایران از ثمره اش خواهند چشید و آیندگان نیز قدردانِ تلاشِ امروز ما خواهند بود.
به عمل کار بر آید به سخندانی نیست!
جناب عاصمی در میان همه این بحث ها تکلیف مطالبی که خود شما راجع به مشکوک بودن علی خدایی، دزدیدن آرشیو راه توده از خانه شما، مسافرت مشکوکش به آمریکا، بدون پاسپورت، تماس با نیروهای امنیتی و ماجرای نامه ا.ک چه شد؟
چگونه می توان چنین فرد و معدود دو سه نفر اطرفیان او را که خود بهتر می شناسید به گفت و گو با توده ای ها دعوت کرد!! چگونه چنین افرادی را با آن پیشینه، و بخصوص در مورد علی خدایی آن دروغ بافی های افشاء شده اش درباره خروجش از ایران (یا بهتر بگویم اعزامش برای انجام ماموریت) می توان توده ای دانست. راستی نظر شما درباره دربارۀ سخنان رفیق زنده یاد آذر معتمدی (همسر رفیق جوانشیر) و هشدار رفیق شهید میزانی(جوانشیر) در مورد علی خدایی و دیدن او در زندان در کنار شکنجه گران چیست؟ آیا شما هم او را “زن ساده و غیر سیاسی” می دانید که از دادن یک پیام کوتاه و عادی به رفقای توده ای عاجز بود؟
تا کی باید گفت “انشالله گربه است”!! مسئولیت شما در این زمینه و به راه انداختن راه توده با این فرد چیست؟ توده ای بودن تنها با ادعای های قلمی اثبات نمی شود.
به قول سعدی: به عمل کار بر آید به سخندانی نیست!
٢٧ خرداد ١٣٩٧ ١٧ ژوئن ٢٠١٨
جواد نكته بين گرامي روز بخير
با شما درباره ي نگراني ها مطرح نموده كاملن هم عقيده هستم. ولي همان طور كه در گفتگو با رفيق عزيز ناهيد و به طور مجزا در سخن روز هم مطرح شد، بايد در گفتگو ميان توده اي ها براي ايجاد شرايط وحدت نظري و سازماني ميان آن ها، ميان جدل نظري- شناختي- سياسي و مساله عضويت در حزب توده ايران تفاوت قايل شد. آن هنگام كه هواداري خود را مدافع سياست مستقل طبقاتي حزب توده ايران مي داند و خواستار فعاليت براي تحقق بخشيدن به برنامه حداقل كارگري حزب توده ايران در درون حزب است، گام نخست را برداشته است و از حق برداشتن گام دوم برخوردار شده است. اگر او معرفي براي عضويت دارد و يا با كاركردش آمادگي خود را در دفاع از برنامه حزب به ثبوت رسانده است، نمي توان «حق اساسنامه» را از او سلب نمود، آنكت عضويت در حزب را پر و امضا كند.
گام دوم، گامي اساسنامه اي- حقوقي است كه ظوابط دقيق تعريف شده در اساسنامه حزب طبقه كارگر ايران داراست. هر هواداري كه بخواهد عضو حزب توده ايران بشود، بايد آنكت عضويت را امضا كند و در آن گذشته ي مبارزاتي و كليت زندگي خود را شفاف سازد. در اين مورد استثنايي وجود ندارد. من و شما هم بايد اين كار را انجام دهيم و كرده ايم. آن هنگام كه ارگان مربوطه حزبي تجديد آنكت را صلاح بداند، آن وقت همه آن را دوباره انجام خواهند داد. اين تجربه ي لنيني است كه سابقه دارد. در اين زمينه خاطره اي دارم كه در زير به آن اشاره خواهم كرد.
از اين مساله بايد مساله گفتگو نظري- شناختي- سياسي را در جنبش توده اي و همچنين در درون حزب جدا نمود. ضرورت اين امر، در روشنگري و ترويج سياست مستقل طبقاتي حزب و برنامه حداقل كارگري آن قرار دارد. بايد در اين زمينه به طور باز عمل كرد. اين به اين معناست كه نبايد مبارزه نظري- شناختي- سياسي را محدود نمود. براي نمونه آن را تنها با جريان هاي منحرف انجام داد. بلكه بايد با آن هايي نيز به بحث و گفتگوي انتقادي پرداخت كه متحدان مرحله اي ما نيز هستند، همان طور كه بايد در بحث انتقادي درون حزبي، مواضع صادق ترين رفيقان، ازجمله مواضع خود را نيز مورد پرسش انتقادي قرار داد، اگر مي خواهيم به وظيفه ي علمي- انقلابي بودن مبارزه ي مستقل طبقاتي حزب توده ايران پايبند بمانيم. فراموش نكنيم، وظيفه ي انتقاد، توسعه ي كمّي و كيفي شناخت از واقعيت است.
چانچه شما ضمن ابرازنظر انتقادي خود، موضع خود را هم نسبت مقاله ي «به تعديل اقتصدي» پايان دهيم هم توضیح داده بوديد، و از اين طريق در اين گفتگوي ضروري با متحدان شركت فعال مي داشتيد، بدون ترديد مي توانستيد مانند رفيق عزيز احسان پيشنهادهاي جالب ”بينابيني“ براي پيش بردن نبرد طبقاتي در ايران پيشنهاد كنيد. بايد به رابطه ديالكتيكي ميان سياست نظري- سياسي حزب و وحدت نظري- سازماني در جنبش توده اي همه جانبه پايبند بود.
من به پيشنهادهاي ”بينابيني“ مورد نظر رفيق احسان به طور مجزا خواهم پرداخت، اما با توصيه ي او سرمقاله ي ”راه توده“ را در اين بين خواندم. اگرچه مانند رفيق عزيز اميد كه تقاضاي مرخصي مطالعاتي كرده است، من هم به چنين مرخصي اي شديدن نياز داشتم، تصميم گرفتم با عنوان ”اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات“ كه مضمون سرمقاله ي راه توده را تشكيل مي دهد، مواضع غيرتوده اي آن را مورد نقد قرار دهم. او با زيرپا گذاشتن اسلوب بررسي ماركسيستي- توده اي كه توجه به ”كليت“ است، در سطح ژورناليستي از شعار هميشگي حاكمان كه «شاه مرد، زنده باد شاه» دفاع مي كند و به اين منظور در اين چاله مي افتد كه خود تلويحن ضرورت حضور مردم را در خيابان تا سرنگوني ديكتاتوري در پايان نوشتار طلب كند و تداعي نمايد. به سخني ديگر در تاييد برنامه حداقل كارگري حزب توده ايران كه زنده ياد جوانشير آن را در سيماي مردمي حزب توده ايران ترسيم و مستدل ساخته است، ناخواسته بنويسد و مورد تاييد قرار دهد كه مبارزه ي دمكراتيك مردم مي تواند با پيگيري بي خدشه، به تغيير انقلابي در جامعه بانجامد. او اذعان دارد كه رفتن «يك روزه» پاي صندوق راي بي فايده است!
خاطره اي كه از آن ياد كردم برمي گردد به همكاري با زنده ياد رفيق ”رحمت“ عزيز كه همسرش در آلمان زندگي مي كند. او مسئول كميسيون بررسي آنكت ها بود. من و رفيق ديگري نيز در اين كميسيون عضو بوديم. اين تركيب را رفيق زنده ياد جوانشير بنا به تصميم ارگان مربوطه، تعيين كرده بود. محل بررسي آنكت ها خانه من بود كه در آن ديرتر پلنوم هفدهم نيز برگزار شد. رفيق رحمت عزيز عملن هر روز در محل بود و پرونده ها را مورد بررسي قرار مي داد. همسر من بارها سرزنش گونه گفته است كه او رفيق رحمت را بيش تر مي بيند و با او صحبت مي كند از من كه تقريبن تمام هفته را در مازندران بودم و يك يا دور روز به تهران برمي گشتم.
رفيق رحمت عزيز در جلسات هفتگي ما، با دقت موشكافانه بررسي هاي خود را از فعاليت رفقاي هوادار كه آنكت پركرده بودند، توضيح مي داد. از اين نشست ها من بسيار آموختم و براهميت هشياري رفيق مسئول آفرين گفتم. حال كه بحث به اينجا كشيد، بازگو نمودن اين خاطره ضروري شد.
رفيق جواد نكته بين، پيشنهاد مي كنم سوي نكته بيني ضروري خود را به سوي مبارزه براي تحقق بخشيدن به سياست مستقل طبقاتي حزب توده ايران و برنامه حداقل كارگري آن نيز سوق دهيد. اين وظیفه، وظيفه روز پراهميتي است.
جناب عاصمی من راستش منوجه نشدم که شما به کدام بخش از سئوال های مستقیم و مشخص من پاسخ دادید و نصحیت شما «رفیق جواد نکته بین، پیشنهاد می کنم سوی نکته بینی ضروری خود را به سوی مبارزه برای تحقق بخشیدن به سیاست مستقل طبقاتی حزب توده ایران و برنامه حداقل کارگری آن نیز سوق دهید.» به چه موضوعی ربط داشت.
بدیهی است که پاسخ طولانی و نامربوط شما به سئوال های من که هیچ تعریفی جز طفره رفتن از پرداختن به پرسش های مهم مطرح شده ندارد سئوال های جدی ای در زمینه صادق بودن شما در زمینه وظیفه ای که برای خود اعلام کرده اید ایجاد می کند. موضوع منحرف بودن این مقاله یا آن سرمقاله راه توده نیست موضوع همان صحبت هایی است که خود شما دربارۀ مشکوک بودن علی خدایی سردبیر قلابی این نشریه و وظایف کنونی آن کرده اید. موضوع هشدار جدی رفیق شهید جوانشیراز درون زندان است. باز تکرار می کنم تا کی می خواهید بگویید انشالله گربه است. تاکی باید از بیان حقیقت طفره رفت. لطف کنید و اگر در این بحث های جدی هستید به سئوال های مشخص من پاسخ دهید.
۲۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۸ ژونن ۲۰۱۸
جواد نکته بین گرامی روز بخیر
توصیه من به شما «سوی نکته بینی ضروری خود را به سوی مبارزه برای تحقق بخشیدن به سیاست مستقل طبقاتی حزب توده ایران و برنامه حداقل کارگری آن سوق دهید» در ارتباط قرار دارد با آنچه که شما نگفتید، ولی بایستی بگوید، تا از حق طرح پرسش برخوردار شوید. زیرا با روشن شدن هویت شما در دفاع از استقلال سیاست طبقاتی حزب توده ایران، از کارکردی که در ابرازنظر دیگر با «کاسه داغ تر از آش» تعریف شده بود، فاصله خواهید گرفت. شما حتمن تصدیق می کنید که افراد بی هویت نمی توانند از حق مساوی با آنانی که سیمایی موضع سیاسی- نظری آن ها شفاف است، داشته باشند.
لذا لطفن از پشت دیوار نام های متعددی که تاکنون به کار گرفته اید خارج شوید و موضع سیاسی خود را تعیین کنید. تا به عنوان یک توده ای جانبدار حزب توده ایران و برنامه حداقل کارگری آن بازشناخته شوید.
در ضمن، به این نکته نیز پاسخ دهید که چرا مبارزه سیاسی- نظری را با راه توده عمده ارزیابی نمی کنید؟ در نبرد نظری- سیاسی است که می توان سیاست مستقل حزب توده ایران را ترویج کرد. آیا شما برای خود چنین وظیفه ای قایل نیستید؟
جواد نکته بین ..هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست…فرهاد عزیز شاهد از غیب امد… حساب عناصر سالم راه توده از خدائی جدااست در هرصورت همان طور که شما فرمودید درست است