سخن روز شماره ۹۸/۷۲
۸ بهمن۱۳۹۸ -۲۸ ژانویه2020
یک پارچگی جنبش تودهای ناشی از دفاع مشترک آن است از منافع طبقه ی کارگر ایران!
زیرا حزب توده ایران، حزب طبقه ی کارگر ایران است! تنها حزبی در ایران است که اندیشه و عمل آن در موضع تاریخی دفاع از منافع طبقه کارگر ایران ریشه دارد و جانبدار جهت ترقی خواهانه برای تحقق بخشیدن به آن است.
منافعی که اکنون به سطح منافع کل جامعه ایرانی فرارویده است.
در اساسنامه و برنامه ی حزب توده ایران، تعریف حزب به عنوان حزب طبقه ی کارگر ایران آن حلقه ی ارتباطی کیفی میان تودهای ها را تشکیل میدهد که جایگزینی برای حفظ و تحکیم یک پارچگی اندیشه و کارکرد انقلابی حزب توده ایران ندارد. لذا هیچ گردانی از تودهای ها وجود ندارد که موضع خود را نسبت به این حلقه ی ارتباطی میان تودهای ها روشن نکرده باشد.
نمیتوان به این اصل اساسنامه ای و برنامهای حزب توده ایران باور داشت و به آن پایبند بود، ولی به این پرسش پاسخ نداد که «دفاع از منافع طبقه کارگر ایران» در شرایط تاریخی کنونی دارای چه مضمون مشخص است و با کدام تاکتیکها دست یافتنی است؟
وظیفه ی بررسی مواضع مشخص گردان های تودهای وظیفه ی این سطور نیست. به آن باید به طور مجزا پرداخت.
تنها اشاره شود که پایبندی به «دفاع از منافع طبقه کارگر ایران» اهرم پرتوانی است برای ممانعت از قرار گرفتن زیر سایه لایههای متفاوت حاکمیت. به این پدیده باید بازهم پرداخت.
در زمینه ی تعیین تاکتیکها برای دفاع از «منافع طبقه ی کارگر ایران» در شرایط کنونی میتواند و مجاز است اختلاف نظر در ارزیابی وجود داشته باشد. اختلاف نظر ولی نمیتواند اراده گرایانه و بدون اثبات درستی آن در خدمت حفط و تحکیم منافع طبقه کارگر ایران، پذیرفته شود. لذا وظیفه ی استدلال برای درستی نظر ارایه شده، یک گام ضروری را در تعیین سرشت هر گردان تودهای در موضع جانبداری از «دفاع از منافع طبقه ی کارگر ایران» تشکیل می دهد. «مشی توده ای» پیشنهاد شده باید مستدل گردد!
این گام ضروری ولی بدون داشتن محک مشترک برای ارزیابی، گامی اتفاقی- فردگرایانه و ذهن گرایانه از کار درمی آید.
یکی از عمده ترین مشکلات جنبش پراکنده ی تودهای در شرایط کنونی ناشی از ناروشنی درباره ی محک مشترک ارزیابی است.
راه حل نهایی برای این ناروشنی را برخی ها، پذیرش واقعیت اختلافها می پندارند که گویا با رشد و ژرفش نبرد طبقاتی به طور معجزه آسا و خود بخود برطرف خواهد شد. این حواله به محال است. امیدی واهی است که ناشی از درک نادرست درباره ی علت علّـی است که با آن میتوان «محک مشترک» را تعیین نمود و باید تعیین نمود!
کدام «محک» را میتوان به عنوان اهرم عینی برای اثبات منافع طبقه ی کارگر ایران در لحظه ی تاریخی به کار گرفت؟
چگونه میتوان درستی برداشت از تعریف «محک» مورد توافق میان تودهای ها را در اندیشه و کارکرد خود نشان داد؟
پاسخ به این دو پرسش مرکزی و مستدل ساختن درستی برداشت، امروز یک پارچگی جنبش تودهای را تأمین و ممکن خواهد ساخت. از این طریق شرایط تاثیرگذاری جنبش توده ای بر روند نبرد طبقاتی در ایران به سطح ضروری- تاریخی ارتقا خواهد یافت.
گرچه در این سطور سویه ی تأثیر نفوذ امپریالیسم بر سرنوشت مردم میهن ما و کل جامعه ی ایرانی موضوع بررسی را تشکیل نمیدهد و باید بازهم به آن به طور مجزا پرداخت، اشاره به این نکته سودمند است که در شرایط جهای سازی امپریالیستی، مبارزه ی سوسیالیستی حزب طبقه ی کارگر اهرم پرتوان و موثری را برای افشاگری علیه برنامه نواستعماری امپریالیسم تشکیل میدهد. نقش این مبارزه ملی- ضد استعماری یکی از مرکزی ترین وظایف مبارزه ی دمکراتیک را نیز تشکیل می دهد. خواست خروج نظامیان آمریکایی در عراق که این روزها اوجی درخشان در مبارزات مردم عراق نشان می دهد، پیامد شناخت ضرورت پایان دادن به تقسیم مذهبی- قومی مردم این کشور توسط امپریالیسم توسط مردم عراق است.
منافع طبقه ی کارگر از دو بخش تشکیل می شود. بخش نیازهای و مطالبات آنی و بخش نیازها و مطالبات آتی یا دورنمایی آن.
تحقق بخشیدن به مطالبات آنی و روز طبقه ی کارگر در سرمایه داری، به معنای نبرد برای تغییر- بهبود شرایط زندگی زحمتکشان است در شرایط سلطه ی شیوه تولید سرمایه داری. این مبارزهای دمکراتیک- مطالباتی- صنفی است.
برای تحقق بخشیدن به آن ایجاد اتحادهای وسیع اجتماعی ضروری است. خواست فعالیت آزاد سازمان های صنفی کارگری و اتحاد و همکاری میان آنها و نهایتاً داشتن سقف مشترکی در سراسر جامعه برای سازمان های صنفی متفاوت، که به آن شورای متحده نام داده شده است، برای مبارزه ی دمکراتیک- مطالباتی طبقه کارگر ایران خواستی مرکزی و جایگزین ناپذیر را تشکیل می دهد. دفاع از این خواست و مبارزه برای تحقق بخشیدن به آن یکی از سویه های «محک عینیِ مشترک» را میان گردان های تودهای تشکیل می دهد.
این محک عینی مشترک تنها یک دفاع لفظی نیست. بدون یافتن شکل های مشخص همکاری در این زمینه، گردان های پراکنده تودهای دچار فردگرایی مزمن خواهند شد. بدون ارایه پیشنهادهای مشخصی برای نبرد مشترک در این زمینه، این تصور که خود را به عنوان یک گردان تودهای ارزیابی کنیم، به شوخی می ماند.
متأسفانه در این زمینه سکوت و کم کاری شدیدی میان تودهای ها و در جنبش توده ای برقرار است.
مطالبات آتی یا دورنمایی مطالباتی هستند که جهت گیری ترقی خواهانه ی تغییرات تاریخی را در جامعه نشان می دهند. دورنمای گذار از سرمایه داری و برپایی جامعه ی بدون طبقه واستثمار انسان از انسان را قابل شناخت می سازند. مبارزه برای دستیابی به آرمانهای آتی و دورنمایی طبقه کارگر ایران مبارزهای است که تنها آن هنگام با موفقیت روبرو خواهد شد که شرایط تحقق بخشیدن به آن آماده شده باشد. از این رو مبارزه برای تغییرات کیفی در ساختار و کارکرد نظام استثمارگر سرمایه داری، مبارزهای استراتژیک است. برای پیروزی در آن ایجاد شرایط ذهنی و عینی ضروری است.
همانند مبارزه ی دمکراتیک، مبارزه برای تغییرات انقلابی در جامعه نیز نیاز به «محک عینی مشترک» میان گردان های تودهای و کارکرد مشترک آن ها دارد.
در این صحنه، مبارزه ی گردان های تودهای بغرنج تر و چند لایه است. جنبش توده ای نمیتواند تنها نظارهگر تغییرات باشد. نمیتوان گفت باید تغییر شرایط را به طور موشکافانه مورد توجه قرار داد و توصیف نمود و نسبت به تغییر آن واکنشی متناسب نشان داد. برای نمونه گفت، آن هنگام که سندیکاهای آزاد کارگری ایجاد شد که گویا پس از گذار از دیکتاتوری محتوم است، شرایط پیش برد نبرد طبقاتی برای نیازها و مطالبات روز و آتی کارگران ایجاد می شود. پس باید هنوز صبر کرد. بلکه باید برای تحقق بخشیدن به تغییر شرایط پیشنهاد و اندیشه و کارکردی فعال و خلاق داشت و نشان داد.
چنین برداشتی ریشه ی علّـی ضرورت مبارزه برای تحقق بخشیدن به مطالبات طبقه کارگر را مورد توجه قرار نمی دهد. ریشه ی علّـی ضرورت پایبندی به وظیفه ی مبارزه برای مطالبات طبقه کارگر، به نادرست با ریشه علّـی ضرورت مبارزه علیه دیکتاتوری جابجا می شود. مطلق گرانه یکی پندارشته می شود و از پاسخ به علت علّـی مبارزه طبقاتی برای «دفاع از منافع طبقه ی کارگر»، تقلیل گرانه صرفنظر میشود و به سود علت علّـی ضرورت مبارزه ی ضد دیکتاتوری جایگزین می شود. به طور غیرمستدل بر وظیفه ی جانبداری از حقوق طبقه کارگر چشمپوشی می شود.
با تـز محتوم بودن ایجاد شدن شرایط برپایی برای مبارزه ی طبقه ی کارگر پس از گذار از دیکتاتوری ولایی، بدون اثبات درستی این تـز، أن را به عنوان استدلالِ منطقی برای درستی تـز اثبات نشده ی محتوم بودن ایجاد شرایط دمکراتیک برای مبارزه طبقه ی کارگر در ایران به خدمت گرفته می شود. استدلالی ذهنی بر پایه منطق صوری!
مضمون کارکرد فعال و خلاق به منظور تغییر شرایط از مبارزه ی نظری- تئوریک در کنار مبارزه ی سیاسی- فرهنگی، افشاگرانه و روشنگرانه تشکیل می شود. این مبارزات سویه های عمدهای را تشکیل میدهند که محور اصلی آن را مبارزه ی اقتصادی تشکیل می دهد.
دقیقتر، مبارزه ی نظری- سیاسی سویه هایی هستند از مبارزه ی انتقادی نسبت به اقتصاد سیاسی حاکم سرمایه داری. این مبارزه می تواند زمانی برای زحمتکشان تز مضمونی ملموس و درک شده برخوردار شود، هنگامی که با بازتولید ذهنی و ارایه اقتصاد سیاسی مشخص جایگزین سوسیالیستی (برای شرایط ایران اقتصاد ملی- دمکراتیک) همراه باشد. برنامه ی جایگزین نقش تعیین کننده ای برای جلب زحمتکشان به نبرد طبقاتی و ایجاد آگاهی طبقاتی نزد آنان داراست و از اهمیت انکارناپذیر و بی همتا برخوردار است.
محک عینی برای این که گردانی از جنبش تودهای باشیم، توانایی برای ایجاد رابطه میان دو صحنه ی نبرد دمکراتیک و سوسیالیستی در جامعه است. صحبت بر سر این نیست که این رابطه را باید هنگامی ایجاد نمود که شرایط عینی و ذهنی برای گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم آماده شده است و دورنمای سوسیالیستی در دسترسی تاریخی قرار دارد. پذیرش ضرورت ایجاد رابطه ی میان مبارزه ی دمکراتیک و سوسیالیستی به عنودن «محک عینی مشترک» هماکنون هم برقرار است.
مبارزه ی دمکراتیک و سوسیالیستی مبارزهای توامان اند زیرا دارای سرشت مشترکی هستند. سویه های متفاوت را در نبرد طبقاتی تشکیل میدهند. کلیت نبرد طبقاتی را تشکیل و در بر می گیرند.
رابطه ی میان دو مبارزه ی دمکراتیک و سوسیالیستی در خدمت ایجاد شرایطی است که دورنمای رشد ترقی خواهانه را در جامعه ایجاد و همزمان برای زحمتکشان قابل شناخت می سازد. مبارزه مطالباتی- دمکراتیک برای ارتقای سطح دستمزد و تعیین حداقل دستمزد که در ایران این روزها در جریان است، آن هنگام سرشتی رهایی بخش مییابد که در آن برای کارگران قابل شناخت میشود که این مبارزهای است که همیشه با کلاه سر آنها رفتن همراه است.
سرشت رهایی بخش مبارزه دمکراتیک برای زحمتکشان آن هنگام قابل شناخت میگردد که در می یابند که آنها همیشه بازنده در این «چانه زنی» هستند. فاصله میان خط فقر و دستمزد حداقل به طور روزافزون و هر سال بزرگتر می شود.
شناخت این واقعیت، درک ضرورت گذار از سرمایه داری را برای زحمتکشان ممکن می سازد. شناخت منافع خود را توسط زحمتکشان به مثابه ی منافع کل جامعه ممکن می سازد!
اهمیت مبارزه ی سوسیالیستی تنها در این نکته متمرکز نمیشود که این مبارزه از منافع آتی طبقه کارگر دفاع می کند. سویه ی دیگر پر اهمیت مبارزه ی سوسیالیستی ایجاد جو عمومی در جامعه است به سود تغییرات ترقی خواهانه، که به نوبه خود کمک و دفاع است از منافع طبقه ی کارگر. اصل های ترقی خواهانه اقتصادی در قانون اساسی بیرون آمده ازدل انقلاب بهمن ۵۷ مردم میهن ما یک نمونه از تأثیر جو اجتماعی برای پای گیری تغییرات ترقی خواهانه است.
نشان دادن رابطه میان مبارزه ی دمکراتیک و سوسیالیستی در هر مبارزه ی مطالباتی وظیفه ی عمده ی روشنگری تئوریک و نظری را برای گردان های تودهای و فرد فرد تودهای ها تشکیل می دهد.
یکی از عمده ترین علل علّـی ضعف جنبش سوسیالیستی در ایران، ضعف مبارزه نظری و کارکردی برای ایجاد پیوند و رابطه میان دو مبارزه ی دمکراتیک و سوسیالیستی است. یکی از عمده ترین علل علّـی ضعف عنصر ذهنی در ایران، بی باوری به ضرورت مبارزه ی دمکراتیک و سوسیالیستی در جنبش تودهای است. علت علّـی پاره پاره بودن جنبش توده ای، فقدان شفافیت برداشت گردان های متفاوت است در ارتباط با ضرورت مبارزه ی توامان دمکراتیک و سوسیالیستی.
بر این پایه است که گردان های تودهای نمیتواند سرشت جانبدارانه گردان خود را بدون داشتن موضع گیری صریح و شفاف نسبت به ضرورت مبارزه ی مشترک دمکراتیک و سوسیالیستی در شرایط کنونی به اثبات برسانند. کوشش خود را در خدمت حفظ و تحکیم «منافع طبقه ی کارگر ایران» بدانند.
تنها با اتحاذ موضع صریح و روشن درباره ی رابطه و بهم پیوستگی دو مبارزه ی دمکراتیک و سوسیالیستی است که میتوان به «محک عینی مشترک» دست یافت. انطباق «مشی توده ای» خود را به طور عینی به عنوان مضمون مورد نظر در اساسنامه و برنامه حزب توده ایران اعلام نمود و در اندیشه و کارکرد خود نشان داد و به ثبوت رساند.
پایان دادن به پاره پاره بودن جنبش تودهای نیاز به حرکت فعال نظری و کارکردی نزد گردان های موجود دارد. هیچ گردانی در این زمینه استثناء نیست. در صورت لزوم میتوان این نکته را با نشان دادن مواضع متفاوت برجسته ساخت.
باسلام ودرود به همه توده ای های شریف وزحمت کش خصوصن رفیق فعال، پرکارودانشمندمان دکترعاصمی عزیر. رفیق عاصمی تحلیل تان بسیارعالی ودر شرایط پیچیده جامعه کنونی بسیارکارگشاست. دفاع از منافع طبقه کارگر نه تنها کلید اتحاد گردانهای رزمنده توده ای است بلکه بزرگترین راه کار در ترد اپوزوسيون سلطنت طلب وسینه چاکان انقلاب مخملی است که قصد دارند بار دیگر سرزمینمان را جولان گاه شرکت های چند ملیتی و استعمار گرنو
قرار دهند. دفاع از منافع طبقه کارگر مشت آنانی را باز میکند که تمام مشکلات مملکتی ازقبیل گرانی بیکاری، نبود امنیت شغلی، حقوق زیر خط فقر، مشکلات زنان، برخورد جنسی در محیط کار و… را به گردن همسو نبودن با آمریکا می اندازند نه نظام سرمایه داری درنده خو وموجود کنونی. دفاع از منافع طبقه کارگر نه تنها مانع قرارگرفتن ما در زیز چتر لایه هایی از حاکمیت می گردد بلکه باعث می شود لایه های پایین ومردم دوست حکومت باحاد شدن مبارزه به ما ملحق شوند. و…. موفق باشید.