سخن روز شماره: ۲ (۱۴ فروردین ۱۳۹۸)
گفت و شنفت با محمد مالجو
آقای محمد مالجو گرامی، رفیق گرامی
با خرسندی و شادی «تجدیدنظر در دعاوی» طرح شده توسط خود را انجام میدهم که شما در ابرازنظری به مقاله ی ٬٬ایجاد توهم دمکراسی تمامعیار فراطبقاتی٬٬ خواستار آن شدهاید. (۱)
هنگامی که رفیق محمد مالجو «خواستار گذار از نظام سرمایه داری حاکم بر ایران» است، هنگامی که رفیق محمد مالجو دفاع از «مبارزه ی زحمتکشان هفت تپه و اهواز و معلمان و …» را وظیفه ی چپ در ایران میداند و مایل است برای بحث و گفت و شنفت در باره ی وظایف عمده ی چپ در ایران در شرایط کنونی شرکت کند، و برای یافتن راهکارهای ضروری بکوشد، صد البته نه تنها به «تجدیدنظر در دعاوی» خود می پردازم، بلکه از بدفهمی خود خشمگین و متأثر میشوم و طلب پوزش می کنم.
پیش تر ارزیابی انتقادی خود را از موضع گیری های شما در مصاحبه با اخبارروز در مقالهای با عنوان ٬٬چپ باید قامت ارزیابی طبقاتی را بازیابد٬٬ که شما آن را به طور مبهمی در مصاحبه مطرح نموده بودید، ارایه داده ام. متأسفانه مقاله ی من تنها امکان انتشار در تبعید گاه مقاله ها در اخبارروز یافت که من ستون «مقاله های وارده» را در آن چنین می نامم. احتمالاً به این علت شما مقاله را مطالعه نکردید و موضع انتقادی خود را نسبت به آن منتشر ننمودید.
رفیق گرامی، هیچ هدف دیگری را دنبال نمی کنم، جز این هدف که چپ ایران به عمده بپردازد. به بحث درباره ی استراتژی و تاکتیکهای ضروری بپردازد، تا به کمک آن به وظیفه ی تاریخی خود برای پایان بخشیدن به «خصوصی سازی زندگی اجتماعی» در ایران عمل کند.
میدانیم که در ایران شرایطی حاکم است که باید آن را در ابتدا تعریف نمود و بر سر تعریف آن به توافق رسید.
میدانیم که گام بعدی برای چپ ایران ارایه جایگزینی است که میخواهد برای اقتصاد سیاسی کنونی نظام سرمایه داری ارایه دهد که مردم میهن ما را با فقر روبرو ساخته و ایران را به نومستعمره ی اقتصاد جهانی شده ی امپریالیستی بدل نموده است.
سرشت ضدمردمی و ضدملی اقتصاد سیاسی حاکم را مبارزه ی کارگران و معلمان و دانشجویان و دیگر لایههای شرکت کننده در مبارزات سالهای اخیر، با درد و شکنجه و زندان و اعتصاب غذا و دیگر شیوهها به اثبات رسانده اند. خواست «پایان بخشیدن بهخصوصی سازی زندگی» توسط مبارزان ستاره ی راهنمایی است که چپ ایران برای یافتن راه در اختیار دارد. پرچمی است در دفاع از یک اقتصاد سیاسی مردمی و دمکراتیک و ملی که دستاورد انقلاب بزرگ بهمن ۵۷ مردم میهن ما را تشکیل میدهد و اکنون پامال شده است.
ایران، سرزمین کهنسال خلق های ساکن آن هر روز بیش تر به گرداب وابستگی اقتصادی به سرمایه مالی امپریالیستی فرو می رود. حاکمیت نظام سرمایه داری در ایران برای حفظ شرایط اجرای این اقتصاد سیاسی است که باید «آیت الله قاتل» را به ریاست قوه ی قضایه بنشاند، تا «سایه خدا را بر روی زمین» حفظ کند. ولی همین حاکمیت با چنین شیوههایی راه را بر هر تغییر دمکراتیک و اصلاحی بسته است.
در چنین شرایطی، راهکار چپ ایران برای نجات کشور از وابستگی نواستعماری به اقتصاد امپریالیستی و نجات مردم از سلطه ی دیکتاتوری چیست؟
برای نیازهای تاریخی مردم در برخورداری از آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی، برای حفظ استقلال اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی میهن ما ایرانی ها، چپ ایران چه راهکاری را پیشنهاد میکند و ضروری می داند؟ بحث عمده، این بحث است.
بحثی است که کمک است برای شناخت نیازهای مردم و راه تحقق بخشیدن به آن و برای شناخت اهمیت حفظ استقلال ملی ایران که بدون خروج از سیستم اقتصاد امپریالیستی دست نیافتنی است.
نظام سرمایه داری حاکم کنونی، مانند همه ی گذشته حاکمیت طبقات سرمایه دار و فئودال، – و صرفنظر از شکل سکولار و یا مذهبی و یا ترکیباتی از آن -، نتوانسته است به پرسش تاریخی مردم میهن ما برای خواست و نیاز به آزادی و دمکراسی- عدالت اجتماعی و استقلال ایران، پاسخی به جا و شایسته بدهد. انقلاب مشروطیت را به بنبست کشاند. رهبران پیروزی توده های مردم را بر ٬٬استبدا صغیر٬٬ نابود ساخت. با کودتای مرداد سی و دو دستاوردهای نبرد برای ملی کردن صنعت نفت را برباد داد. تجربه ی چهل سال اخیر نیز نشان داده است که طبقات حاکم سرمایه دار کنونی قادر به حل مساله ی دمکراسی و حفظ استقلال ایران نیستند.
زندگی واقعی صد سال گذشته ی مردم میهن ما و مبارزات کنونی زحمتکشان یدی و فکری حل دو نیاز مردم میهن ما را برای آزادی- عدالت اجتماعی و استقلال در برابر چپ ایران مطرح کرده است. نیازی که مضمون نبرد رهایی بخش ملی مردم میهن ما را تشکیل می دهد.
آیا نباید به وظیفه ی تاریخی در برابر چپ وفادار بود و به آن عمل کرد؟ آیا نباید هشیارانه و با حزم و احتیاط عمل کرد تا با کمترین هزینه ی انسانی همراه باشد؟ گفت و شنفت دمکراتیک در این زمینه، وظیفه ی روز چپ ایران است.
میدانیم که شرکت مبارزان ساکن ایران در این بحثها آسان نیست. میدانیم که برای مبارزان خارج از کشور نیز امنیت کامل در این بحثها وجود ندارد. باوجود این شرایط نمیتوان به عمده نپرداخت و برای ایجاد شدن فضای لازم نکوشید که حق قانونی مردم میهن ما و خلق های این سرزمین کهنسال است، در مرکز آن زحمتکشان که زنان ضعیف ترین حلقه ی آن را تشکیل می دهند.
بر این پایه است که نمیتوان با بحثهای انحرافی موافقت داشت.
با شرکت در بحثهای عمده میتوان اما فضای مناسب را در ایران ایجاد نمود.
در این بحثها میتوان جایگزین واقعی را برای برطرف نمود بحران روزافزون بر ایران توضیح داد و درستی آن را به اثبات رساند. آن را به توده ها تفهیم نمود.
در این بحثها میتوان نادرستی سیاستهای اقتصادی- اجتماعی حاکمیت سرمایه داری را در ایران برملا ساخت.
این بحثها حاکمیت را زیر فشار قرار میدهد و اقدامها غیرقانونی آن را علیه مبارزان محدود می سازد.
این بحثها در عین حال به معنای قرار داشتن در کنار مبارزانی است که به زندان افکنده و شکنجه می شوند. به معنای قرار داشتن در کنار زندانیان سیاسی است که «قطره قطره مردن» را تجربه می کنند. به معنای در کنار زنان جسور میهن ما قرار داشتن ست که برای دفاع از حقوق قانونی و انسانی خود و تساوی حقوق به زندان افکنده و شکنجه می شوند.
میدانیم که حاکمیت دیکتاتوری نمیخواهد و نمیتواند در برابر خواست های قانونی توده مردم به کوچکترین عقب نشینی تن بدهد. دیکتاتوری سرنوشت خود را با حلقه ی واسط اقتصاد سیاسی- امپریالیستی که «اقتصاد اسلامی» می نامندش، عملاً به دست راست ترین گروههای امپریالیستی از قبیل ترامپ و نتان یاهو سپرده و سرنوشت ایران را به آن گره زده است.
در چنین شرایط است که وظیفه ی دفاع از دمکراسی و استقلال ملی در نبرد رهایی بخش کنونی مردم میهن ما و خلق های ساکن آن، به وظیفه ی روز چپ ایران بدل شده است.
در انتظار ایجاد شرایط برای بحثی سازنده میان چپ ایران، دستتان را می فشارم
۱-
عنوان : پرسش از اقای عاصمی
آقای عاصمی گرامی،
در دو اظهارنظر جداگانه تان چنین نوشته اید:
یکم) «محمد
مالجو که خواستار گذار از نظام سرمایه داری حاکم بر ایران نیست. از این رو نیز موافق نیست که
نبرد طبقاتی کنونی در ایران ژرفش یابد.
»
دوم) «… مالجو … علیه
مبارزه ی زحمتکشان هفت تپه و اهواز و معلمان و …
موضع می گیرد و به منظور توجیه شرایط حاکم قلم می زند.»
سپاسگزار میشوم مویدهایی برای این اتهامها از سخنان
شفاهی یا نوشته های مکتوب من به خوانندگان ارائه بفرمایید. در غیر این صورت، گمان میکنم که توقع تجدیدنظر در دعاوی تان
به هیچ وجه ناموجه نباشد.
درود بر شرف توده ای رفیق دکتر فرهاد عاصمی.
برقرار باد اتحاد چپ ایران.