نامۀ مردم، شمارۀ ۱۰۶۶، ۱۹ آذرماه ۱۳۹۷
اعتصاب یکپارچه کارگران مجتمع نیشکر هفتتپه و کارخانۀ پولاد اهواز اثرهایی چشمگیر در معادلات صحنه سیاسی کشور برجای گذاشته است. اعلام همبستگی جنبش دانشجویی، مبارزان جنبش زنان، معلمان مبارز و بازنشستگان با این نبرد دلیرانه کارگران نیشکر هفت تپه و پولاد اهواز که بیش از سی روز ادامه یافته است، با وجود همه فشارهای امنیتی، دستگیری ها و سرکوب خشن، نشان از تحولات عمیقی است که کم کم در درون جامعه ما در حال نضج گیری است.
کارگران مجتمع نیشکر هفتتپه و کارخانۀ پولاد اهواز طی مبارزهٔ پرشور و متشکل خود، قدرت، آگاهی طبقاتی و ظرفیت ارتقاپذیری همبستگی بین طبقه کارگر و زحمتکشان را در شرایط بسیار دشوار کنونی بهاثبات رساندند. طی چهار هفته، رژیم بهمنظور کنترل و مهار این اعتصابها به یک رشته اقدام دستیازید که توجه به آنها و تحلیل آنها درجهٔ اهمیت و میزان تأثیرگذاری حرکت دلیرانه کارگران را هرچه بیشتر در معرض دید و تشخیص قرار میدهد. همزمان با پرداخت بخشی از معوقات مزدی کارگران هفتتپه و پولاد اهواز، مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری وزارت کار، در گفتگو با خبرگزاری ایلنا، درخصوص توقف خصوصیسازی و بازگشت این واحد به بخش دولتی همراه با نظارت و کنترل کارگری بر تولید [یعنی خواستهای اصلی کارگران]، خاطرنشان ساخته بود: “شورای کارگران کشت و صنعت هفتتپه ثبت نشده است، برای اینکه بهصورت رسمی ثبت شود، باید هیات مؤسس انتخاب کنند و در انتخاباتشان نیز نماینده وزارت کار برای ثبت تشکل حضور داشته باشد تا رسمیت پیدا کند.” نکته مهمی که در این موضعگیری فریبکارانه وزارت کار نهفته است شایان توجهی جدی است. مدیرکل حمایت از مشاغل که رئیس هیئت حلوفصل موضوع نیشکر هفتتپه بهنمایندگی از سوی وزارت کار نیز بود، با صراحت اعتراف میکند که تشکلهای رسمی حکومتی، یعنی تشکلهایی زرد نظیر شوراهای اسلامی و نظایر آن، بین کارگران مطرود بوده و فاقد نفوذ و اعتبارند. در تمام طول مدت اعتصاب، تشکلهای زرد حکومتی مانند خانه کارگر، کانون عالی شوراهای اسلامی کار، کانون عالی انجمنهای صنفی و تشکلهای مشابه اینها، از خواست کارگران و اعتراض آنان به ستم و بیعدالتی حمایتی نکردند و حتی سخنی بر زبان نیاوردند. انزوای این تشکلها در جریان اعتصاب قهرمانانه کارگران مجتمع نیشکر هفتتپه و کارخانۀ پولاد اهواز، از رشد جنبش سندیکایی زحمتکشان میهن ما و نفوذ رو به گسترش آن بین تودههای کارگر حکایت دارد. بیجهت نبود که خبرگزاری ایلنا، ۸ آذرماه، طی گزارشی، با درک تغییر فضای محیطهای کارگری و رشد مبارزهٔ زحمتکشان، نوشته بود: “تشکلهای کنونی کارگری [بخوان: تشکلهای زرد و حکومتی کارگری] نمیتوانند پاسخگوی مشکلات کارگران باشند. همین امر سبب شده تا ایجاد تشکل کارگری مستقل تبدیل به یک مطالبهٔ عمومی در بین کارگران شود، اما باید دید آیا مجلس نهایتاً به این باور میرسد که وقت اصلاحاتی در قوانین مربوط به تشکلیابی کارگران رسیده یا همچنان قرار است تشکلهای کارگری برمدار قبلی بچرخند.” بهعبارت دقیقتر، مبارزهٔ پرشور کارگران نیشکر هفتتپه و پولاد اهواز چنان مسیری را طی کرد و چنان اثری بر جای گذاشت که تنظیمات و ارگانهای مهار و کنترل جنبش کارگری و سندیکایی رژیم که در پوشش تشکلهای صنفی استتار کردهاند، کاراییشان را از دست دادند و انفعال و پوسیدگیشان برملا شد. زحمتکشان دریافتند که بدون تشکل و مبارزه برای احیای حقوق سندیکایی، امکان تحقق مطالبات بهحق آنان در عرصه صنفی امکانپذیر نخواهد بود.
علاوه بر این، از نقطهنظر تلفیق مبارزهٔ صنفی با مبارزهٔ سیاسی، این اعتصاب و اعتراضها آغازگر مرحلهای جدید در جنبش کارگری و سندیکایی و همچنین در معادلهها و محاسبههای مرتبط با آرایش طبقاتی در صحنه سیاسی کشور تأثیر خود را خواهد گذاشت. در طول چهار هفته، طبقه کارگر ایران گامهایی استوار بهپیش برداشت و به سمت تقویت شأن صنفی و جایگاه اجتماعی زحمتکشان و تودههای محروم جامعه حرکت کرد و باهمه کاستیها، کمبودها و افتوخیزهای پیشِ روی، این واقعیت در مسیر تحولهای سیاسی کشور چشمپوشینشدنی است. پس از اعتراضهای دیماه ۱۳۹۶، صحنه سیاسی میهن ما شاهد حضور بیش از پیش سازمان یافته کارگران و زحمتکشان با خواست های مشخص از جمله توقف خصوصیسازی و طرد برنامهٔ ضدملی آزادسازی اقتصادی بوده است، مطالبههایی که از طریق آنها، روبنای سیاسی بهغایت فاسد و واپسگرا را بهچالش طلبیده شد. یادآوری این نکته مهم خالی از فایده نیست که، مبارزه علیه خصوصیسازی، مبارزهای هدفمند است با سیاستهای کلی نظام و ابلاغیه اصل ۴۴ ولیفقیه. کارگران و زحمتکشان نهتنها سیاست تعدیل ساختاری و اجرای آن بهوسیلهٔ دولتهای مختلف جمهوریاسلامی را آماج مبارزهشان قرار دادند، بلکه با هوشیاری طبقاتی سیاستهای ولیفقیه در مسائل کلی نظام در معرض مخالفت و مبارزه آنان قرار گرفت. این مطالبه محوری در زمینهٔ خواستهای عام و مشترک میتواند و باید نقطهٔ پیوند و نزدیکی لایههای گوناگون جامعه و نمایندگان سیاسی آنها در نبرد با استبداد مذهبی و طرد رژیم ولایت فقیه باشد. باید درنظر داشت که یکی از جنبههای مهم و حیاتی تشکل صنفی طبقه کارگر در سازمانهای پایه طبقاتی، یعنی سندیکاها، علاوه بر تأمین خواستهای صنفی- رفاهی، نیاز مبرم طبقه کارگر به تأمین خواستهای دمکراتیک ازجمله تأمین و تضمین فعالیت انجمنها، سندیکاها، حزبها، سازمانها و همچنین دیگر حقوق و آزادیهای دمکراتیک فردی و اجتماعی همچون آزادی بیان، اندیشه، قلم، مطبوعات و اجتماعات بوده و هست. حزب ما بارها در مقاطع مختلف تاریخی با صراحت اعلام داشته: فقط و فقط نیروی متشکل و سازمانیافتهٔ تودههای میلیونی و در رأس آنها کارگران و زحمتکشان میتواند ضامن تحقق تحولهایی بنیادین در کشور باشد. در همین راستا نیز حضور متشکل تودهها در امر خنثی ساختن اثرگذاری امپریالیسم بر معادلات سیاسی کشور مهم تلقی میشود.
ما در این دو حرکت کارگری آگاهی طبقاتی، نظم و سازماندهی ضرور مبارزه در مصاف با استبداد مذهبی را مشاهده کردیم. طی چهار هفته اعتصاب کارگران، تفاوت پررنگ میان حرکت های سازمان نیافته با مبارزهٔ سازمانیافته تأثیر خود را در معادلات سیاسی کشور ما نشان داد. تقویت روح مقاومت، وجدان جمعی، و اصل اتحاد و همبستگی، دستاوردهای ماندگار اعتصاب و اعتراض کارگران مجتمع نیشکر هفتتپه و کارخانۀ پولاد اهواز است. این را نیز باید بیفزاییم که، در پرتو این اقدامهای دلیرانه، روح همبستگی در مبارزه با رژیم ولایتفقیه بیشازپیش تقویت گردید. میتوان یادآور شد که از مهمترین دستاوردها و تجربههای این دو اعتصاب، افزایش اعتمادبهنفس طبقه کارگر و درک این موضوع کلیدی بود که بدون مبارزهٔ متشکل هیچ مطالبهای تحقق نمییابد. زحمتکشان بهتجربه آموختند و در عمل هم نشان دادند که فقط با مبارزهٔ سازمانیافته و ارتقای سطح همبستگی میتوان به منافع خود دست یافت و درعینحال در راه اتحاد لایههای اجتماعی مختلف در مبارزه با دیکتاتوری باشهامت و شجاعت گام بهپیش برداشت. این اعتصابها سطح همبستگی میان کارگران و نیز دیگر گردانهای اجتماعی را در حدی معین بالا برد که این خود دستاوردی بسیار پراهمیت است. رشد آگاهی طبقاتی، کاربرد مؤثر سلاح اعتصاب، و افزایش اعتمادبهنفس در رویارویی با دیکتاتوری حاکم، و هماهنگی و همراهی هرچه بیشتر گردان های اجتماعی در این مبارزۀ مشترک و دشوار نوید بخش فراهم شدن شرایطی است که بتوان رژیم ولایت فقیه را به چالش کشید و آنرا به عقب نشینی وادار کرد.
از نماد های جالب همبستگی جنبش دانشجویی با حرکت اعتراضی کارگران شعارهای دانشجویان به مناسبت ۱۶ آذر روز دانشجو در ایران بود. همچنین در اعتراض به حرکت های سرکوبگرانه رژیم در مقابله با کارگران و معلمان کشور بیش از ۵۰۰ فعال نشریات دانشجویی در نامه ای سرگشاده به حسن روحانی در مورد تبعات “سرکوب گسترده هر نهاد مدنی مستقل و هر اعتراض مسالمتآمیز قانونی” در ایران هشدار دادند و نوشتند: ”امروز نیروی انتظامی شما، وزارت اطلاعات شما، وزارت کشور شما، در رقابتی تأسفبار با نهادهای امنیتی موازی برای بستن دهانها و نفسها دست به یکی کردهاند و البته شما همچنان فقط تکذیب میکنید…مگر میشود دختری را از روی سکو پایین کشند و رسانه های مستقل و نشریات دانشجویی چیزی نگویند؟ مگر میشود کارگران هفت تپه، به مسالمت آمیزترین شکل ممکن، به عدم دریافت چندماههی حقوق چندصد هزارتومانی خود اعتراض کنند و دانشجویان بی تفاوت باشند؟ مگر میشود معلمان به پولی شدن آموزش عمومی و عدم رعایت حقوق بدیهیشان مانند تأمین اجتماعی و درآمد آبرومندانه معترض باشند و دانش آموزان دیروز آنان، با سکوت از کنارشان بگذرند؟ مگر میشود دانشجویان این کشور، محرومیت های سیستان و بلوچستان، بیخانمانی زلزله زدگان کرمانشاه، هوای مردم کُش خوزستان و مظلومیت مردم دهونک تهران را ببینند و صرفا نظاره گر باشند؟ مگر میشود آثار سوء خصوصی سازی های افسارگسیخته و تجاری سازی تمامی ابعاد حیات اجتماعی، از جمله دانشگاه را دید و دم برنیاورد؟“
مبارزه مردم جان به لب رسیده از ظلم و ستم رژیم ولایت فقیه، فشارهای کمرشکن اقتصادی و از هم پاشیدگی اجتماعی هر روز ابعاد گسترده تری می یابد و کشور را به سمت یک انفجار بزرگ اجتماعی می راند. بدون سازمان یافتگی، بدون خواست های روشن در راه تحقق حقوق و آزادی های دموکراتیک، تحقق عدالت اجتماعی و پایان یافتن ظلم گسترده دستگاه های گوناگون حکومتی که در شعار ”کار، نان و آزادی“ مردم در اعتراض های دی ماه ۹۶ تبلور یافت، نمی توان به آینده تحولات با خوش بینی نگریست. جنبش کارگری و زحمتکشان در کنار جنبش دانشجویی، جوانان، زنان مبارز، معلمان و بازنشستگان می توانند نقش موثر و تاریخی در طرد استبداد در ایران و گشودن راه به سمت استقرار حکومتی مردمی باز نمایند. جنبش کارگری و سندیکایی میهن با تجربۀ ارزشمند مبارزۀ کارگران مجتمع نیشکر هفته تپه و کارخانۀ پولاد اهواز، گامی مؤثر به پیش برداشت و از این پس با توانی بیشتر و بنیهای قویتر به مبارزه ادامه خواهد داد. ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف جنبش، ارائه تحلیلهایی درست از توان خود و رژیم، و بنا بر این تحلیلها، سیاستهایی تهاجمی را با توسل به اعتصاب و در پرتو اتحاد عمل فراگیر اتخاذ کردن، وظیفهٔ بیدرنگ مبارزان جنبش سندیکاییِ زحمتکشان و همهٔ هواداران واقعی منافع طبقه کارگر است.
با اتحاد عمل و تشدید مبارزه میتوان به سمت تحقق خواست های مردم جان به لب رسیده حرکت کرد. تحولات یکساله اخیر نشانگر تولد فصلی نو در پیکار جنبش کارگری و جنبش همگانی ضد استبدادی است. هر مبارزهای فراز و فرود، پیشرَوی و پسرَوی داشته و دارد، اما آنچه اصل شمرده میشود، ادامه دادن به مبارزه است. پیش به سوی تشدید مبارزه بههدف پیوند اعتراضهای پراکنده به یکدیگر برای درهم شکستن استبداد مذهبی و طرد رژیم ولایت فقیه.