گلوبالیسم برای کشورهای پیرامونی
گلوبالیسم برای کشورهای پیرامونی مانند میهن ما که یک برنامه اقتصادی ملی و دموکراتیک ندارند، چالشهای فراوانی را پدید میآورد. کشورهای پیرامونی به دلیل دسترسی نداشتن به فنآوری و سرمایه، توانایی رقابت با کشورهای پیشرفته را ندارند. نتیجه آن که گلوبالیسم شکاف اقتصادی میان کشورهای پیشرفته و پیرامونی را افزایش میدهد.
در فرآیند گلوبالیسم، کشورهای پیرامونی که دارای مواد خام هستند، برای فراهم کردن نیازهای جهانی بیشتر به اقتصاد تککالایی و موادخامی وابسته میشوند. در دنیای جهانی شده، بسیاری از کشورهای پیرامونی که تولیدکنندگان موادخام و نیروی کار ارزان برای کشورهای پیشرفته هستند، آنچنان به این اقتصاد وابستگی دارند که به یک اقتصاد مستقل تولیدی و پایدار نمیاندیشند. در گلوبالیسم ، کوچ بهترین مغزهای میهن ما توانمندیهای علمی و فنی ما را برای پایهگذاری یک اقتصاد تولیدی کم میکند.
باز شدن بازارها و کاهش نقش دولت در بازرگانی، سیل فراوردهها و کالاهای کشورهای پیشرفته را به درون کشور سرازیر میسازد که نتیجه آن کم توانتر کردن بیش از پیش صنعتتولیدی کشور و ورشکستگی آن است. گلوبالیسم و وابستگی اقتصاد ما به دلار مایه بحرانهای مالی کشور میشود. حتا آن کشورهای پیرامونی که اندکی پیشرفت اقتصادی داشتهاند، ساختارهای اقتصادی و اجتماعی آنها زیر رهبری نهادهای امپریالیستی مانند صندوق بینالمللی پول و شرکتهای چندملیتی کار میکنند. این کشورها نمیتوانند از سیستم اقتصادی جهانی که از سوی کشورهای پیشرفته متروپول و شرکتهای چندملیتی کنترل میشود، جدا شوند. این وابستگی به بازارهای جهانی از پا گرفتن یک سرمایهداری مستقل ملی در این کشورها جلوگیری میکند.
کشورهای پیرامونی در همسنجی با کشورهای پیشرفته، نه تنها از ارزشافزوده کمتری با اقتصادی وابسته خود برخوردار میشوند، بلکه بیشترین پیامدهای بحرانهای اقتصادی جهانی که ریشه در ساختار سرمایهداری دارد به کشورهای پیرامونی فرستاده میشود. این کشورها به ناچار دست گدایی به نهادهای مالی امپریالیستی دراز میکنند.