چرا به برنامه جایگزین ملی- دمکراتیک در برابر برنامه نئولیبرال نیاز است؟

image_pdfimage_print

سخن روز شماره: ۹۰ (۲۹ آذر ۱٣۹۷)

 

در گفت و شنفتی، برخی رفقا نگرانی ای را مطرح ساختند که باید جدی گرفت. این نگرانی توسط برخی از رفقای دیگر نیز به این یا آن شکل مطرح می‌شود و از اهمیت و وسعت نگرانی حکایت می کند.

نگرانی در این خلاصه می‌شود که طرح برنامه جایگزین در برابر برنامه نئولیبرال، می‌تواند به معنای «آلترناتیوی در مقابل “برنامه الف“» درک شود. این رفقا اراده گرایانه “برنامه الف“ را  «برنامه حزب توده ایران» اعلام می کنند.

 

وجود این نگرانی نزد این رفقا با پیش شرطی که خود تعیین می کنند، قابل فهم است. اما مستدل نیست.

 

– مستدل به ویژه از آن رو نیست، زیرا برنامه سال 1391 مصوبه ششمین کنگره ی حزب توده ایران در شرایطی بکلی متفاوت با شرایط امروز تنظیم شده است. اکنون قریب به دوسال است که نبرد طبقاتی در ایران با ژرفشی چشم و نظر گیر به پیش می رود، و خواستار پایان بخشیدن به اقتصاد سیاسی خانمان برانداز نئولیبرال است.

 

انتقاد به جا و شایسته به این برنامه ی امپریالیستی در برنامه حزب توده ایران و در فعالیت تبلیغی- ترویجی آن وجود دارد. ولی به سطح روشنگری محدود است. اکنون دوران تغییر عملی- انقلابی در سلطه ی این اقتصاد امپریالیستی فرا می‌رسد و باید برای این مرحله آمادگی ذهنی و سازمانی داشت.

 

شعار پایان دادن به اقتصاد سیاسی امپریالیستی در اعتراض و اعتصاب های کنونی، یعنی پایان دادن به خصوصی سازی ثروت‌های متعلق به مردم و نسل های آینده و پایان بخشیدن با نابودی دستاوردهای طبقه کارگر با عنوان شرم آور مقررات زدایی که گویا “آزادی“ را نوید می دهد، دستاورد دوران اخیر در نبرد طبقاتی در ایران است. این شعار که با صراحت و شفافیت توسط زحمتکشان اعتصابی در هفت تپه، در صنایع اهواز، توسط معلمان، دانشجویان، بازنشستگان و بسیاری دیگر از گروه‌ها مطرح می گردد، و بیان «پراتیک انقلابی» توده های زحمتکش است که در آن رنگ و بوی «احساس» خود را بیان می‌کنند که در تزهای فویرباخ توسط بانیان سوسیالیسم علمی به عنوان محک فعالیت انقلابی انسان توضیح داده می شود، به پاسخی متناسب نیاز دارد.

 

– نگرانی قابل فهم است ولی مستدل نیست، زیرا هدف مشخص و به طور شفاف بیان شده برای ارایه یک برنامه جایگزین، شرکت فعال در مبارزه ی سیاسی- انقلابی جاری روز است علیه اقتصاد سیاسی دیکته شده توسط سازمان های مالی امپریالیستی برای ایران و همه ی کشورهای دیگر بر روی زمین. برنامه نئولیبرال امپریالیستی که در ایران رنگ و بوی مذهب ارتجاعی حاکم را بر سیما دارد و مداحان آن در رژیم دیکتاتوری ولایی به آن «اقتصاد اسلامی» نام نهاده اند، و سه دهه است در ایران به مورد اجرا گذشاته شده است و برنامه رسمی همه ی دولت های نظام سرمایه داری وابسته را در ایران تشکیل می‌دهد که با حکم حکومتی غیرقانونی «رهبر» قانونیت به آن داده شده است.

 

– نگرانی واقعی، عقب بودن پیشاهنگ است از سطح مبارزه ی توده ها. «عقب ماندن ذهن از عین» است که رفقای بسیاری نسبت به آن هشدار داده اند. هشداری که باید به عنوان تکانه و انگیزه به منظور تشدید فعالیت درک شود و نه ادامه ی رخوت.

 

– نگرانی، خالی گذاشتن صحنه برای جریان هایی است که می کوشند روند نبرد طبقاتی را در مرداب “رفرم“های بی دورنما بکشانند. می کوشند با طرح  انواع اشکال «تعاونی» و «مشارکت کارگران» سروته مساله را هم بیاورند و «پراتیک انقلابی» طبقه کارگر را خنثی سازند. در شرایط کنونی این شیوه به طور عینی و صرفنظر از انگیزه ی احتمالی طرح کنندگان آن، دست در دست تروریسم دولتی عمل می کند. ارزیابی دیگری از مواضع محمد مالجوها و  … روا نیست.

 

– نگرانی قابل فهم است ولی مستدل نیست، زیرا برنامه جایگزین برای برنامه نئولیبرال امپریالیستی که برای تسهیل بیان در کشورهای سرمایه داری نیز برنامه  – ب –  نام گرفته است، هم‌اکنون در همه ی کشورهای سرمایه داری نقش تجهیز و سازماندهی مبارزات را به عهده گرفته است. مضمون چنین برنامه ای می‌تواند و باید در یک شعار سراسری و همه خلقی خلاصه شود. کوربین در بریتانیا با شعار بازگرداندن ثروت‌های خصوصی سازی شده می‌رود سکان کشور را به دست گیرد. ساندرز در آمریکا با شعار دفاع از بهداشت عمومی مواضع نیروهای مدافع ترقی اجتماعی را تحکیم بخشیده است. جلیقه زرد ها در فرانسه، طبقه کارگر و مردم یونان و اسپانیا با شعار علیه «ریاضت اقتصادی» که پیامد مقررات زدای نئولیبرالیستی است، توده ها را تجهیز می کنند.

 

داشتن همین انتظار در ایران از چنین برنامه ی جایگزین عجیب و حشتناک نیست. با طرح یک شعار سراسری و همه خلقی در دفاع از برنامه ملی- دمکراتیک با سرشتی مردمی و ملی- ضد امپریالیستی می‌توان انتظار داشت که نبرد به پرچم ضروری دست یابد. بتواند هدفمند به پیش براند. ایجاد شدن جو بحث در این باره در جامعه، می‌تواند به تنهایی اهرم پرتوانی برای تجهیز و سازماندهی توده ها بدل گردد. به نظر می‌آید که چنین برنامه و پرسش از توده ها برای مضمون آن، که هم‌زمان طرح مشخص مضمون مردمی- دمکراتیک و ملی- ضد امپریالیستی برنامه توسط پیشاهنگ است، امروزه یکی از مهم‌ترین اشکال «مبارزه ی روزمره» است که بحث بر سر تعیین آن مطرح است.

 

می‌توان و باید با نشان دادن دستاوردهای برنامه ملی- دمکراتیک در کشورهای دیگر، به ویژه جمهوری خلق چین، ویژگی و خصلت‌ها ترقی خواهانه و مردمی و ملی این جایگزین نشان داده شود. نشان داده شود که نظام سرمایه داری دوران افول دورنمایی ندارد. نشان داده شود که رهایی از سلطه نواستعماری، ترک مرداب فقر و عقب‌ماندگی تنها با چنین برنامه‌ای ممکن

است. و بسیاری نکت ها که طرح همه آن‌ها در این سطور سخن را به درازا می کشاند.

4 Comments

  1. رسول علوی

    با پذیرفتن این نکته که برنامه «ب» موردنظر شما، آلترناتیوی در مقابل برنامه کنونی حزب توده ایران نیست، جای این پرسش باقی است که چرا برنامه مصوب کنگره ششم نمی‌ تواند نقش برنامه «ب» را ایفا کند؟ زیرا آنطور که شما نوشته‌ اید، «برنامه سال ۱۳۹۱ مصوبه ششمین کنگره ی حزب توده ایران در شرایطی بکلی متفاوت با شرایط امروز تنظیم شده است»؟ این که پاسخ قانع کننده ای نیست. اجرای سیاست های نئولیبرالیستی در ایران سابقه نزدیک به سه دهه دارد و برنامه حزب شش سال پیش تصویب شده است. درست آن است که شما در ابتدا نظرتان را به صراحت، حداقل درباره کلیات، رئوس کلی و نگرش حاکم بر برنامه مصوب ششمین کنگره حزب بیان کنید، تا بتوانید پایه های استدلال تان را برای تجهیز به برنامه ای دیگر برای توده ای ها از سستی برهانید.
    نکته دیگر این است که پیشنهاد می کنم به جای نگاشتن مقالات متعدد کُلی و عمدتا خسته کننده، به تحلیل مشخص از رویدادها و تحولات جاری کشور بپردازید، مثلاً درباره اعتصابات کارگری اخیر در خوزستان؛ بیانیه شورای صنفی دانشجویان درباره ۱۶ آذر؛ دلایل صعود و سپس سقوط قیمت ارز در ماه های اخیر و ده ها مسئله دیگر که می توان درباره آنها نوشت. در صورتی که سایت شما به جای مقالات کُلی، به تحلیل مسایل مشخص روزمره ای که مردم ما با آنها درگیرند، بپردازد، حرف هایتان درباره ضرورت تدوین برنامه «ب» نیز جدی گرفته خواهد شد. عکس آن عملی نیست. لطفاً نگویید نیرو نیست. رفیق پُرکاری هستید و این انرژی را در روشنگری درباره مسایل روز بگذارید. قطعاً تأثیرش بیشتر خواهد بود.

  2. رسول علوی

    رفیق عاصمی، خشنود و ممنونم که کامنت قبلی ام را منتشر کردید. امید که پاسخ روشنی نیز به آن داده شود.
    اما نکته ای دیگر درباره آلترناتیوسازی در مقابل حزب: انتشار «دوره دوم راه توده» در مهر ماه ۱۳۷۱ که با نقش کلیدی شما انجام شد، معنایی جز آلترناتیوسازی در مقابل حزب توده ایران نداشت. بحث من بر سر درستی و دقت این و یا آن مشی سیاسی نیست، بلکه بحث بر سر چگونگی حفظ وحدت کلیت سازمانی حزب توده ایران از سویی، و چگونگی طرح نظرات مغایر مشی رسمی حزب برای توده ای هایی است که به دلایل مختلف در خارج از سازمان رسمی حزب قرار دارند. می توان چنین نظراتی داشت، ان را هم تبلیغ کرد، بدون اینکه پرچمی در مقابل حزب توده ایران بلند کرد. اما فعالیت راه توده، از جمله با نقش فعال شما، آلترناتیوسازی در مقابل حزب بود. اگر این امر را قبول ندارید، فاکت ها برای اثبات آن متعدد است و با کمال میل برایتان برخواهم شمرد. اگر هم الترناتیوسازی توسط راه توده و به همت خودتان را قبول دارید، و امروز گونه دیگری فکر می کنید، لطفا صریحا نظر خود را نه درباره علی خدایی و مسایلی که درباره او مطرح می شود، یا نه درباره مقاله منتسب به رفیق کیانوری (سخنی با توده ای ها)، بلکه، در مورد مسئله کلیدی تر راه اندازی «دور دوم راه توده» بیان کنید.

  3. توده ای ها

    رفیق عزیز رسول علوی
    ممنون برای ابرازنظرهای شما. البته همه ی ابرازنظرهای سازنده و لااقل با لحنی دوستانه انتشار می یابد. ابرازنظر شما که سازنده و رفیقانه است دیگر به طریق اولی جای خود را دارد.
    پاسخ بررسی گونه ی پرسش های مهم در ابرازنظر پیش در دست تهیه است. به نکته ها در ابرازنظر کنونی نیز پیش تر پرداخته شده است. اکنون نیز به آن پرداخته خواهد شد.
    رفیق عزیز، بدون گفت و شنفت سازنده و رفیقانه میان توده ای ها، ازجمله روشن شدن عللی که به جدایی ها انجامیده است، مبارزه ای موفق علیه توطئه ارتجاع داخلی و خارجی برای کشتار توده ای ها در سال 67 ممکن نخواهد شد.
    نکته قابل تامل این نکته است که بدون هر نیازی، حرب توده ایران تاکنون موفق به توسعه ی ممکن ترین شکل و مضمون دمکراسی در حزب نشده است که تنها در آن صورت، توازن متناسب میان سانترالیسم و دمکراسی، عمده ترین اصل سازمانی در اساسنامه حزب به ثمری مارکسیستی- توده ای فرامی رویده است، یعنی به صورت دیالکتیکی تحقق می یافته است. در این ضمیمه خواهم نوشت.

  4. رسول علوی

    رفیق عاصمی، ممنون از شما. منتظر نوشته هایتان که در کامنت بالا به آن اشاره کرده اید، خواهم شد و قطعا نظر خویش را می نویسم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *