دوره جدید: مقاله شماره: ۷۱ (۹ آبان ١٣٩۶)
واژه ی راهنما: سیاسی– تئوری
در ابرازنظري نسبت به مقاله ي نظريه پرداز ملي- مذهبي در اخبار روز (ا آبان ٩٦، ٢٣ اكتبر ١٧) با عنوان “اقتصاد دانش محور توطئه نيست” به دو نكته اشاره شد. يكي نكاتي «مثبت» و ديگري اين نكته كه او «با شفافیت هدف “خوانش جدید مارکس” را در سخنانش قابل شناخت می سازد».
نكته ي «مثبت» اشاره ي او به موفقيت هاي اقتصادي- اجتماعي در چين است و كمك گرفتن از برخي انديشه هاي ماركس براي توضيح نظرش. ازجمله پيش بيني ماركس در اين باره كه علم به نيروي مولده بدل خواهد شد. اين نكته هاي “مثبت” اما از اين رو از ارزشي كه مي توانند داشته باشند برخوردار نيست، زيرا، همان طور كه ابرازنظر كننده ديگر “ميرزايي” گرامي به درستي تذكر مي دهد، بدون ارايه «منبع» ذكر مي شود.
شيوه ي غيرعلمي اي كه نه تنها در يك مقاله كه مي خواهد نقش «دانش» را در “اقتصاد دانش محور” توصيف كند جايي ندارد، بلكه اگر آگاهانه به كار برده شود، شيوه ي است كه نظريه پرداز خود عليه آن بپاخاسته است!
او – با اجازه از آقاي آصفي -، انتقاد به بكاربردنِ واژه ي «توطئه» را براي توضيح بدفهمي آگاهانه و يا سهل انگارانه از نظري، به مثابه ي يك اسلوب مورد سرزنش قرار مي دهد كه برخي ها دچار آن هستند. اما متاسفانه، از “آن ها” نقل قول مشخصي ارايه نمي دهد، منبع نظر را ذكر نمي كند تا شيوه ي نادرست “آن ها” براي خواننده قابل بازتوليد باشد!
او مي خواهد در مقاله اش اثبات كند كه مي توان با «اقتصاد دانش محور» به دستاوردهاي بزرگي نايل شد. براي اثبات سخنش، پاي ماركس و لنين را نيز به ميان مي كشد، كه مثبت است، اما منبعي براي نظر آن ها ذكر نمي كند، نمي گويد آن ها اين سخن را “كجا، و چگونه” بيان كرده اند. او مي خواهد برداشت معيوب خود، زيرا برداشتي است غيرديالكتيكي، زيرا برداشتي ناتمام، زيرا يك سويه و .. از نظر ماركس و لنين است، به عنوان نظر آن ها بقبولاند! اعلام نكردن منبع، آگاهانه و يا ناآگاهانه مي تواند چنين هدفي را دنبال كند كه گويا هدف، تحريف نظر ماركس- لنين و .. است. و لذا مجاز است به مثابه «توطئه» ارزيابي شود!
بدين ترتيب نظريه پرداز كه براي «دانش» له له مي زند، اسلوب علمي متداول در دانش را پامال مي كند! او از اين طريق به ويژه هنگامي كه در بخش علوم انساني- اجتماعي موضع گيري مي كند، با برخورد غيرعلمي خود، ظرافت انديشه نظريه پرداز، شكوفه و ثمره ي طرافت انديشه ي نظرپرداز نخست را به خطر مي اندازد و يا حتي مغشوش مي سازد.
ظرافت روشنفكرانه ي انديشه هر فرد، در سخن «مشخص» او تبلور مي يابد. طرح نشدن سخن مشخص و يا لااقل ذكر منبع كه بازتوليد سخن «مشخص» را براي خواننده ممكن مي سازد، به معناي پامال كردن ظرافت انديشه فرد است. از اين رو، ذكر نكردن منبع و يا نقل نكردن سخن مشخص، يك خطاي قابل اغماض نيست! “ميرزايي” در مورد چنين خطايي حتي مسئولان صفحه را مخاطب قرار مي دهد!
بيان و سخن، شكل بروز انديشه است! هنگامي كه انسان نظر خود را درباره ي سخن فرد ديگري بيان مي كند،برداشت خود را از انديشه ي او ارايه مي دهد. اين شيوه مجاز است. مجاز است كه با سخنان خود، نظر فرد ديگر را بيان نمودن. زنده ياد احسان طبري اين نكته را در “ديباچه” بر “با پچپچهء پاييز” ترسيم مي كند و آن را حتي لازم ارزيابي مي كند، زيرا تنها از اين طريق «پلكاني ..، ولو ناشيانه و ناهموار براي عروج» انديشه طي مي شود، انديشه رشد مي كند و پر سويه مي شود: «آنچه در اين ميان اصل است، اينست كه جوهر سخن چيست و يا لااقل چه پلكاني را، ولو ناشيانه و ناهموار، براي عروج قريحه هاي راستين ديگر ساخته است. .. ولي صداقت در آنست كه هر كس در عصارهء خود با عشق به نياز انساني خويش بجوشد: “كه از آن دست كه مي پروردم، مي روم”. و آنگاه در كورهء آزمون، زر از مس جدا مي شود و پولاد از سُفال. پرويزن روزگاه در كار است.»
از اين روست كه آن جا كه نظريه پردازي مايل است براي خوانند به كمك نقل مطلب فرد ديگري روشنگري كند، نمي تواند گام خود را بدون نقل مشخص سخن فرد نخست و ذكر منبع انجام دهد. بي توجهي به اصل پيش گفته، موجب مي شود كه نظريه پرداز خود، ارزش سخن و استدلال خود را به شدت تقليل دهد و مهم تر آن كه سخن خود را با اين پرسش روبرو سازد، آيا «توطئه» اي در كار است؟
در مورد مشخص “خوانش جديد ماركس”، پاسخ مثبت است! توطئه، نفي مضمون انقلابي انديشه ماركس است!توطئه، حذف نگرش اجتماعي- تاريخي او به اقتصاد است! توطئه، حذف «انتقاد اقتصاد سياسي» از نظر ماركس- انگلس- لنين و ديگران است كه به شرايط مشخص سلطه ي صورتبندي اقتصادي- اجتماعي سرمايه داري بر مي گردد!
ماركس نشان مي دهد كه در سرمايه داري «رشد نيروهاي مولده» در اختيار كيست؟ به سود كدام طبقات عمل مي كند؟ شفافيتي كه نشان مي دهد، كه به گفته لنين، «يك من گوشت، يك من گوشت نيست»! بايد ديد چه گوشتي است؟ گوشت فاسدي كه براي سودورزي در نظام سرمايه داري “دمكراتيك و پيشرفته” هم به فروش مي رسد؟ كه حميد آصفي درباره ي آموزش هاي دانشگاهي آن قلمفرسايي مي كند؟
در نشان دادن اين كه بايد مضمون «اقتصاد دانش محور» را در ارتباط با شرايط حاكم اجتماعي- تاريخي مورد توجه قرار داد، تا گرفتار تله هايي نشد كه “خوانش جديد ماركس” پهن كرده است، ابرازنظر كننده ديگر، رفيق آرمان شيرازي به وسعت نوشته و نبايد به آن چيزي افزود.
شايد تنها اشاره به اين نكته سودمند باشد گفته شود كه دستاوردهاي جمهوري خلق چين، ازجمله در رشد «اقتصاد دانش محور» مورد نظر نظريه پرداز آصفي، از تاريخچه يك انقلاب خونين بيست و هشت ساله برخوردار است! از تاريخچه اشتباه هايي برخوردار است كه تنها با شناخت علل علّي و كاركردي آن ها، اما در ارتباط با درك تضاد اصلي كه بايد انقلاب حل نمايد، به دست آمده است!
اگر امروز حزب كمونيست چين در كنگره نوزدهم خود به رابطه ميان فعاليت انقلابي به منظور تغيير شرايط حاكم در اين كشور قارّه گونه به منظور «حل تضاد حاكم» سخن مي راند، درست بر روي آن مضمون ديالكتيكي انديشه ي ماركسيستي- لنينيستي انگشت مي گذارد كه “خوانش جديد ماركس” مي خواهد آن را مخدوش و نفي سازد!
در اين كنگره نيز كمونيست هاي چيني از «تضاد ميان رشد انتظارات توده ها براي برخورداري بيش تر و با كيفيتي بالاتر از موهبات مادي و معنوي» صحبت مي كند كه تحقق بخشيدن بلافاصله آن، از اين رو با «محدويت امكانات جامعه براي تحقق بخشيدن فوري به آن ها» روبروست، زيرا ارتقاي عدالت اجتماعي تنها گام به گام ممكن خواهد بود. اين “گام به گام”، بر خلاف نظر آصفي و بسياري ديگر از نظريه پردازان “چپ” رنگارنگ نام از قبيل شيدان وثيق، رضا عليجاني و ديگران، امروز شروع مي شود و نه در آينده اي مبهم.
براي دسترسي به اين هدف امروز، بايد از شرايط نظام سرمايه داري عبور نمود، بايد با پايبندي به اقتصاد سياسي ملي- دمكراتيك براي ميهن ما ايرانيان، دستاوردهاي انقلاب بهمن را احيا و براي تحقق بخشيدن به آن ها از شرايط سلطه ي بلامنازع ديكتاتور ولايي گذشت كه ابزار حكومتي است براي اِعمال سياست نئوليبرال ديكته شده توسط امپرياليسم.
در مواضع كمونيست هاي چيني، چنان كه در سطور پيش نيز براي ايران توصيف شد، در واقع مضمون اجتماعي مورد نظر ماركس و .. براي ايجاد شرايط “عدالت اجتماعي نسبي” برشمرده مي شود كه گام به گام با بهبود روبروست، بدون آن كه هنوز به هدف نهايي رسيده باشد.
چنين دستاوردي تنها در وجود و تاثير شرايط اقتصاد سياسي مرحله ي ملي- دمكراتيكي ممكن است كه دورنماي روشن فرازمندي ترقيخواهانهِ جامعه را نشان مي دهد و گام به گام به ايجاد آن مي پردازد! براي ايرانِ جمهوري اسلامي كه اقتصاد سياسي نئوليبرال را برنامه دولتي خود اعلام كرده است و همه لايه هاي حاكميت براي اِعمال آن “پستان به تنور مي چسبانند”، به «اقتصاد دانش محوري» نياز است كه در خدمت توسعه “عدالت اجتماعي نسبي” امروز و هم اكنون در چارچوب «توسعه» قرار داشته باشد! آقاي آصفي با آن موافق است؟ لطفاً در اين باره سخن مشخص بگويد!
نگاه شود ازجمله به مقاله هاي ديگري در ارزيابي از نظرات فعال ملي- مذهبي حميد آصفي كه ظاهراً او آن ها را نديده است، زيرا در ستوان “مقاله هاي وارده” در اخبار روز به تبعيد فرستاده شده است (١).
مرحله ي ملي- دمكراتيك فرازمندي جامعه ي انساني، همان طور كه تجربه ناتمام در چين مي آموزد، يك مرحله كامل فرازمندي جامعه را تشكيل مي دهد كه از قانونمندي هاي خود برخوردار است. اقتصاد سياسي اين مرحله ديگر اقتصاد سياسي سرمايه دارانه نيست، گرچه هنوز شيوه ي توليد سرمايه دارانه در آن وجود دارد و براي رشد آن موثر است. در اين مرحله وحدت عيني منافع طبقه كارگر و ديگر لايه هاي ميهن دوست و انسان دوست برقرار است.
اقتصاد سياسي اين مرحله همچنين اقتصاد سياسي سوسياليستي نيست. اما شرايط برپايي آن جامعه اي را تدارك مي بيند كه ماركس- انگلس در “ايدئولوژي آلماني” از آن سخن مي گويند. آن ها «كمونيسم را يك ايده آل نمي دانند كه بايد واقعيت را با آن منطبق ساخت». آن ها پايه ريزي جامعه اي را خواستارند كه در آن «استثمار انسان از انسان برافتاده است»، كه در آن «همه ي شرايطي كه انسان را به شخصيت سركوفت شده و بدبخت و بي حق بدل ساخته، پايان يابد». برپايي و سازمان دادن چنين جامعه انساني، وظيفه روز انسان امروزي است!
جاي تاسف نيست كه “چپ” رنگارنگ نام ايراني نخواهد به طور مشخص درباره ي اين وظيفه ي در برابر خود گفتگو كند؟ جاي تاسف نيست كه رفيق گرامي ف. تابان مي پندارد، هنوز زمان اين گفتگوها فرا نرسيده است؟ او كه با توانايي نظري- سياسي نادرستي موضع انواع نظرات سوسيال دمكرات را نشان مي دهد و به درستي اشتباه هاي “مدل شوروي” را خاطرنشان مي سازد، چرا زمان را زود مي پندارد براي تنظيم و به ثمر رساندن برنامه جايگزين براي اقتصاد نئوليبرالي در ايران؟ چرا نبايد به بحث و گفتگوي مشخص براي برنامه – ب – نشست؟ زمينه ي چنين بحثي در نشريه وزين اخبار روز چرا نبايد گشوده شود؟ بدون چنين بحث مشخصي، سردرگمي “چپ” به سرانجام نخواهد رسيد و به پاياني برومند دست نخواهد يافت.
مضمون «اجتماعي- تاريخي» مورد نظر ماركس، مضمون انقلابي انديشه ماركسيسم- لنينيسم كه “خوانش جديد ماركس” مي خواهد آن را مخدوش ساخته و نفي كند، و آصفي اين هدف را در لفافه ي «اقتصاد دانش محور» پوشانده، به كمك مقاله ي او، شفاف و قابل شناخت مي گردد.
ريشه ي ذكر نكردن منبع براي نقل قول از ماركس و لنين، كه با هدف غيرقابل بازتوليد كردن آن براي خواننده انجام مي شود، در انديشه ي ضد ماركسيستي- ضد توده ايِ
“خوانش جديد ماركس”، داراي چنين هدفي است؟
نشانی اینترنتی این مقاله: https://tudehiha.org/fa/4427
…………
١- نگاه شود به ماركس، يهودي سرگردان و نگرش نظاره گر ظاهربين – پيرامون نظرات شيدان وثيق كه عمده را نمي بيند (يك) ٩٤/٢٦ تيرماه http://www.tudehiha.org /fa/archives/2551 و «چپ دگر» و سرگرداني – پيرامون نظريات شيدان وثيق كه واقعيت را اراده گرايانه تصوير مي كند (٢) ٩٤/ ٢٧ تير ماهhttp://www.tudehiha.org/fa/archives/2555 و معضل بزرگ اصلي به زعم آقاي آصفي، ٩٥/٢١، خرداد http://www.tudehiha.org/fa/archives/2766 و مضمون كليت نبرد طبقاتي از “بالا”، پل دريافت وظايف روز – اهداف سياسي خوانش جديد ماركس ٩٦/٦٤ https://tudehiha.org/fa/4359 و شوربختي پوشش نئوليبرالي سرمايه داري– ناپايداري “چپ” ميانه در مبارزه ي ضد امپرياليستي ٩٦/ ٦١ https://tudehiha.org/fa/4324 و اقتصاد سياسي اهرم دفاع از حاكميت ملي – آنچه از ف. تابان مي توان آموخت، مقاله ي شماره ٩٦/٥٨ (مهرماه) https://tudehiha.org/fa/42 اين مقاله در اخبار امروز با حذف عنوان دوم در تاريخ ٦ مهر ٩٦ – ٢٨ سپتامبر ٢٠١٧ در ستون “مقاله هاي وارده” انتشار يافت. و نهایتاَ مقاله ی اشکال مالکیت در مرحله ی ملی- دمکراتیک فرازمندی جامعه – سفرهی چپ رنگارنگ نام خالی است https://tudehiha.org/fa/4412