مقاله شماره: 1393 / 50 (23 اسفند)
واژه راهنما: برنامه اقتصاد ملی برای مرحله ملی- دمکراتیک فرازمندی. «چپ ایران [و] بورژوازی ملی».
در مقاله ”بورژوازي ملي، مدار مولد سرمايه“ (اخبار روز، ٦ اسفند ١٣٩٣، ٢٥ فوريه ٢٠١٥ www.akhabr-rooz.com ) ”حميد آصفي“ برنامه ”اقتصاد ملي“اي را براي ايران مطرح مي سازد كه در آن، «حمايت از بورژوازي ملي مولد»، كه گويا وظيفه «چپ ملي در ايران» است، محور اصلي پيشنهاد را تشكيل مي دهد. وظيفه اي كه گويا پيش تر در جريان «جنبش دموكراتيك ملي جنگل و جنبش ملي شدن نفت» به آن عمل نشده است: «چپ ايران بورژوازي ملي را به رسميت نشناخت و جدي نگرفت و بخصوص بعد از پيروزي انقلاب سوسياليستي در روسيه از شناسايي بورژوازي ايران روي برگرداند …».
ضرورت پذيرش چنين برنامه اي براي ”اقتصاد ملي“ ايران را نظريه پرداز مي كوشد از طريق طرح نظريات آدام اسميت و به كمك هشداري به اثبات برساند كه «تا توليدي نباشد، كارخانه اي نباشد و سودي حاصل نشود و مدار مولد سرمايه و بورژوازي ملي شكل نگيرد، كارگر [و] طبقه كارگري هم باقي نمي ماند … منازعه طبقاتي هم شكل نمي گيرد. …».
به نظر آصفي، شرايط موفقيت اين پيشنهاد براي اقتصاد ملي از اين رو مهياست، زيرا ايران «به دليل شرايط و مزيت بالقوه مالي- اقتصادي- سرزميني با حمايت از بورژوازي ملي مولد – و رويكرد معطوف به دولت ملي- دموكراسي ملي- منافع ملي مي توانيم كشور و جامعه را به فاز تكامل اجتماعي- اقتصادي پيش و جلو ببريم …». نظريه پرداز سپس بند از آرزوي حسرت گونه خود برمي دارد و مي نويسد: «به همين دليل فقدان گرايش قدرتمند چپ ملي در ايران به شدت محسوس است»! (تكيه از نگارنده)
هدف در سطور زیر، بررسی نظرهای ارایه شده نیست. آنچه در این زمینه گفتی است، علیرضا جباری (آذرنگ) در اخبار روز توضیح داده است (11 اسفند 1393، http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=65631) و نکته ی عمده ی دیگری نمی توان به آن افزود. همان طور که جباری نیز برمی شمرد، حميد آصفي برای نظرهایي كه ابراز می کند و به آن ها «دلدادگي» دارد، منبعي ذكر نمي كند. نمی گوید كه «چپ ايران … بخصوص پس از پيروزي انقلاب سوسياليستي در روسيه» دقيقاً چه گفت و كجا چنين گفت و متن دقيق گفته چه بود، تا خواننده خود در وضعي قرار گيرد كه بتواند، عيار ادعاهاي او را بسنجد.
چنین برخوردی از ارزش علمی نظر و بررسی می کاهد و آن را به پلمیکی میان تهی بدل می سازد. به ویژه آنکه در نظریه پردازی ارایه شده تعریفی از «بورژوازی ملی مولد»، «دولت ملي- دموكراسي ملي- منافع ملي» و همچنین «چپ ملی» ارایه نشده است و لذا حدود و ثغور تزهای طرح شده ناروشن و غیرشفاف است.
«تعلق فکری ام به چپ مذهبی»، آن طور که نظریه پرداز در مقاله جدیدش در اخبار روز (12 اسفند) اعلام کرده است، کافی نیست. برنامه اقتصاد ملی ای که این «چپ مذهبی» پیشنهاد می کند، چگونه است؟ این «چپ مذهبی» نسبت به «پیوند آزادی و عدالت اجتماعی» که سیدعلی حسینی بهشتی در “کلمه” (9 مارس 2015) برمی شمرد و بر ضرورت پایبندی به «پیوند» پای می فشرد، چه موضعی دارد؟ توضیح این موضع است که ارایه تعریفی علمی از «چپ مذهبی» به دست می دهد. تنها «تعلق فکری» به این موضع، جایگاه تاریخی «چپ مذهبی» را تعیین نمی کند!
برای نمونه نظریه پرداز که خود را مدافع «بورژوازی ملی مولد» می داند، نسبت به شرایط مشخص حاکم بر ایران چه موضعی داراست؟ در ایران نه تنها تولید داخلی به شدت پس رفته است، بلکه با خطر تبدیل شدن به زائده ای قابل چشم پوشی در اقتصاد ملی روبروست. دفاع غیرمستقیم او از تز خانم تاچر، نخست وزیر نولیبرال اسبق انگلستان که خواستار “خوراندن اسبان با بهترین علوفه بود، تا گنجشگان بتوانند با دانه ها در پهن اسب سیر شوند” در کجای برنامه «چپ مذهبی» مورد نظر او جا دارد؟
برنامه اقتصادي ديكته شده توسط سازمان ها مالي امپرياليستي به همه كشورهاي جهان که حاكميت سرمايه داري كنوني در ايران آن را بی چون و چرا به مورد اجرا گذاشته است، خواستار لغو همه قوانين ملي در دفاع از توليد داخلي و سرمايه ملي و حفظ ثروت هاي ملي است. تنها هدف آن ايجاد شرايط سودآوري براي سرمايه مالي امپرياليستي است. چنین برنامه ضد مردمی و ضد ملی نمي تواند مورد تائيد نظريه پردازي باشد كه خواستار پشتيباني از «بورژوازي ملي» در ايران است.
«حمایت از بورژوازی ملی» که حمید آصفی می طلبد باید چگونه عملی گردد؟! نظریه پرداز به درستی پرداخت چندین میلیارد به سود بانک های خصوصی کشورهای امپریالیستی را در جریان بحران مالی- اقتصادی که از سال 2008 ادامه دارد، به عنوان آخرین نمونه «حمایت» این دولت ها از سرمایه مالی کشورهایشان اعلام می کند که به حساب چندین نسل از مردم کشورهای اروپایی و آمریکایی پرداخت شد. آیا چنین برنامه ای را «چپ مذهبی» مورد نظر آصفی مورد تائید قرار می دهد که در واقع تائید دزدی های میلیاردی در ایران می بود که تنها بخشی از آن برملا شده است!؟ در این زمینه نظریه پرداز موضع روشن و شفافی ارایه نمی دهد!
به نظر «چپ»ی که او آن را مدافع «بورژوازی ملی مولد» نمی داند، دفاع و حفاظت از سرمایه ملی و بورژوازی ملی را وظیفه ای اجتماعی ارزیابی می کند که باید توسط دولت مردمی به مورد اجرا گذاشته شود. این دفاع و حفاظت باید طبق ظوابطی انجام شود که مجموعه اقتصاد ملی را در جهتی مترقی و در خدمت منافع عموم، ازجمله «بورژوازی ملی مولد» به پیش راند! لذا باید جایگاه این دفاع و حفاظت از بخش خصوصی اقتصاد در برنامه اقتصاد ملی روشن، شفاف و قابل کنترل عمومی باشد.
دفاع ملی و دمکراتیک از «بورژوازی ملی مولد»، بخش عمده ای را در برنامه اقتصادی دوران ملی- دموکراتیک فرازمندی جامعه تشکیل می دهد. بخش عمومی (دولتی)ی اقتصاد در این زمینه نقشی تعیین کننده و موثر داراست. قوانین ملی، ضامن تحقق یافتن و موثر بودن چنین دفاع و حفاظت از «بورژوازی ملی مولد» است که باید از آن در برابر یورش سرمایه مالی قدرتمند امپریالیستی به دفاع برخاست. این در حالی است که برنامه نولیبرالی که ظاهراً مورد علاقه مفرط حمید آصفی است – او حداقل با صراحت مخالفت خود را با برنامه امپریالیستی اعلام نکرده است، گرچه مدعی است که «تعلق فکری ام به چپ مذهبی است» – شرایطی را در ایران به وجود آورده است که آن را نامه مردم با درایت «زرسالاری»، پلوتوکراسی، می نامد.
در مقاله ي «كدام راه، جامعه ”زرسالار“ يا جامعه ”عدالت سالار“؟» (نامه مردم شماره ٩٦٧، ٤ اسفند ١٣93 http://www.tudehpartyiran.org/2013-11-28-19-45-55/2639-2015-0) نشان داده مي شود كه در نتيجه اجراي برنامه ضد مردمی و ضد ملي کنونی كه آن را ”اقتصاد اسلام سياسي“ ناميده اند، تنها تشديد استثمار زحمتكشان هدف نيست. نابودي توليد داخلي و «بورژوازي ملي» خواستار آن نيز هدف است. همانجا آمار سهم تولید داخلی و بخش خدمات در اقتصاد ملی ارایه شده است. تولید صنعتی 4ر34، ولی بخش خدمات 8ر48 درصد را در حجم تولید ملی به خود اختصاص داده است. بخش تولید کشاورزی با 8ر16 درصد در وضع اسفبارتری از تولید صنعتی قرار دارد که در آخرین گزارش مرکز آمار کشور انتشار یافته. این وضع فاجعه بار را «چپ مذهبی» که نظریه پرداز خود را متعلق به آن می داند، چگونه ارزیابی می کند و پیشنهادش برای تغییر آن چیست؟
آنچه كه انتشار مقاله حميد آصفي را در ”اخبار روز“ ارزشمند مي كند، نه مضمون آن که محتاج تدقیق است، بلکه طرح عینی ضرورت بحثی سازنده وعلمی است که باید میان گردان های «چپ» و میهن دوست در اطراف برنامه ”اقتصاد ملي“ براي دوران كنوني فرازمندي جامعه ايراني انجام شود.
همه شواهد حاکی از آن است که نیازی جدی برای بحثی سازنده، مشخص و فعال در اطراف برنامه ای مردمی و ملی برای اقتصاد ملی ایران وجود دارد که باید جایگزین بحث های پراکنده و پلمیک گونه گردد. باید به این نیاز عمومی در دفاع از منافع دموکراتیک مردم و در مرکز آن زحمتکشان زن و مرد، یدی و فکری، در شهر و روستا و منافع «بورژوازی ملی مولد» و همچنین منافع ملی ایران پاسخی مثبت و مسئولانه ارایه داد!
با توجه به وجود امكان ”ميز احزاب“ در ”اخبار روز“، شايسته است، شرايط بررسي و طرح پيشنهادهاي مشخص براي ”برنامه اقتصاد ملي“ در شرايط كنوني ايران سازمان داده شود.
چنين گام مشخصي مي تواند كمك باشد براي ايجاد زمينه شرايط همكاري و اتحادهاي اجتماعي عليه برنامه ديكته شده توسط سازمان هاي مالي امپرياليستي و هم كمك باشد براي يافتن يك برنامه مشترك اقتصادي- اجتماعي توسط «چپ» براي ايران.
به نظر می رسد که تنظیم دستور کاری برای آغاز بحث در این زمینه می تواند گام نخستی باشد به منظور جهت یابی بحث. دستور کاری که در آن زمینه تئوریک و عملی و ساختاری چنین برنامه ای مورد توجه قرار گرفته باشد.