چگونه سیا در حال بی ثبات کردن جهان است

image_pdfimage_print

این مقاله از Common Dreams فوریه 2024 ترجمه شده است
جفری دی ساکس- Jeffrey D. Sachs-، استاد توسعه پایدار و سیاست گذاری و مدیریت سلامت در دانشگاه کلمبیا، مدیر مرکز توسعه پایدار کلمبیا و شبکه توسعه سازمان ملل متحد برای راه حل های پایدار است. او به عنوان مشاور ویژه سه دبیر کل سازمان ملل متحد خدمت کرده است. کتاب های او شامل پایان فقر، ثروت مشترک، عصر توسعه پایدار، ساختن اقتصاد جدید آمریکا و اخیراً یک سیاست خارجی جدید: فراتر از استثناگرایی آمریکایی است.


سیا ارتش مخفی آمریکاست که قادر است در سرتاسر جهان ویرانی بیافریند بدون اینکه در قبال کسی مسئول باشد. زمان آشکار شدن حقیقت و آغاز یک دوره جدید رسیده است.
سه مشکل اساسی با CIA وجود دارد: اهداف آن، روش‌های آن و عدم پاسخگویی‌اش.
اهداف عملیاتی CIA هر چیزی که است، CIA یا رئیس‌جمهور ایالات متحده ، بدون توجه به قوانین بین‌المللی یا آمریکایی آن را به عنوان منافع آمریکا در یک زمان خاص تعریف می‌کنند. روش‌های آن پنهانی و گمراه‌کننده است. عدم پاسخگویی آن به این معناست که CIA و رئیس‌جمهور سیاست خارجی را بدون نظارت عمومی پیش می‌برند. کنگره مانند یک پادری، یک نمایش جانبی است.


همانطور که مایک پومپئو، مدیر سابق CIA در مورد دوران خود در CIA گفته است: «من مدیر CIA بودم. ما دروغ می‌گفتیم، فریب میدادیم، دزدیدیم. ما دوره‌های آموزشی کامل داشتیم. این ما را به یاد عظمت تجربه آمریکایی می‌اندازد.»
CIA در سال 1947 به عنوان جانشین دفتر خدمات استراتژیک (OSS) تأسیس شد. OSS در طول جنگ جهانی دوم دو نقش مختلف ایفا می‌کرد: اطلاعات و فعالیت‌های تخریبی. CIA هر دو این نقش‌ها را بر عهده گرفت. از یک طرف، CIA موظف به تأمین اطلاعات برای دولت آمریکا بود. از طرف دیگر، CIA باید «دشمن» را، یعنی کسی را که رئیس‌جمهور یا CIA دشمن تعریف می‌کرد، از طریق اقدامات مختلفی نظیر ترور، کودتا، برانگیختن ناآرامی‌ها، تسلیح شورشیان و دیگر شیوه‌ها، تضعیف می‌کرد.
این نقش اخیر است که برای ثبات جهانی و حاکمیت قانون در آمریکا ویرانگر ثابت شده است. این نقشی است که CIA هنوز هم به آن ادامه می‌دهد. در واقع، CIA ارتش مخفی آمریکا است که بدون اینکه نیاز به پاسخگویی داشته باشد قادر به ایجاد هرج و مرج در سراسر جهان است.


وقتی رئیس‌جمهور آیزنهاور تصمیم گرفت که ستاره سیاسی در حال ظهور آفریقا، پاتریس لومومبا، رئیس‌جمهور منتخب دموکرات از زایر (اکنون جمهوری دموکراتیک کنگو)، «دشمن» است، CIA در قتل او در سال 1961 مشارکت کرد و امیدهای دموکراتیک برای آفریقا را تضعیف کرد.
کمیته چرچ
در طول 77 سال تاریخ خود، CIA فقط یک بار، در سال 1975 به درستی در مقابل مسئولیت‌ خود مورد بازخواست قرار ‌گرفته است. در آن سال، سناتور فرانک چرچ از ایالت آیداهو رهبری یک تحقیق سنا را بر عهده گرفت که هجوم شگفت‌انگیز CIA در زمینه ترور، کودتا، بی‌ثبات‌سازی، نظارت و شکنجه‌های مشابه آنچه که جوزف منگله انجام می‌داد و «آزمایشات» پزشکی را افشا کرد.


افشای جنایات شگفت‌انگیز CIA توسط کمیته چرچ اخیراً در کتابی عالی از روزنامه‌نگار تحقیقی جیمز ریزن با عنوان «آخرین مرد صادق: CIA، FBI، مافیا و کندی‌ها – و مبارزه یک سناتور برای نجات دموکراسی» به تفصیل شرح داده شده است.
تنها یک مورد نظارت به دلیل همزمانی نادر وقایع رخ داد.
سال قبل از تشکیل کمیته چرچ، رسوایی واترگیت ریچارد نیکسون را سرنگون کرد و کاخ سفید را ضعیف کرد. به عنوان جانشین نیکسون، جرالد فورد، نماینده کنگره‌ای که انتخاب نشده بود، رئیس‌جمهور شد و در برابر نظارت کنگره مقاومت نمی‌کرد. رسوایی واترگیت که توسط کمیته اروین سنا مورد بررسی قرار گرفت، همچنین سنا را تقویت کرده و ارزش نظارت سنا بر سوءاستفاده‌های اجرایی را نشان داد. مهم‌تر از همه، اینکه CIA به تازگی توسط مدیرش ویلیام کلبی هدایت می‌شد که می‌خواست عملیات CIA را اصلاح کند. علاوه بر این، مدیر FBI، جی ادوارد هوور، که منبع بسیاری از جنایات توسط کمیته چرچ فاش‌شده بود، در سال 1972 درگذشت.
در دسامبر 1974، روزنامه‌نگار تحقیقی سیمور هرش، که با منابعی در CIA در ارتباط بود، گزارشی درباره عملیات‌های غیرقانونی اطلاعاتی CIA علیه جنبش ضد جنگ آمریکا منتشر کرد. سپس، رهبر اکثریت وقت سنا، مایک مانسفیلد، چرچ را برای بررسی CIA منصوب کرد. چرچ خود سناتوری شجاع، صادق، هوشمند، مستقل و بی‌باک بود – ویژگی‌هایی که به طور مزمن در سیاست آمریکا کم است.


کاش عملیات‌های تبهکارانه CIA به نتیجه‌گیری‌هایی مشابه آنچه کمیته چرچ افشا کرد محدود می‌شد یا حداقل CIA تحت کنترل قانونی و مسئولیت‌پذیری عمومی قرار می‌گرفت. اما چنین نشد. CIA – با حفظ نقش برجسته خود در سیاست خارجی آمریکا، از جمله زیرساخت‌های مخفیانه در خارج از کشور آخرین بازی را برده است – یا بهتر است بگوییم، که جهان باخته است.
از سال ۱۹۷۵به بعد CIA عملیات‌های مخفیانه‌ای برای حمایت از جهادی‌های اسلامی در افغانستان انجام داده است که افغانستان را کاملاً ویران کرد و به ظهور القاعده کمک کرد. احتمالاً CIA عملیات‌های مخفیانه‌ای در بالکان علیه صربستان، در قفقاز علیه روسیه و در آسیای مرکزی علیه چین انجام داده است که همگی جهادی‌های حمایت‌شده توسط CIA را وارد این مناطق کرده‌اند. در دهه 2010، CIA عملیات‌های مرگبار، باز هم با استفاده از جهادی‌های اسلامی برای سرنگونی بشار اسد در سوریه انجام داد. حداقل به مدت 20 سال، CIA به طور عمیق در تشدید فاجعه در حال رشد در اوکراین ، از جمله سرنگونی خشونت‌آمیز رئیس‌جمهور اوکراین، ویکتور یانوکوویچ، در فوریه 2014 دخالت داشته است که جنگ ویرانگری را آغاز کرد که اکنون اوکراین را در خود بلعیده است.


ما از این عملیات‌ها چه می‌دانیم؟ تنها بخش‌هایی که افشاگران، چندین روزنامه‌نگار تحقیقی بی‌باک، تعدادی از پژوهشگران شجاع و برخی دولت‌های خارجی آماده یا قادر به گفتن به ما بوده‌اند، و تمام این شاهدان ممکن است بدانند که در معرض انتقام‌های جدی از سوی دولت آمریکا قرار خواهند گرفت.
هیچ‌گونه مسئولیتی از سوی دولت آمریکا یا نظارت معناداری از سوی کنگره اعمال نشده است. برعکس، دولت بیشتر و بیشتر به حفظ اسرار مشغول است و در تلاش برای انجام شکایت‌های حقوقی علیه افشای اطلاعات محرمانه، حتی زمانی که، یا به ویژه زمانی که، این اطلاعات اقدام‌های غیرقانونی خود دولت را توصیف می‌کنند، است.
گاه به گاه، یک مقام سابق آمریکایی با افشاگری‌هایی ظاهر می‌شود، همانطور که زبیگنیو برژینسکی فاش کرد که او جیمی کارتر را متقاعد کرده بود تا به CIA دستور دهد جهادی‌های اسلامی را آموزش دهد تا دولت افغانستان را بی‌ثبات کنند و به این ترتیب شوروی را به ورود به کشور تحریک کنند.


در مورد سوریه، ما از چندین داستان در نیویورک تایمز در سال‌های 2016 و 2017 درباره عملیات‌های مخفیانه CIA برای بی‌ثبات کردن سوریه و سرنگونی اسد آگاه شدیم، عملیاتی که توسط رئیس‌جمهور باراک اوباما دستور داده شده بود. این یک مورد از عملیات‌های فاجعه‌آمیز CIA است که کاملاً با قوانین بین‌المللی در تضاد است و منجر به یک دهه هرج و مرج، جنگ منطقه‌ای در حال تشدید، صدها هزار کشته و میلیون‌ها آواره شده است، و با این حال هیچ‌گونه پذیرش صادقانه‌ای از این فاجعه تحت رهبری CIA از سوی کاخ سفید یا کنگره وجود نداشته است.


در مورد اوکراین، می‌دانیم که ایالات متحده نقش بزرگ و پنهانی در کودتای خشونت‌آمیزی که یانوکوویچ را سرنگون کرد و اوکراین را به یک دهه خونریزی انداخت، ایفا کرده است، اما هنوز جزئیات آن مشخص نیست. روسیه از طریق استراق‌سمع و سپس انتشار گفتگویی میان ویکتوریا نولاند، معاون وزیر امور خارجه آمریکا (الان معاون وزیر خارجه) و سفیر آمریکا در اوکراین، جفری پیات (الان معاون وزیر خارجه آمریکا) در مورد برنامه ریزی دولت پس از کودتا، مدارکی به جهانیان در مورد این کودتا ارائه داد. پس از خود کودتا، CIA به طور مخفیانه نیروهای ویژه از رژیمی را که ایالات متحده به قدرت رسانده بود آموزش داد. دولت آمریکا در مورد عملیات‌های مخفی CIA در اوکراین سکوت کرده است.


هیچ‌کس CIA را مسئول نمی‌داند ما ، به گفته سیمور هرش، که اکنون یک خبرنگار مستقل است دلایل خوبی داریم که باور کنیم مأموران CIA تخریب خط لوله نورد استریم را انجام داده‌اند. برخلاف سال 1975، زمانی که هرش در نیویورک تایمز کار می‌کرد و روزنامه هنوز در تلاش بود تا دولت را مسئول بداند، تایمز اکنون از تحقیق در مورد گزارش‌های هرش خودداری می‌کند.
البته مسئول دانستن CIA به صورت عمومی دشوار است. رئیس‌جمهورها و کنگره حتی تلاش نمی‌کنند. رسانه‌های اصلی تحقیقاتی در مورد CIA انجام نمی‌دهند و ترجیح می‌دهند به نقل از «مقامات بلندپایه ناشناس» و پنهان‌کاری رسمی بپردازند. آیا رسانه‌های اصلی تنبل، مطیع، ترسیده از درآمدهای تبلیغاتی از مجموعه نظامی-صنعتی، تهدید شده، ناآگاه یا همه این‌ها هستند؟ چه کسی می‌داند؟


یک ذره امید وجود دارد. در سال 1975، CIA تحت رهبری یک اصلاح‌طلب بود. امروز CIA تحت رهبری ویلیام برنز، یکی از دیپلمات‌های ارشد ایالات متحده است. برنز حقیقت اوکراین را می‌داند زیرا در سال 2008 به عنوان سفیر در روسیه خدمت کرده و به واشنگتن درباره اشتباه بزرگ گسترش ناتو به اوکراین هشدار داده بود. با توجه به شهرت و دستاوردهای دیپلماتیک برنز، او ممکن است از نیاز فوری به مسئولیت‌پذیری حمایت کند.
مقیاس هرج و مرج مداوم ناشی از عملیات‌های CIA که به اشتباه رفته‌اند، شگفت‌آور است. در افغانستان، هائیتی، سوریه، ونزوئلا، کوزوو، اوکراین و بسیاری از نقاط دیگر، مرگ‌های بی‌ضرور، بی‌ثباتی و ویرانی ناشی از فعالیت‌های تخریبی CIA همچنان ادامه دارد. رسانه‌های اصلی، موسسات آکادمیک و کنگره باید این عملیات‌ها را به بهترین نحو ممکن بررسی کنند و خواستار آزادی اسناد برای امکان‌پذیر کردن مسئولیت‌پذیری دموکراتیک شوند.


سال آینده پنجاه سال از برگزاری جلسات کمیته چرچ می‌گذرد. پنجاه سال بعد، با پیش‌زمینه، الهام و هدایت از کمیته چرچ خود، زمان آن رسیده است که پرده‌ها را کنار بزنیم، حقیقت را در مورد هرج و مرج رهبری‌شده توسط ایالات متحده فاش کنیم و دوران جدیدی را آغاز کنیم که در آن سیاست خارجی آمریکا شفاف، مسئولانه، تحت حاکمیت قانون چه در سطح ملی و چه بین‌المللی قرار گیرد و به سوی صلح جهانی به جای تضعیف دشمنان احتمالی حرکت کند.


یادداشت توده ای ها: جفری ساکس یک استاد شریفی است که از ماهیت امپریالیستی آمریکا چیزی نمی‌داند و به همین دلیل بیهوده فکر می‌کند، آن کسی که از دولت آمریکا حقوق می‌گیرد، می‌تواند افسار قانون را بر گردن سرکش سیا بیاندازد. سیا برای حفاظت از منافع امپریالیستی آمریکا تأسیس شده است و به همین دلیل به ترور و قتل انقلابیون جهان و سرنگونی دیکتاتورهایی که از اجرای دستورات امپریالیسم به دلایلی سر باز می‌زنند، ادامه خواهد داد. هیچ‌کس در داخل رهبری آمریکا نمی‌تواند جلوی این کارهای غیرقانونی و تروریستی سیا را بگیرد. قانون پذیری و نابودی این دستگاه کبیر و گسترده جاسوسی، تنها با تغییر توازن طبقاتی در حاکمیت آمریکا به سود طبقات محروم و زحمتکش امکان‌پذیر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *