به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۵۲، ۷ خرداد ماه ۱۳۹۷
ادامهٔ رشد اقتصادیِ برنامهریزیشده، موزون، و سریع چین در چهار دههٔ اخیر، نقش چشمگیر و پیوستهٔ این کشور را در تحوّلهای سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، و حتّی نظامی جهان پُررنگ کرده است. هماکنون کاملاً مشهود است که رهبران دولت چین با استواری و اعتماد به نفس در صحنهٔ رخدادهای مهم بینالمللی در مسیر حفظ صلح و امنیت و توسعهٔ اقتصادی کشورهای در حال توسعه گام برمیدارند. در مقالهٔ زیر، که در آخرین هفتهٔ فروردینماه ۹۷ و بر مبنای گزارشهای رسانههای رسمی چین و همچنین ارزیابی”لین یون تیان”- دیپلمات برجستهٔ چین و و سفیر چین در آفریقایجنوبی- از زمینههای عینی تحوّلهای مهم سالهای اخیر کشورش تهیه شده، به بازتاب جهانی این رشد بیسابقهٔ چین پرداخته شده است.
کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست چین در سال ۱۹۷۸، در سوّمین نشست وسیع خود، اصلاحاتی در سیاستهای داخلی و خارجی کشور، بهویژه در سیاستهای اقتصادی کشور وارد کرد که تازگی داشت.
چهل سال پیش، چین در کنار اقتصاد برنامهریزیشدهاش، اقتصاد متکی به بازار و باز کردن درهای بازارهایش به روی سرمایههای خارجی را نیز در حکم عاملی ضروری برای رشد کشور پذیرفت. تغییرهای پیشنهادی حزب کمونیست چین در مسیر عملی کردن اصلاحات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، و اجتماعی معیّنی صورت گرفت تا چین را در راه سوسیالیسم با ویژگیهای چینی و تأمین رفاه بیش از ۱٫۳ میلیارد چینی هدایت کند.
اصلاحات انجام شده، گشودن بازارهای کشور، و جذب سرمایههای خارجی- همراه با برنامهریزیهای مرکزی درازمدّت- پیشرفتهایی شگفتانگیز را در چین موجب شده است. دولت چین با هدایت رهبری حزب کمونیست چین، پس از چهار دهه تلاش بیامان و پیگیر توانسته است کشور را در مسیر پیشرفت ملّی در بسیاری از زمینهها هدایت کند و درعینحال در عرصهٔ بینالمللی نیز خود را در مقام قطبی تأثیرگذار مطرح کند.
با عمق یافتن اصلاحات، کشوری که زمانی بهتمسخر “مرد بیمار آسیای جنوبشرقی” نامیده میشد، بهزودی جایگاهی تعیین کننده در اقتصاد جهانی به خود اختصاص داد و بهدرستی “موتور رشد اقتصادی” در جهان نامیده شد. چین در حال حاضر دوّمین اقتصاد بزرگ جهان (پس از آمریکا)، بزرگترین تولید کنندهٔ صنعتی، بزرگترین شریک تجاری بسیاری از کشورهای دنیا، و صاحب بزرگترین ذخایر ارزی در جهان است. از سال ۱۹۷۸ تا سال ۲۰۱۷، رشد میانگین تولید ناخالص چین ۹٫۵درصد بوده است. پس از رکود اقتصادی نظام سرمایهداری در سال ۲۰۰۸/۱۳۸۷- بحرانی که هنوز هم ادامه دارد و کشورهای پیشرفتهٔ سرمایهداری در این مدّت رشد اقتصادی منفی یا بسیار ناچیزی داشتهاند- چین همچنان به رشد اقتصادی مثبت و چنددرصدی خود ادامه داده است. در پرتو چنین رشدی در این چهار دهه، تولید ناخالص ملّی چین از ۲۱۶٫۸ میلیارد دلار به ۱۲٫۷ تریلیون دلار، و درآمد سرانهٔ کشور از ۲۲۷ دلار به ۹۰۰۰ دلار رسیده است. چین در سال ۲۰۱۰ در مقام دوّمین اقتصاد بزرگ جهان توانست جایگزین ژاپن در ردهبندی اقتصادهای بزرگ جهان شود. در سال ۲۰۱۴، تولید ناخالص چین دو برابر ژاپن بود، و درحالحاضر نیز اقتصاد چین ۲٫۵ برابر اقتصاد ژاپن است.
در طول ۴۰ سال گذشته، زندگی مردم چین از وضعیت تقلّا برای به دست آوردن معاش روزمرّه بهتدریج به سمت رفع فقر، داشتن ثروت، و رفاه متوسط حرکت کرده است. در این مدّت، بیش از ۷۰۰ میلیون نفر از مردم چین از زیر خط فقر خارج شدهاند که معادل کاهش ۷۰درصدی فقر در جهان است. امروزه بیش از ۷۷۲ میلیون نفر در چین به اینترنت و بیش از ۱٫۳ میلیارد نفر به تلفنهای همراه دسترسی دارند، و میانگین طول عمر نیز برای ۱٫۳ میلیارد چینی به ۷۶ سال رسیده است.
اصلاحات و گشایش اقتصادی در چین نهفقط برای مردم این کشور، بلکه برای همهٔ دنیا سودمند بوده است. پس از بحران اقتصادی سرمایهداری جهانی در سال ۲۰۰۸، چین یکی از اصلیترین موتورهای اصلی محرّک اقتصاد جهان بوده است و بهطور متوسط حدود ۳۰درصد به رشد اقتصادی جهان یاری رسانده است. در چهل سال گذشته، مبادلات خارجی چین نیز سالانه ۱۴٫۵درصد رشد داشته است و در حال حاضر با بیش از صد کشور جهان، از جمله آمریکا، کانادا، استرالیا، روسیه، ژاپن، آفریقایجنوبی، ایران، و بسیاری از کشورهای اروپایی مبادلات بازرگانی دارد. از سال ۲۰۱۴ به بعد، هر سال بیش از ۱۲۰ میلیون گردشگر چینی در جهان مسافرت کردهاند که یکی از مهمترین منابع درآمد برای نظام گردشگری بینالمللی به حساب میآید و بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار در سال درآمدزایی داشته است.
دستاوردهای پیشگفته در چین، در حقیقت زمینهای مناسب برای رشد موقعیت اقتصادی، دیپلماتیک، و سیاسی چین در عرصهٔ بینالمللی به وجود آورده است که پیش از هر چیز ثمرهٔ رشد و توانایی اقتصادی چین است. دولت چین به رهبری حزب کمونیست، برنامههایی مشخص و پیگیر به منظور حفظ و گسترش صلح جهانی و همچنین حفظ محیطزیست بهکار گرفته است و در این مسیر نقشی تعیین کننده در عرصهٔ تحوّلهای جهانی داشته است و دارد، امری که کنگرهٔ اخیر حزب کمونیست چین بهطور مشخص بر آن تأکید کرد.
چین و چالشهای بینالمللی
یادآوری این نکته مهم است که در پی جنگ تجاری جدیدی که چند هفته پیش آمریکا آغاز کرد و هدف مشخص آن چین بود، دولت چین اعلام کرد که تمایلی به ورود به این جنگ ندارد، امّا همزمان نیز اعلام کرد که چین به تحریکهای آمریکا در این عرصه قاطعانه پاسخ خواهد داد. “سو جین گای”، از انستیتوی سیاست و اقتصاد جهان که شاخهای از آکادمی علوم سیاسی چین است، در همین ارتباط گفت: “تعرفهها بهطور یقین اثری منفی در صادرات چین خواهد داشت، اما توانایی آن را نخواهد داشت که تعادل تجاری بین چین و آمریکا را بر هم زند و با این شیوه به چین ضرر برساند.” او اضافه کرد: “در چنین شرایطی، بیشتر بازار شرکتهای چینی به سوی کشورهای دیگر متمایل خواهد شد.” [سایت “مردم روزانه”، ارگان حزب کمونیست چین، ۳ فروردین ۱۳۹۷]
خبرگزاری “شین هوا”، ۲ فروردین ۹۷، گزارش داد که تصمیم یکجانبهٔ دونالد ترامپ برای اِعمال تعرفههای تجاری تازه برای واردات از چین، با مخالفتهای گستردهٔ اتاق بازرگانی آمریکا و دیگر نهادهای بازرگانی این کشور روبرو شده است که از دولت خواستهاند تا از اِعمال یکجانبهٔ تعرفهها خودداری کند، زیرا به مصرفکنندگان آمریکایی آسیب میرساند و به کاهش رشد اقتصادی کشور منجر خواهد شد.
عرصهٔ مهم دیگری که در ارتباط با نقش برجستهٔ دولت چین در جهان امروز باید به آن اشاره کرد، صلح و جلوگیری از افزایش تشنج و درگیری در جهان است. در هفتههای اخیر و با اوج گرفتن تنش سیاسی میان جمهوری دمکراتیک خلق کره و آمریکا و قوّت گرفتن احتمال درگیریهای مستقیم نظامی میان این دو کشور، دولت چین در بیانیهای که منتشر کرد، هرگونه تحرّک نظامی و تنشآفرینی بیشتر را محکوم کرد، و در پی تبادلنظر با سران دو کره و دیدار با رهبری جمهوری دمکراتیک خلق کره- پیش از گفتوگوهای سازندهٔ این دو با یکدیگر- با دادن هشدار به آمریکا، اعلام کرد: “چین موضعگیریهایی روشن و صریح در مورد جلوگیری از اتمی شدن شبهجزیره [کُره] و حفظ شرایط صلح در آن دارد… و این امر برای امنیت چین از اهمیتی خاص برخوردار است.” بیانیهٔ دولت چین همچنین یادآور شد که برای حفظ صلح، اولاً آمریکا برای وارد شدن به مذاکرات نباید پیششرط برای پیونگیانگ تعیین کند، دوم اینکه پیونگیانگ باید به تعهد خود به متوقف کردن آزمایشهای هستهیی و موشکهای میانبُرد و دوربُرد پایبند باشد، و سوّم اینکه آمریکا باید از تهدید کردن پیونگیانگ با انجام عملیات نظامی دست بردارد و گزینهٔ نظامی را کنار بگذارد. دو کشور چین و کرهٔ جنوبی باید پیونگیانگ را در مسیر حرکت به سمت غیرهستهیی شدن سوق دهند، و همزمان، این فشار را نیز به واشنگتن وارد کنند تا با احترام گذاشتن به دیدگاههای کشورهای شبهجزیره [کُره] و کشورهای اطراف آن، دربارهٔ چگونگی حل مسئلهٔ هستهیی کرهٔ شمالی بهمنظور دستیابی به صلحی پایدار عمل کند. از جمله اینکه آمریکا نباید با گزیدن راهکارهایی افراطی، امنیت منطقه را به خطر اندازد یا باعث شود تا دیگران بهای محاسبات اشتباهش در منطقه را بپردازند.
در ارتباط با درگیریهای سوریه و ادّعای سه کشور آمریکا، بریتانیا، و فرانسه دربارهٔ استفادهٔ سوریه از سلاح شیمیایی نیز شیجینپینگ، رئیسجمهور چین، روز ۹ فروردین در تماسی تلفنی با ترِزا مِی، نخستوزیر بریتانیا، و اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، یافتن راهی برای از بین بردن تشنج در سوریه را خواستار شد. او در تماسش با ترزا مِی هشدار داد که اگر راهحل فوری برای درگیریهای سوریه پیدا نشود، درگیریها به مناطق وسیعتری گسترش خواهد یافت. شی جینپینگ همچنین رسیدن به نتیجهای قابلاطمینان بر پایهٔ بررسی دقیق و کامل ادّعای استفاده از سلاح شیمیایی توسط سوریه در شهر دوما را خواستار شد. شی جینپینگ در گفتوگوهایش با اردوغان در مورد همکاریهای گستردهتر در طرح “راه ابریشم جدید- یک کمربند، یک جادّه” که بخشی از آن از خاک ترکیه عبور خواهد کرد، مسئلهٔ بحران سوریه را نیز مطرح کرد. ترکیه از سال ۲۰۱۶ در درگیریهای داخلی سوریه بهطور مستقیم شرکت داشته و از همان زمان حمایت علنیاش را از نیروهای مخالف دولت سوریه نشان داده است، و مناطق بزرگی از شمال این کشور را نیز در اشغال خود دارد.
چین در زمینهٔ فعالیتهای زیستمحیطی در جهان نیز دستاوردهایی چشمگیر داشته است. بنا به گزارش “شبکهٔ اقتصادی چین” در ماه مارس ۲۰۱۸، چین در ۳۰ سال گذشته با برنامهٔ جنگلسازی در صحراها، پوشش جنگلی کشور را که در سال ۱۹۴۹ فقط ۸٫۶ درصد کشور را میپوشاند، در ۲۰۱۷ به ۲۱٫۶۶درصد افزایش داده است. این پیشرفت، معادل جنگلسازی به میزان ۶۹٫۳ میلیون هکتار است. آخرین جنگلسازی در صحرای “کوبوکی”- واقع در شمال چین و هممرز مغولستان- صورت گرفت که هفتمین صحرای بزرگ چین است. در نتیجهٔ جنگلسازیها، میزان آب ذخیره شده به ۲۴٫۳ میلیارد مترمکعب رسیده است، میزان اکسیژن آزاد شده از مرز ۱۸٫۳ میلیون تُن عبور کرده، بیش از یک میلیون موقعیت شغلی ایجاد شده، و بیش از ۱۰۲هزار نفر از فقر بیرون کشیده شدهاند.
همچنین بنا بهگزارش بلومبرگ، ۵ آوریل ۲۰۱۸، در سال گذشته نیمی از سرمایهگذاریها در جهان در زمینهٔ تولید انرژیهای تجدیدپذیر که بالغ بر ۲۷۹٫۸ میلیارد دلار بود، توسط چین انجام شد، و این به غیر از سرمایهگذاری در بخش سدسازی و تأمین انرژی از منابع آبی است. سرمایهگذاری چین در تولید انرژیهای تجدیدپذیر در مجموع بیش از سه برابر سرمایهگذاری مشابه آمریکا بود که در سال ۲۰۱۶ به میزان ۶درصد هم کاهش یافت و به ۴۰٫۵ میلیارد دلار رسید. انرژی تجدیدپذیر در مجموع ۲۰درصد انرژی مصرفی چین را تأمین میکند.
با توجه به آنچه بیان شد، به طور خلاصه میتوان گفت که چین از روند اصلاحات و گشایش اقتصادیاش درسهای فراوانی آموخته است که از جملهٔ آنها این چهار دیدگاه و اندیشه است:
اول: چین همواره به رهبری حزب کمونیست متعهد بوده است.
دوم: چین به سوسیالیسم با ویژگیهای چینی متعهد است.
سوم: چین به توسعهٔ اقتصادی در حکم وظیفهای اصلی و مرکزی متعهد است.
چهارم: چین به توسعهای صلحطلبانه متعهد است. حزب کمونیست چین بر این اعتقاد است که ۴۰ سال آزمایش عملی برای پیشبُرد سوسیالیسم با ویژگیهای چینی، انتخابی درست برای رسیدن موفقیتآمیز به هدفهای تعیین شده بوده است. تجربهٔ چین الهامبخش کشورهای دیگر بوده است تا بکوشند راه رشدشان را با ویژگیهای کشورشان هموار سازند.