سخن روز شماره: ۶ (۲۴ فروردین ۱۳۹۸)
نگرشی به مقاله ی ٬٬امپریالیسم و آینده ی ما٬٬ از پرویز صداقت در اخبارروز از ۲۱ فروردین ۱۳۹۸ ۱۰ آوریل ۲۰۱۹
مقاله به درستی رابطه ی ارتجاع جهانی- امپریالیستی را با ارتجاع داخلی، یعنی حاکمیت سرمایه داری وابسته به اقتصاد جهانی در سطور زیر نشان می دهد، بدون آن که از آن به نتیجه گیری برای سیاست مستقل طبقاتی چپ بپردازد: «امپریالیسم یک رابطهی اجتماعی جهانی مبتنی بر سلطه و انتقال ارزش اقتصادی از کشور تحت سلطه است. سیاستهای اقتصادی چهار دههی گذشته در ایران نیز کماکان مبتنی بر استمرار وضعیت پیرامونی / تحت سلطهی آن در نظام اقتصاد جهانی بوده است و نشانی از یک سیاست اقتصادی ضدامپریالیستی نمیبینیم.»
مقاله با وسواس کامل به توصیف سویه های بسیاری از شرایط داخلی و خارجی مستولی بر ایران می پردازد و از آن به نتیجهگیری غیرمستدلِ «نومید کننده ای» میرسد و می نویسد: «شرایط نومیدکنندهای وجود دارد. مجموع تحولات چهار دههی گذشته عناصر پیوندبخش اجتماعی را بسیار کمرمق ساخته است. آرایش و مواضع نیروهای سیاسی نیز نومیدی نسبت به چشماندازهای موجود را تشدید میکند.»
جستجو نکردن راه حل مستقل طبقاتی برای چپ ایران در این واقعیت تجلی مییابد که ناامیدی نسبت به لایههای حاکم، به نتیجهگیری برای لزوم برپا خاستن چپ نمی انجامد. ناامیدی به اطلاح طلبان حکومتی به طرح انجام وظیفه ی مستقل چپ فرانمی روید: «بهطور کلی همهی جناحهای رسمی موجود در نظام سیاسی مستقر و از جمله جریان موسوم به ٬٬اصلاحطلب٬٬، هیچ یک برنامهای عملی برای برونرفت از بحرانهای موجود ندارند.»
چنین ارزیابی ای نیز می توان در کتابی که دیروز توانستم به مرور آن بپردازم، مشاهده کرد. در ٬٬تنها راه بقا، رد تئوری بقا٬٬، همین روحیه سرخوردگی و نومیدی از این رو برقرار است، زیرا پاسخ به پرسش وظیفه ی در برابر چپ ایران، پاسخ به چگونگی حل تضاد اصلی دوران کنونی برای ایران نیست. حل تضاد خلق با استعمار- نو استعمار و متحدان داخلی آن!
ایران در مرحله ملی- دمکراتیک انقلاب خود قرار دارد. این تعریف حزب توده ایران از مرحله ی کنونی فرازمندی اجتماعی میهن ما به معنای قرار داشتن حل مساله ی دمکراسی و استقلال ایران در پیش روی چپ و دیگر لایههای میهن دوست است. این دو مساله، مضمون نبرد رهایی بخش مردم میهن ما را تشکیل میدهد. مضمونی که میتواند تنها با پایان بخشیدن به سلطه ی استعماری- نواستعماری امپریالیسم و متحدان داخلی آن به ثمر و سرانجام برسد.
وحدت منافع ارتجاع جهانی و داخلی را مقاله به درستی برجسته می کند. وحدت منافع نظام سرمایه داری وابسته به اقتصاد امپریالیستی و شکل داعش گونه ی دیکتاتوری آن را مقاله با دقت برجسته می سازد. از این ارزیابی، تنها یک وظیفه ی انقلابی نتیجه می شود. وظیفه ی حل همزمان دو مساله ملی و دمکراتیک!
ناامیدی مستدل نیست. مبارزات کارگری که ادامه دارد، رشد خواست های صنفی- دمکراتیک به سیاسی برای پایان دادن به «خصوصی سازی زندگی اجتماعی» که از درون مبارزات اعتصابی- اعتراضی نزد زحمتکشان یدی و فکری فراروید، پیش شرط های تجهیز و سازماندهی توده های میلیونی مردم میهن ما است. ایجاد شدن گروههای امدادِ شورایی برای کمک به سیل زدگان میتواند در سازماندهی مقاومت و نبرد توده های مردم نقش چشم گیری ایفا سازد. آیا چپ در این شوراها فعال است؟چپ میتواند با تکیه به این روند عینی مبارزاتی در جامعه و با ارایه راهکار جایگزین برای اقتصاد امپریالیستی- اسلامی، به نقش تاریخی خود عمل کند. با چنین وظایف سنگینی، جایی برای نومیدی وجود ندارد