“کلینیک ترک بی‌حجابی” ابزاری در خدمت تعمیق سرکوب زنان

image_pdfimage_print

رژیم جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای ظهورش با چالش آزادیخواهانه زنان رو به رو گردید که تا به امروز تداوم و تعمیق یافته است.

ساختار جامعه ایران یک ساختار سرمایه‌داری‌ست که هدف آن استثمار بیشتر و کسب سود بیشتر است. در این ساختار زنان به بهانه ضعف بدنی  نسبت به مردان، در پروسه کار، مزد کمتری از کارگران مرد دریافت می‌کنند. این بی عدالتی در پروسه کار، بنیان تفکری‌ست که زن را انسان درجه دوم می‌بیند و تحقیر مداوم اجتماعی و خانگی‌ را حق او می‌داند.

مزد کمتر زن نسبت به مرد در پروسه کار مساوی در کارخانه و مؤسسات دیگر، عمیق‌ترین خشونت و تحقیر ۵۰٪ از افراد یک جامعه است. کار بی مزد زن در خانه نیز خشونت خانمان براندازی‌ست که بر خشونت اول اضافه می‌گردد.

در ایران همانند برخی جوامع شرقی مثل افغانستان، بر خشونت‌های نظام سرمایه‌داری علیه زن، خشونت قوانین قرون وسطائی اسلامی‌ و سنت‌های عقب مانده اجتماعی نیز اضافه می‌گردد.

مثلا آیه ۳۴ از سوره نسا در قرآن، به روشنی برتری یک جنس (مرد) نسبت به جنس دیگر (زن) را در جامعه حاکم می‌کند، فقط به این دلیل که مردان به زنانی که در خانه هستند، معاش می‌رسانند. در این مورد که اگر مرد خانه مطیع زن‌اش (که در بیرون کار می‌کند و مزد می‌گیرد) نشد چه تنبیهی بر او باید اعمال شود، صحبتی نیست. جریان کاملا یک طرفه و ستمگرانه‌ است.

زنان جامعه ما با این سه وجه ستمگری (ستم ساختار سرمایه‌داری، ستم دینی و سنن عقب مانده اجتماعی) رو به رو و در تقابل هستند. در مدت بیش از ۴۴ سال که از حاکمیت خونبار رژیم جمهوری اسلامی در ایران می‌گذرد، دو سوی این چالش، یعنی رژیم و زنان جامعه، عقب نشینی نکرده‌اند. هر دو جانب سرسختانه در مقابل هم ایستاده‌اند.

مبارزه زنان به علت تعلق آنها به اقشار و طبقات مختلف، چند جانبه و بسیار ناهمگون است. آن عاملی که اکثریت زنان جامعه ما را به هم پیوند می‌دهد و در مقابل رژیم به مبارزه مشترک وامیدارد، زن بودن آنهاست. ولی بخش عظیمی از این زنان، زنان کارگر و زحمتکشی هستند که در کارخانه استثمار دوگانه می‌شوند و در خانه تحت نظام مرد سالاری قرار می‌گیرند. موتور تداوم و گسترش مبارزه زنان علیه اشکال مختلف ستم بر آنها نیز همین زنان زحمتکش هستند.

رژیم فاشیستی ایران در همان اوان حاکمیت‌اش، پوشش اجباری اسلامی را بر زنان تحمیل کرد. علیه این ظلم گسترده، زنان به مقاومت برخاستند. این مبارزه پس از سرکوب خونینی فروکش نمود. در جریان جنبش‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ زنان در صف اول مبارزه قرار گرفتند، برخی رو سری را از سر برگرفتند، آن را بر چوبی آویختند و بر سکوئی بلند در خیابان به مبارزه برخاستند. بعد از آن رژیم نیز ستاد “حجاب و عفاف” را سازمان داد و گشت ارشاد مجری آن شد. مبارزه زنان علیه این اقدام سرکوبگرانه رژیم با قتل دولتی مهسا امینی در ماشین گشت ارشاد به اوج خود رسید. جنبش ۱۴۰۱ اکثریت زنان زحمتکش و مترقی را در صف اول مبارزه قرار داد، بسیاری حجاب از سر برداشتند و سنت‌های عقب مانده، فاسد و ارتجاعی مذهبی رژیم را به چالش طلبیدند. گشت ارشاد مفتضحانه شکست خورد و موقتاً صحنه را ترک کرد.

پس از فروکش جنبش، دوباره گشت ارشاد ظاهر شد ولی در مقابل مبارزه مداوم و استقامت تا پای جان زنان آزاده ایران مجبور شد به شکست دوباره اقرار کند. گشت ارشاد به “طرح نور” تبدیل شد. این طرح نیز با تمام لشکر کشی‌هایش نتوانست مقاومت زنان را در هم بشکند، خود در هم شکست.

تصویر رو به رو لشکر کشی رژیم را در ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ علیه زنان با پوشش اختیاری در مقابل تأتر شهر در تهران نشان می‌دهد. این لشکر کشی برای جلوگیری زنان با پوشش اختیاری به تأتر بود. ولی چندین تن از این زنان به تأتر شهر در تهران وارد شدند.

علت اصلی شکست رژیم در تقابل با زنان، باور زنان به ویژه زنان کارگر و زحمتکش به خود، توانائی خود و امید به پیروزی در مبارزه متحد کلیه زنان مترقی جامعه علیه رژیم جمهوری اسلامی است.

حال رژیم ایران بعد از  شکست طرح‌های قبلی‌اش، طرح جنایت کارانه‌تری را علیه زنان سازمان داده است: “کلینیک‌ ترک بدحجابی”. مهری طالبی دارستانی، رئیس اداره زنان و خانواده ستاد امر به معروف استان تهران، ایجاد اولین “کلینیک ترک بی‌حجابی” با هدف “درمان علمی و روان‌شناختی بی‌حجابی” در تهران را اعلام کرد. (اعتماد – ۲۲ آبان ۱۴۰۳)

در دیدگاه رسمی رژیم ایران هر زنی که می‌خواهد و مصمم است پوشش خود را خود آزادانه تعیین کند، دیوانه و روانی به حساب می‌آید ولی همین رژیم زنانی را که به انحراف کشانده است همراه زنان تن فروش به عراق می‌برد و در مراسم اربعین به مردان عراقی تقدیم می‌کند و به جاکشی می‌پردازد.

رژیم بعد از ایجاد “کلینیک‌ ترک بدحجابی”، زنان آزاده با پوشش اختیاری را به جای زندان، به تیمارستان منتقل می‌کند. ولی نه حتی به تیمارستان معمولی بلکه جهنمی که در آن این زنان باید کاملا از جامعه و نهایتا از زندگی حذف شوند.

رژیم دد منش ایران حتی پیش از تاریخ ایجاد این تیمارستان‌ها، زندانیان سیاسی را مجنون تلقی می‌کرد.

کیانوش سنجری فعال سیاسی و زندانی سابق که اخیراً در۲۳ آبان ۱۴۰۳ از فشارهای روانی و سیاسی که بر او وارد می‌شد خود کشی کرد، «دستگاه قضایی ایران را به «مجنون‌انگاری» زندانیان سیاسی متهم کرد و از فشارهای بسیار دنباله‌دار و شرایط سخت و ناگوار برخورد با روانپزشکان وابسته به پزشکی قانونی و بیمارستان‌های روانی تحت امر آن‌ها سخن گفت.» (بی بی سی – فارسی)

حال رژیم ایران نه تنها مجنون انگاری می‌کند بلکه برای این “مجنونان زن” تیمارستان می‌سازد و آنها را در آنجا به وسیله پزشکان جنایت کار تا حد مرگ شکنجه می‌کند.

معروفترین زن زندانی در این تیمارستان، آهو دریائی است که جان شیفته و آزادی خود را در خدمت افشای رژیم زن ستیز و خوانخوار ایران و دفاع از آزادی در طبق اخلاص گذاشت.

لیلا میرغفاری، فعال مدنی و حقوق کودکان روز شنبه ۴ مهر در مقابل دادگاه روحانیت مورد یورش نیروهای امنیتی قرار گرفت و به بیمارستان روانی منتقل شد. او «حدود یک ماه است در بیمارستان روانی تحت شرایط بسیار بد نگهداری می شود. وی  روز پنجشنبه، ۴ آبان ۹۶ طی یك تماس تلفنی کوتاه بیمارستان روزبه را شکنجه‌گاه خواند. وی افزود که شرایط نظافت سرویس بهداشتی و کیفیت غذا افتضاح است. وی همچنین برخورد با بیماران روانی را کاملاً غیر انسانی خواند. وی به دلیل وضعیت نابسامان بند اطلاعات بیمارستان از ملاقات با فرزند خود در این شرایط خودداری نمود.» (سایت NCRI – woman)

او در واقع نمی‌خواست با وضعیت ظاهر آشفته و شرایط دردناک جسمی، و حالت روحی پریشانی که برایش ایجاد کرده بودند با فرزندش رو به رو شود و باعث شکنجه روانی او گردد.

گذشته از شرایط رقت‌بار نظافت، سرویس بهداشتی و کیفیت بد غذائی، زنان را بر صندلی می‌نشانند و آنها را مجبور به دغل‌گوئی و هجوگوئی می‌کنند. محمدرضا میرشمسی جانشین معاون اجرایی و امور انتخابات شورای نگهبان می‌گوید: «صندلی‌هایی در آنجا قرار داده شده است که خانم‌ها روی آن‌ها می‌نشینند و درباره تجربیات خود از آسیب‌های مربوط به بی‌حجابی صحبت می‌کنند.» اقدامات جنایت کارانه دیگری از قبیل تزریق داروهای جنون آور، مسکن‌های قوی و داروهای خواب آور یا ایجاد درد، باعث گردید که علیه چنین طرح جنایت کارانه‌ای اعتراضات وسیعی چه در ایران و چه در خارج از کشور برپا شود.

بخشی از این اعتراضات از درون رژیم است که فقط به جنبه‌های مالی آن توجه دارد.

مهری دارستانی، رئیس اداره زنان ستاد امر به معروف می‌گوید: «طرح “کلینیک ترک بی‌حجابی» با “همکاری متخصصان و دغدغه‌مندان در ستاد امر به معروف و نهی از منکر” تدارک دیده شده، طرحی که در بودجه سال ۱۴۰۳ رقم ۱۵۵ میلیارد تومان بودجه از ردیف بودجه عمومی‌ و ۱۰۰ میلیارد تومان بودجه اختصاصی دریافت کرده است.» (اعتماد)

خبرگزاری ایسنا هم به طنز می‌نویسد: «البته این کلنیک‌ها می‌توانند بودجه‌های خوبی بگیرند و اشتغال‌زایی کنند و اگر از این جنبه به این ماجرا نگاه کنیم می‌شود برای آن توجیهی پیدا کرد. بالاخره به بهانه این تصمیم می‌شود کار تولید کرد و کمی آمار اشتغال را بالا برد!» (خبرگزاری ایسنا)

ولی اپوزیسیون مترقی ایران علیه این جنایت و دد منشی با استواری کامل موضع گرفته است. پزشکان مترقی و حتی لیبرال این طرح را به لحاظ علمی افشا کرده‌اند: سامان توکلی، روانپزشک نیز در واکنش به خبر راه‌اندازی “کلینیک‌های ترک بی‌حجابی”، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «چنین طرح‌هایی هیچ ارتباط و سنخیتی با کاربرد علمی روان‌شناسی ندارند و استفاده از اصطلاحات “کلینیک”، “ترک”، “درمان” و مانند آن برای آن‌ها مصداق سوءاستفاده و استفاده‌ ابزاری از روان‌شناسی است.» (VON)

تعدادی از بازنشتستگان در اعتصاباتشان علیه تیمارستان بردن آهو دریائی شعار داده و علیه چنین طرح‌هائی مبارزه می‌کنند. جنبش کمونیستی و نیروهای مترقی در خارج از کشور سازمانده مبارزات افشاگرانه و بازدارنده علیه این طرح‌اند.

رژیم فاشیستی و زن ستیز ایران قادر به درک این مسأله نیست که حتی با ساختن ده‌ها عدد از این کلینیک‌های روانی که بتواند حتی دو هزار زن آزاده را به بند بکشد، مبارزه علیه ستم بر زنان فروکش نخواهد کرد، زیرا زنان ایران ۴۴ میلیون‌اند و علیه رژیم و برای آزادی در زمینه‌های مختلف مبارزه می‌کنند. اکثریت زنان کشور ما می‌دانند که زیستن با حجاب، زیستن در اسارت است و مصمم هستند به اسارت تن ندهند. زمانی که زنان سیاست رادیکالی در مبارزه علیه نظام سرمایه‌داری جمهوری اسلامی در پیش گیرند، دیگر نه از تحقیر و نه از اسارت نشانی خواهد ماند.

نظم کمونیستی

25.9.1403

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *