گفتگوی توده ایها؛ دودِسیاه یا دودِسفید؟(2)
نویسنده: امید

image_pdfimage_print

سخن روز شماره: ۲۷ (۱۴ خرداد ۱٣۹۷)

 

مقدمه از فرهاد عاصمی

 

«پراتيك انقلابي»، محور وحدت!

 

رفيق عزيزي گفتگو ميان توده اي ها را «مايوس كننده» ارزيابي كرده است. با اين ارزيابي مي تواند به طور مشروط تنها در اين زمينه توافقي نسبي داشت كه هنوز ستون فقراتي كه دور محور آن گفتگوها به نتيجه مي رسند، پاقرص نكرده است. اين اما عجيب نيست. هنگامي كه كوهي از گفتني وجود دارد كه انسان در ذهن خود ساليان به دوش كشيده است، بازگشت به محور اصلي هميشه آسان نيست. گذشته چسبندگی دارد (اط)، وحدت روندي پرتضاريس است! (اط)

 

اين نكته در بحث ها مورد توافق است كه عضويت در حزب توده ايران، گامي اساسنامه اي است كه موازين شناخته شده ي آن براي فرد فرد توده اي ها صدق مي كند. ذهنيت تعلق به اين خانواده پيش شرط و شرط پذيرفتن شدن در حزب است. پذيرش و پايبندي به ايدئولوژي و سياست مستقل طبقاتي و برنامه حداقل كارگري حزب نيز همچنين. در اين زمينه نيز وحدت نظر وجود دارد.

 

شايد بايد مساله ي «پراتيك انقلابي» را دقيق تر مورد توجه قرار داد. اختلاف نظر درباره ي موضع سياسي ميان توده اي ها را نبايد با اختلاف نظر درباره ي اسلوب “انقلابي” مبارزه ي حزب طبقه كارگر ايران يكي پنداشت و قلمداد نمود. اختلاف نظر سياسي ناشي از زاويه ديد هر نگرنده به صحنه است كه زاويه اي متفاوت است. زاويه هاي متفاوت شناخت همه سويه از واقعيت را ممكن مي سازد. نقطه قدرت وجود شرايط دمكراسي درون حزبي – چنان كه در جامعه هم – هنگام بحث و گفتگو از اين واقعيت سيرآب مي شود. اين يك مساله است.

 

مساله ديگر، اسلوب كاركرد حزب توده ايران، حزب طبقه كارگر ايران است كه از اين رو “انقلابي” است، زيرا با هدف تغيير شرايط حاكم عمل مي كند. لذا «پراتيك انقلابي»، سرشت سياست و “خط مشي توده اي” را تشكيل مي دهد كه جايگزين ناپذير است.

آن طور كه در نوشتار رفيق اميد و به نقل از نوشتاري از رفيق سيامك مطرح شده است، از برخي صفحه ها نام برده شده است و حتي تعداد آن ها توسعه نيز داده شده است كه خود را از نظر ذهني توده اي مي دانند، و وجود حزب توده ايران را مورد تاييد قرار مي دهند، و همچنين خود را پايبند به “خط مشي توده اي” اعلام مي كنند، با وجود اين، در زمينه هايي، ديدگاهي متفاوت با سياست رسمي حزب توده ايران دارند. سايت توده اي ها در اين باره استثنا نيست.

 

از اين روست كه بررسي محك «پراتيك انقلابي» كه ماركس آن را در تزهاي فويرباخ برمي شمرد و اخيراً در اين صفحه بارها از آن نقل شده است، مي تواند كمك باشد براي درك رابطه ي ميان اختلاف نظر سياسي و ضرورت وحدت اسلوب مبارزاتي. نگارنده بنا داشت در نوشتار هنوز ناتمامي با عنوان وحدت، ولي در چه خانه اي؟، اين نكته را مورد بررسي قرار دهد كه به علت نامساعد بودن وضع سلامتي به عقب افتاد. طرح هسته ي مركزي آن در اين سطور كه به روند بحث و تداوم سازنده ي گفتگو ميان توده اي ها برمي گردد، مي تواند كمك باشد، بحثي كه رفيق عزيز اميد در نوشتارش مطرح نموده است، به انديشه مشترك توده اي ها بدل گردد.

“برنامه حداقل كارگري حزب توده ايران” كه زنده ياد جوانشير در سيماي مردمي حزب توده ايران ترسيم و صحت صلابت نظري- عملي آن را به اثبات رسانده است، پل است براي درك مضمون «پراتيك انقلابي» مورد نظر ماركس. بحث را در سطح مشخص به پيش ببريم. در ميان صفحه هاي كه خود را توده اي مي دانند، برخي مانند “عدالت” دفاع از خرده بورژوازي را در شرايط كنوني خط مشي توده اي ارزيابي مي كند، “راه توده” و ديگراني جناحي از بورژوازي كلان، و گروهي كه اخيراً با آن در كلن روبرو شدم، دفاع از اصلاح طلبان دولتي را. “استدلال” همه جا، اشاره به تناسب قوا عليه حزب طبقه كارگر است. به نظر همه ي اين جريان ها، پافشاري بر سر استقلال سياست طبقاتي حزب توده ايران، خطر «انزوا»ي بيش تري را براي حزب طبقه كارگر به دنبال دارد. خواستار آنند كه با همكاري و پشتيباني از مبارزه ي نيروهاي واقعاً موجود در جامعه، بايد راه مبارزه ي اصلي حزب طبقه كارگر را در آينده گشود. چنين برداشتي نمي تواند مورد تاييد حزب توده ايران قرار گيرد و نمي گيرد، زيرا به معناي بر باد دادن استقلال سياست طبقاتي آن است.

اگر بخواهيم با توجه به شرايط مشخص نبرد براي رفقاي فعال در ايران، مورد مشخص ديگري را طرح و مورد بررسي قرار دهيم، تا به كمك آن به پرسش درباره ي “اسلوب” مبارزه ي انقلابي به نتيجه گيري بپردازيم، آن وقت مي توان اين برداشت را فرض نمود كه كاركرد “پراگماتيستي” در ايران، اكنون و با توجه به تناسب قواي نامناسب براي فعاليت حزب طبقه ي كارگر، كاركرد موفق و گامي در جهت مبارزه براي ايجاد كردن شرايط مبارزه ي طبقاتي و مستقل حزب توده ايران در آينده است.

استدلال مي شود كه بايد با توجه به شرايط عيني ناخواسته، ولي منفي براي مبارزه ي حزب طبقه كارگر در ايران، در جستجوي آن مرزي حركت كرد، كه از يك سو امكان حضور در صحنه نبرد طبقاتي را براي توده اي ها ممكن مي سازد، اگر هم كم رنگ موثر است – سخنان خامنه اي -، و در عين حال از مرزي عبور نكرد كه براي حاكمان “خط قرمز” را تشكيل مي دهد و رمق امكانات را براي مبارزه نابود مي سازد. مگر لنين با توجه به تناسب قوا و شرايط نامساعد عيني و ذهني هر سازش را مجاز ندانسته است كه ادامه ي مبارزه را ممكن مي سازد؟ لنين خود يكي از بزرگ ترين رهبران عمل گرا در تاريخ جنبش كارگري است. و اين، واقعيتي انكارناپذير است.

همه ي اين خط مشي ها به عنوان انواع نرمش هاي “پراگماتيسمي”‌ مي تواند به كار گرفته شود و حتي “خط مشي توده اي” نيز ناميده شود، به دو شرط!

اول- سرشت گذرايي – زيرا دمكراتيك – آن پذيرفته و اعلام شود- به سخني ديگر در عمل به سرشت گذرايي آن پايبندي نشان داده شود، يعني هيج يك از اين گام هاي پراگماتيستي مطلق گرايانه “تنهـا” شيوه ي توه اي اعلام نشود. مشي خود را محق و ديگري را نا محق نداند؛

دوم- كه از اهميت قطعي برخوردار است، اين شرط است كه در سخن و در كاركرد، حتي لحظه اي سرشت برنامه حداقل كارگري حزب توده ايران مورد پرسش قرار نگيرد! به سخني ديگر، پايبندي به وظايف دمكراتيك و سوسياليستي حزب حفظ گردد. امري كه به اين معناست كه بايد همه شرايطي را كه ما را مجبور به برداشت اين يا آن گام پراگماتيسمي مي كند، حتي المقدر و با سرعت تغيير دادن!

براي نمونه هنگامي كه براي سلامت و ادامه ي مبارزه ي رفقايي كه در ايران در شرايط نامساعد قرار دارند و مي رزمند و به اصطلاح “دستشان زير ساطور” است، ضروري است گام پراگماتيستي را انتخاب نمود، بايد همزمان كوشيد با بهره بردن از تجربه ي مثبت و سازنده ي گذشته حزب شرايط مبارزه را تغيير داد و به پيش برد. بايد به تجربه ي «تلفيق مبارزه خارج و داخل»، «تلفيق مبارزه تمركز رهبري و پراكندگي سازماني»، «تقسيم كار افشاگرانه- تبليغي ميان خارج و داخل» و .. كه تجربه طولاني حزب توده ايران در گذشته است و مبارزه ي موفق سازمان نويد ثمره ي آن است، بازگشت و با تغيير شرايط سازماندهي مبارزه طبق اين اصول خطر را دفع نمود.

در غير اين صورت، يعني در شرايطي كه براي تغيير شرايط نامساعد در سازماندهي نبرد حزب طبقه كارگر تغييري داده نشود، سياست مستقل طبقاتي به سياست پراگماتيستي سوسيال دمكراتيك بدل مي گردد و سرشت “انقلابي” خود را از دست مي دهد.

با پايبندي به چنين اسلوب “انقلابي” براي تغيير شرايط حاكم، در عين اجراي سياست لنيني و آمادگي براي هر نوع نرمش ضروري، برنامه حداقل كارگري حزب توده ايران خدشه دار نمي شود. فراموش نبايد كرد كه لنين سازش را حتي تا آن جا مجاز دانست كه حضور مامور تزاري را در سازمان حزبي تحمل نمود، تا انتشار ايسكرا ممكن گردد. او خواستار خنثي ساختن خطر دستگيري مبارزان با شيوه هاي ضروري ديگر شد، اما دشمن شناخته شده را حذف نكرد، زيرا «او مجبور است براي حضورش، انتشار روزانه ايسكرا را ممكن سازد»!

بدين ترتيب مي توان در شرايط مشخص با هر “سازشي” موافقت داشت كه به نقض مصوبه ششمين كنگره ي حزب توده ايران منجر نشود كه خواستار تلفيق مبارزه ي دمكراتيك و سياسي- طبقاتي است كه جوهر سياست مستقل طبقاتي حزب توده ايران و مضمون برنامه حداقل كارگري آن را تشكيل مي دهد. مبارزه ي دمكراتيكي كه آن چنان پيگير است كه به مبارزه ي سوسياليستي مي انجامد (جوانشير).

با چنين محكي بايد عينيت پايبندي عملي صفحه هايي را مورد بررسي قرار داد كه به طور ذهني خود را توده اي مي دانند و موجوديت عيني حزب توده ايران را نيز به رسميت مي شناسند و سازماني در برابر سازمان رسمي حزب توده ايران برپا نمي دارند و ..

فرهاد عاصمی

 

گفتگوی توده ایها؛ دودِسیاه یا دودِسفید؟(2)

 

نویسنده: امید

تاریخ: 12 خرداد

 

یادآوری:

 

در بخش نخست این نوشتار، به تشریحِ دیدگاه هایِ حزب توده ایران درباره “وحدتِ توده ایها” پرداختیم. ناگفته پیداست که در ارتباط با گفتگوهایِ جاری میانِ توده ایها؛ از آنجا که به “سیرِ تکاملیِ دیدگاههایِ نظری حزبِ در 76 سال گذشته” عمیقا باور داریم، بنابراین دیدگاه و مصوبه متاخرترِ رفقای رهبری حزب توده ایران منعکس دربند21 از “سند کمیته مرکزی حزب توده ایران به مناسبت 75مین سالگردِ تاسیسِ حزب توده ایران“و متعاقب آن، “پیام نشست کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران به همهٔ نیروهای میهن‌دوست و آزادی‌خواه کشور” مورد تایید و مبنای وفاقِ نظریِ همه توده ایهاست.

 

دربخش نخست، همچنین ابراز امیدواری کردیم که رفقای رهبری نیز بهر طریق ممکن با شفاف سازی نسبت به بخشی ناروشن از مصوبه گذشته، گامِ امیدوارکننده ای بردارند و بهر نحوی که صلاح می دانند، پلِ ارتباطیِ خود را با گفتگوهایِ جاری برقرار ساخته و با رهنمودهایِ خردمندانه خود، این روند را موردِ حمایت قرار دهند.

 

درضمن نگارنده و خواننده این سطور، پیشاپیش برروی رعایت این نکته در ادامه گفتگوها تصریح و توافق داریم که از جنبهء ترمینولوژیِ “گفتگو میان توده ایها” (که بحثِ طویل و فراخ و دامنه داری خواهد بود)، در نوشتارها و نظرات ابرازی خود از واژه عامِ “توده ایها” به معنای همه اعضاء وهواداران حزب توده ایران که “به ویژه پس از ضربهٔ ددمنشانه به حزب در دههٔ ۶۰، به دلیلِ دشواری‌هایِ پیش آمده از مبارزه در صحنهٔ سیاست ایران یا همراهی با تشکیلاتِ حزبی دور مانده‌اند”؛ و از واژه خاصِ “توده ای ها” به معنای نامِ یکی از سایت های هوادار حزب توده ایران تا حد امکان استفاده می نماییم.

 

دربخش دوم این نوشتار چنانکه قول آن را داده بودیم، می کوشیم به پرسش هایی از قبیل اینکه مفهومِ “توده ای” چیست و”توده ایها” کیستند؟ چه مرز و معیاری به لحاظِ ایدئولوژیکی، سیاسی و یا سازمانی، توده ایهای درون حزبی- برون حزبی را از هم جدا و قابل تعریف می سازد، و بالاخره به این پرسش مهم رفیق درویش که کدامیک از سایت‌هایی که خود را «توده‌ای» معرفی می‌کنند، در موضوع «وحدت» جای دارند؟، در حد فهم و برداشت خود پاسخ دهیم.

قبل از ورود به بحث و باری دیگر، همه همرزمانِ توده ای خود را به تصحیحِ خطاهای اندیشه وقلمِ نگارنده و مشارکت جدی در این بحث مهم و مسئولیت آفرین فرا می خوانیم.

 

1- تعریفی از “توده ای” یا “توده ایها”

عنوانِ “توده ای” و یا “توده ایها” برهمه افراد وگرایشاتی قابل اطلاق است که به اصلِ موجودیت 76ساله “حزب توده ایران” به مثابه تنها حزبِ ریشه دار و پیشاهنگِ طبقه کارگرایران با ماهیّتِ ایدئولوژیک(پایبندی به جهان بینیِ مارکسیسم-لنینیسم)، ماهیّتِ طبقاتی(حقانیتِ تاریخی و وفاداری به منافعِ طبقه کارگر) ومشیِ سیاسیِ انقلابیِ آن(رادیکالیسمِ پرولتری) باور و ایمانِ بی خدشه دارند.

پُر واضح است که پذیرش اساسنامه و برنامه مصوّبِ حزب برای پیشبرد مراحل جنبش انقلابی جاری و دستیابی به آماجهایِ انقلابِ ناتمامِ ملی- دمکراتیک با هدفِ ایجادِ تحولاتِ بنیادین درهمه عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نیز، تامین حقوق و آزادیهایِ دمکراتیک برای طبقه کارگرِ قهرمان وهمه زحمتکشان یدی و فکری میهن، پذیرش اصل سازمانی لنینیِ سانترالیسم دمکراتیک، انترناسیونالیسم پرولتری، انتقاد و انتقاد ازخود و اصول بدیهی دیگر،  از دیگر وجوهِ اشتراک و زمینه سازِ پیشرفت روندِ گفتگوهای جاری و بهترین ضامنِ اجرائی برای “تقویتِ صفوفِ حزب و ارتقایِ انسجامِ سازمانیِ” موردِ نظرِ مصوبه رهبریِ حزب خواهد بود.

 

به تعبیر رفیق سیامک، “ما انسان هایِ بی شناسنامه ای نیستیم. ما وارثانِ انقلابی گریِ حیدرعمو اوغلی، اندیشمندیِ ارانی،  شجاعتِ روزبه، درایتِ مهرگان، سیاستمداریِ کیانوری و فروتنیِ طبری، و… هستیم. بگذارید همه ی درون- برون حزبی ها درعمل نشان دهند که شایستگیِ بودن در این گُردانِ را دارند. آنها می خواهند قطره ای از این رودِ رونده و بخشی از این سمفونیِ مبارزهء درجریان باشند.”

 

 2- هدف از “وحدتِ توده ایها”

 

در طول سه دهه اخیر، به تعبیر رفیق عاصمی، ایجادِ بدگمانی و تشتّتِ نظری در میان توده ایها،  ابزارِ نسبتا کارآمدی در دست ارتجاعِ رنگارنگِ داخلی و خارجی بوده و بنابراین، هدف از برقراری وحدت میان توده ایها، زدنِ دستِ ردّ به سینه ترفندِ پاره پاره خواستن و تکه تکه کردن پیکر حزب توده ایران است که دشمنان طبقاتی در پی ضربه های سهمگین و قتل عام رهبران و دانشمندان توده ای در دهه۶0 تا به امروز دنبال کرده و می کنند. بی تردید، تبدیل شدن حزبِ طبقه کارگر ایران به موتور و تکانه تحولاتِ انقلابی در ایران، کابوسی است که به زودی خواب را از چشمانِ دریده ارتجاع و امپریالیسم خواهد ربود. خوابهای آشفته و یک درمیانِ ولی مطلقه فقیه که در سالهای اخیر دستور تشدید تبلیغات ضدّ توده ای از “صدا وسیمای میلی” خود را صادرکرده است، نشانه و نمادی بارز است از این هراسِ تاریخیِ دشمنانِ طبقه کارگر ایران که هم اکنون با اعتراضات فزاینده خود، میرود تا مُهر مبارزات طبقاتی خود را بر پیشانیِ تحولاتِ انقلابیِ پیشِ روی میهن بکوبد.

 

درعین حال، اگر تصور کنیم که بدون انجام این گفتگوهای وحدت جویانه و زمان بَرِ امروز و پرداختن به امرِ”تقویت صفوف حزب و ارتقای انسجام سازمانی”، طبقه کارگر و زحمتکشان ایران میتوانند به ایفای نقش و رسالت تاریخی امروز خود برای کسب هژمونی سیاسی در دگرگونی های سیاسی و تحولات بنیادین در میهن نائل گردند، این یک “خودفریبی” بیش نیست.

ندیدنِ معضلِ “پراکندگیِ واقعا موجود میان هوادارانِ حزب توده ایران” و یا تشبیه نمودن تلاش امروز توده ایهای دلسوز و صدیق و دوراندیش برای دستیابی به امرِ گریز ناپذیرِ”وحدت” و جبران غیبت چندین ساله نام و آوازه حزب درصحنه تحولات سیاسی میهن به “عجله سازمانی” ویا موکول کردنِ “همه چیز به آینده و شرایط“، بیانی است نادقیق و غیر مسئولانه که  ناشی از جدی نگرفتن ضرورت حضور منسجم توده ایها در صحنه تحولات (برای همین امروز و نه در فردای پس ازطردِ دیکتاتوری ولایت فقیه!) ونیز ناشی از عدم درک صحیح از سیر رویدادهای جاری و آینده وشرایط جنبش انقلابی میتواند باشد.

 

 3- تفاوت محورهای “گفتگو” و “وحدت”

 

تردیدی نیست که گفتگوهای ضروریِ امروز میان توده ایها میبایستی به وحدتِ اصولیِ توده ایها بر حولِ محورهای ایدئولوژیک وسیاسی وسازمانی واحد فرا روید. اما “وحدت برای وحدت” بی معناست، همانگونه که هنر برای هنر و یا نردبان برای نردبان! هنرِمتعهّد برای خدمت به مردم، نردبانِ محکم  برای بالارفتن و وحدتِ اصولی میان توده ای ها برای قرارگرفتن درعرصه آزمون و پراتیکِ جوشانِ انقلابی است.

و اما محورهای گفتگو میان توده ایها میتواند با محورهای وحدت سازمانی متفاوت باشد. بعبارتی روشن تر، همه افراد و گرایشاتی که در مرحله نخست “گفتگو”ها مشارکت می کنند، الزاما همه آنهایی نخواهند بود که به “وحدت” می رسند.

رفیق سیامک در نوشتارِمهم خود با عنوانِ “چگونگیِ یگانگیِ نظریِ میان توده ای ها” که نگارنده آنرا “رساله ای برای گفتگوهای وحدت آفرین توده ایها”می نامد، مسیر این گفتگوها را چنین به تصویر می کشد:

“سالهای زیادی گذشته است. بذر شک و تردید، تخم بی اعتمادی و مظنونیت از شرایط مناسبی برای رشد برخوردار بوده است و بی ریب دشمنان زحمتکشان نیز با آبیاری و کودپراکنی خود در دشت شبهه و بدگمانی نهال خصم را میان توده ای ها ضخیم و کلفت کرده اند. بنابراین ما به یک مرحله اعتمادسازی نیاز داریم تا دگر بار همدیگر را بشناسیم؛ با هم بخندیم و گُل همدلی و هم فکری بچینیم. این مرحله هم بستگی به شرایط رشد آن و احساس جراحت شرکت کنندگان می تواند طولانی و یا کوتاه باشد…

تمرکزِ مراحلِ اولیه گفتگوها بر روی وحدتِ نظری و اعتماد سازی است. بدونِ شک ما تعدادی از شرکت کنندگان را از دست خواهیم  داد. تعدادی احتمالا توانایی و یا خواستِ اشتراکِ نظری با دیگران را ندارند و یا در خود نمی بینند و در همان مرحله نخست از روند جدا می شوند. به نظر من این آخرین شانسِ همه ی دسته ها برای دستیابی به وحدتِ نظری است و به سختی می توان تصور کرد که این دسته ها دوباره در زمانی دیگر به صفوفِ حزب برگردند. در مرحله اعتمادسازی هم، ما احتمالا کسانی را از دست خواهیم داد… از سوی دیگر آزمودنِ یکپارچگی در پهنه عمل، شاید آن گامی باشد که در حالِ حاضر، ما را از بحث های بی سرانجام و تکراری نجات و به روند اعتمادسازی میان درون- و برون حزبی ها یاری می دهد.”

رهنمودِ داهیانه رفیق لنین نیز در این باره چنین است: ” در امرِ وحدت، ما به یک دهم تئوری و نُه دهم عمل احتیاج داریم”(1)

 

 4- گفتگو با کی؟ وحدت با کی؟

 

پاسخ به پرسش دقیق ومهم رفیق درویش که در پایان بخش نخست این نوشتار به آن اشاره شد، وظیفه این بخش ازمطلب میباشد. این رفیق به درستی می پرسد: کدامیک از سایت‌هایی که خود را «توده‌ای» معرفی می‌کنند، در موضوع «وحدت» جای دارند؟”

از همرزمان توده ای خود تمنا دارم به این بخش از نوشتار دقت مضاعف مبذول نمایند زیرا هر ایراد در شکل بیان نگارنده و یا هر برداشت ناصحیح از متن این نوشتار می تواند آنرا از هدف والای خود دور سازد.

 

پرسش مزبور به ظاهر دو بخش دارد ولی می تواند سه بخش را در بر گیرد. در ادامه این نوشتار تلاش می شود که به “هر سه بخش” مجزای پرسش مطروحه پاسخ داده شود:

 

الف) کدامیک از سایت ها و نشریات خود را “توده ای” معرفی می کنند؟

 

این بخش از پرسش می تواند در این قالب نیز مطرح شود که: کدامیک از سایت ها و نشریات خود را “توده ای” معرفی نمی کنند؟ دراین صورت شاید دادنِ پاسخ به آن ساده تر بود: تقریبا هیچ کدام!

 

در سالهای اخیر و در کنار وجود سایت رسمی حزب توده ایران و انتشار منظم ارگان مرکزی آن (دوهفته نامه مردم) که آثار و خدمات ارزشمندی را به انبوه مخاطبان خود ارائه میدهد، در حد اطلاع و ایقانِ نگارنده،  سایت ها و نشریات زیر نیز با ترتیبِ حروفِ الفبا (و نه سَنجِه ای دیگر!)، خود را هوادار حزب توده ایران معرفی می کنند:

 

پیک نت ، تارنگاشت عدالت ، توده ای ها ، راه توده ، صدای مردم ،  مهر ، نوید نو و البته چندین وبلاگ و سایت های هوادارِ ریز و درشتِ دیگر…

 

این فهرست ازهمان “واقعیتِ تلخی” حکایت دارد که رفیق درویش در باره آن می گوید: حدود دو دهه شاهد پدیده‌ای هستیم که در تاریخ حزب توده ایران بی‌سابقه است. یعنی وجودِ افراد، گروه‌ها و سایت‌هایی که توسط توده‌ای‌هایِ مومن به آرمان‌هایِ حزب اداره می‌شود که ارتباطی با تشکیلاتِ حزب توده ایران ندارد.

 

در حد اطلاع نگارنده این سطور، هر یک از گردانندگان و نویسندگان 7 سایت ها و نشریه نامبرده، صرفِ نظر از اینکه من و شما خوانندهء نوعی، کدام یک از آنها را “توده ایِ ناب و اصیل و واقعی و با غلظت و رنگ و لعابِ مارکسیستی- لنینیستیِ- توده ای بیشتر و نزدیکتر و مجبوب دل و اندیشه و برداشت های خود” بدانیم یا بخوانیم، درطول سالهای فعالیت گذشته خود، در کنارِ گردآوری و انتشارِ بخشی از تاریخ و اسناد حزبی از مبارزات و جانفشنانی توده ای ها و عرضه کتب و آثار و میراثِ مانایِ دانشمندان توده ای و آگاهی بخشی به مخاطبان خود:

یک- خود را معتقد به مارکسیسم- لنینیسم، هوادارِحزب توده ایران و وفادار به تاریخ و سنن ومشی انقلابی حزب معرفی کرده اند.

دو- خود را انشعاب و شاخه ای، و یا سازمان و تشکیلاتی مجزا و در مقابلِ تشکیلاتِ رسمی حزب توده ایران نمی دانند.

سه- خود را مخالف دیکتاتوری ولایت فقیه وخواهان تغییرات بنیادین وتحولات انقلابی به سود کارگران وزحمتکشان می دانند.

چهار- خود را در جایگاه رهبری یا سخنگویی از طرف حزب توده ایران با هدف حزب سازی و رهبر تراشی معرفی نکرده اند.

باید توجه داشت که همه گردانندگان و خوانندگان سایت ها و نشریات نامبرده، هنوز همه توده ایهایی به شمار نمی آیند که ارتباط تشکیلاتی با حزب توده ایران ندارند. براساس برخی شواهد و قرائنِ موجود، علاوه بر سایت های موجود، رفقای توده ای دیگری نیز وجود دارند که به دلیل پراکندگی جغرافیایی و مکانی و یا شرایط خاص زندگی خصوصی خود، در حال حاضر خواننده سایت یا نشریه بخصوصی نیستند ولی همچنان خود را “توده ای” میدانند و قلبی مالامال از عشق به طبقه کارگر و زحمتکشان میهن خود را در سینه دارند…

 

بدلیل عدمِ انتشار و عدم آگاهیِ نگارنده و خوانندگانِ این سطور از آمارِ بازدیدهای روزانه اکثریتِ مطلقِ سایت ها و نشریاتِ مذکور( به استثنای سایت راه توده)، درحال حاضر امکان ارزیابی یا برآوردِ دقیق وقابلِ اتکایی از وزن واعتبار هریک از آنها در نزد بخشِ پراکندهء هواداران حزب توده ایران وجود ندارد.

حتی با فرضِ دسترسی به آمارهای بازدیدِ واقعیِ همه آنها نیز، بالا بودنِ یا پایین بودنِ صرفِ آمار بازدیدکنندگان یک یا دو سایت و نشریه نسبت به دیگران نیز از منظرِ بررسی علمی و پژوهشی موضوع،  دلیلِ درستی یا نادرستی قطعی و انطباقِ علمی تمامی ارزیابی ها وتحلیل ها و برداشت های آنها با اسلوبِ شناخته شده مارکسیستی نسبت به سایت ها و نشریات دیگر نمیتواند باشد.

 

رفیق فرهاد عاصمی به درستی معتقد است: “کسی که در گفتگو شرکت فعال دارد، چاره ای هم ندارد که بیاندیشد. اندیشیدنِ انتقادیِ انسانِ مسلح به منطقِ مارکسیستی، اندیشیدن برای تغییرِ شرایط است.  قناعتِ به سکوت، پذیرشِ شرایطِ حاکم است. آن کس که می اندیشد تا تغییر دهد، به راه حل های ممکن دست می یابد. آن کس که سکوت می کند، از حرکت بازمی ماند، از وقایع و روندِ تاریخی عقب می ماند و از صحنه نبرد کنار زده می شود.”

صمیمانه امیدواریم که همه هوادران حزب توده ایران و “توده ایهای مومن” در گفتگوهای جاری شرکت فعالانه داشته باشیم و به تغییر شرایط برای بهبودِ زندگیِ زحمتکشانِ میهن بیاندیشیم تا از حرکت باز نمانیم، از صحنه نبرد کنار زده نشویم و ساحلِ آزمون و پراتیکِ انقلابی را گم نکنیم!

 

برای رفع هرگونه ابهامِ احتمالی، یک نکته را نیز پیش از ورود به بخشِ بعدی این نوشتار باید پیشاپیش تصریح کنیم که برای برقراریِ”وحدت سازمانی توده ای ها”، به هیچ عنوان بحثِ رسیدن به توافق میان رهبری حزب توده ایران با مسئولین و گردانندگان سایت ها و نشریات توده ای برای ادغام سازمانی آنها در تشکیلات حزبی در میان نبوده و نمی باشد. اما کلید خوردن گفتگوهای چندجانبه میان گردانندگان و نشریات مذکور ترجیحا توام با مدیریتِ خردمندانه و یا رهنمودهای راهگشای رفقای رهبری حزب،  میتواند مقدمه و آغازی باشد برای تفاهم و جلب و جذب بخش قابل توجهی از هواداران حزب توده ایران به تشکیلات که در حاضر در جرُگه خوانندگان آنها قرار داشته و از رابطه سازمانی با حزب محروم میباشند.

 

درهمین ارتباط و بنا به تصریح رفیق عاصمی “مرحله وحدت سازمانی- تشکیلاتی، به معنای تقاضای عضویتِ مجددِ فرد فردِ مبارزان است در حزب توده ایران. در این مرحله شفاف بودن گذشته ی مبارزاتی هر فردی برای حزب و ارگان های رسمی آن اجتناب ناپذیر است. به طور قطع رهبری حزب در این زمینه و بر پایه موازین اساسنامه ای رفتار خواهد نمود.”

بعبارتی دیگر، در این خصوص هیچ استثایی وجود نخواهد داشت؛ حتی در مورد رفقای شناخته شده و عالِمی همچون خود رفیق عاصمی و دیگران …

 

بدلیلِ اطاله کلام، رشته سخنِ راقمِ این سطور در همین جا ناتمام می مانَد و به ناگزیر، در بخش سوم و پایانی این نوشتار، به نحوی روشن به دو پرسش زیر پاسخ خواهیم داد:

 

ب) کدامیک ازسایت هایی که خود را “توده ای” معرفی می کنند، در موضوع «گفتگوهای جاری» جای دارند؟”

ج) کدامیک ازسایت هایی که خود را “توده ای” معرفی می کنند، در موضوع «وحدت» جای دارند؟”

 

این بخش از نوشتار را با نقلِ این ابرازِ امیدواری از زبانِ رفقای تحریریه سایت “مهر” به پایان می بریم که در آغاز دور سوم فعالیت خود، در مطلبی با عنوان “کارِ نا تمام را از سر می گیریم“، گفته بودند:

 

” تردیدی نداریم که حزبِ قهرمانِ ما، حزب تودهٔ ایران، با اندوختهٔ تجربی و تاریخیِ بیش از هفت دهه مبارزهٔ انقلابی خود، و با تکیه بر خِرَد و عملِ جمعیِ همهٔ توده‌ای‌های معتقد به ایدئولوژی و مشیِ سیاسیِ انقلابی، بر مشکلاتِ کنونیِ خود (معضلِ پراکندگیِ جغرافیایی، سیاسی و نظریِ موجود در میان هواداران) فائق خواهد آمد و نقشِ تاریخیِ شایستهٔ خود را در مبارزاتِ انقلابیِ مردمِ ایران ایفا خواهد کرد.”(عبارت داخلِ پرانتز از نگارنده میباشد)

 

پایان بخش2

 

……………………………………………………………………………………………………………………………………………

پا نوشت:

1- نقل از مقاله مهم لنین: “تجدید سازمان حزب” http://lenin.public-archive.net/fa/L1410fa.html

(اولین مقالۀ منتشر شدۀ و.ا. لنین در روزنامه نووایا ژیزن) رفیق لنین آن مقاله را بلافاصله بعد از بازگشتش به روسیه از تبعید نوشت. مقاله مزبور در واقع پایه و اساس قطعنامۀ تجدید سازمان حزب  بود که در کنفرانس تامرفورس در دسامبر سال ١٩٠٥ تصویب شد.  https://en.wikipedia.org/wiki/Tampere

 

4 Comments

  1. امید

    تاکیدی برضرورتِ مشارکت عمومی در”گفتگو برای وحدت میان توده ایها”!

    “فراخوانِ وحدت” که درمقطع حساس کنونی جنبش توده ها و بغرنجی وضعیت پر مخاطره منطقه وجهان با پیشگامیِ سایت “توده ای ها” کلید خورده، متاسفانه با اقبالِ درخوری مواجه نشده است. این عدم استقبال یا سکوت و یا مسکوت گذاشتنِ مقوله پراهمیتِ “وحدت توده ایها” از سوی هر فرد، سایت ، نشریه و گرایش توده ای، البته رفتاری معنادار و ناشی از دلایل معینی میتواند باشد ولی دلیل و نتیجه عملی آن هرچه هست، نگران کننده و پرسش برانگیز است.
    نظراتی که نگارنده این سطور در دوبخش از نوشتارخود با عنوان “گفتگو میان توده ایها؛ دودِ سیاه یا دودِ سفید” ابراز نموده، صرفا برداشت و درکِ یکی از”توده ایها” است که خودرا نه متعلق و هوادارِسایت ونشریه توده ای خاص، که عضو خانواده بزرگ حزب توده ایران میداند. هر توده ای میتواند با تمام و یا بخشی از آن موافق یا مخالف باشد.
    مقدمه ای که رفیق عاصمی بر این بخش از نوشتار نگارنده افزوده، نمونه همان شجاعت اخلاقی در ابرازنظر رفقای توده ای است که در لحظه “اکنون” سخت بدان محتاجیم تا به قول ایشان با “محک پراتیک انقلاب” بتوان عیارِ همه رفتارها را سنجید و به بوته نقد سپرد. “کوره شعله ورِ عملِ انقلابی” که طبری همیشه بر آن انگشت می گذاشت…

    به راستی در شرایط تعمیق جنبش انقلابی و کورانِ مبارزه قهرمانانه توده ها که هر روز بیش از پیش به عملِ انقلابی” جلب می شوند(اعتصابات 250هزار راننده کامیون و کارگران صنعتی نظیر هفت تپه، هپکو، و اخیرا پتروشیمی ها…، اعتراضات توده ای مردم کازرون و شهرهای دیگر، مقاومت قهرمانانه زندانیان سیاسی، جنبش های مالباختگان، کشاورزان، زنان، جوانان، دانشجویان، هنرمندان، رانندگان تاکسی، ووو…) جای ما “توده ایها” کجاست؟

    جامعه ایران با تمام تضادها و تناقضاتش به تدریج و دیر یا زود وارد “وضعیت انقلابی فراگیر” خواهد شد. به تعبیرِ رفیق لنین “در اوضاعِ انقلابی که توده ها به عرشِ خدا هم حمله می برند(ملت گدایی می کنه، آقا خدایی میکنه…)، شعورِ توده ها به طرزی سریع و بی سابقه توسعه می یابد و در چنین شرایطِ توفانی، هر عضوِ جامعه کم و بیش به قهرمانی جسور و دلاور استحاله می یابد…”
    رفقا! باور کنید که “خلق” در انتظارِ ما و شماست! برای امر مهم “وحدت” درنگ و غفلت نکنیم!

  2. aby

    سلام
    رفیق عزیز امید تمام سایت هایی که نام بردید توده ای ودر خدمت آرمان طبقه گارگر میدانم و سالهاست جرء آمار خوانندگان آنها بوده وهستم . از روندنو با مقاله های استخوان دار م شیری ، تا تحلیل چند صفحه ای مهر قبل از تعطیلی دوساله وخاطره نویسی راه توده ، خبررسانی های پیک نت ،افشا گری های رفقای باسواد عدالت و رفقای عزیز نوید نو ، همگی را در خدمت حزب توده ایران وپایبند به آرمان آن یافتم.

  3. امید

    رفیق ابی گرامی؛
    من هم چون شما از مطالب سایت هایی که نام برده ام بهره می برم و اکثریت قریب به اتفاق آنها را مثل شما و رفیق درویش”توده ای های مومن به آرمان های طبقه کارگر ایران می دانم که ارتباط تشکیلاتی با حزب توده ایران ندارند.” اما باور دارم پدیده “پراکندگیِ واقعا موجودِ توده ایها” محصول بذرافشانی موثر دشمنان زحمتکشانی درسالهای گذشته بوده و ادامه آن را در شان و در خدمت طبقه کارگر ایران نمیدانم. تلاش امروز من و شما وهر توده ای واقعی در کنارفعالیت روزمره سیاسی، باید متمرکز بر رفع و دفع این پدیده دشمن ساخته و ترفند پاره پاره کردن پیکر و بدنه حزب توده ایران نیز باشد ونه شلیک کردن به قلب گفتگو و وحدت میان توده ای ها که تنها سلاحِ برّا و کارای امروزِ ما در نبردِ غرورانگیز درمقابل دشمنِ سنگدل است.
    گفتگو و وحدتی که من بر تحقق و پاگیریِ بی عذر و بهانه آن اصرار دارم، برای پیشبرد وظایف مبرم امروز توده ایها در قبال حزب و جنبش توده هاست تا انقلاب باردیگر به بیراهه نرود، تا بساطِ دیکتاتوری و استبداد فردی ازهر نوعش برکنده شود، تا ظلم و ستم سرمایه و سلطه امپریالیستی ازمیهن ما رخت بر بندد،…، درغیراینصورت در روز فردای سقوط استبداد حاکم و در جشن های پیروزی انقلاب و در میتینگ ها ی سیاسی “توده ای” شاهد 7 میز و یا حتی بیشتر “دسته های توده ای” خواهیم بود وشاهد جشن و پایکوبی دشمنان طبقه کارگر وارتجاع و امپریالیسم که بذرافشانی و کودپاشیِ امروزشان را نهالی باور می بینند… و چنین مباد!

  4. فرهاد عاصمی

    نگرانی رفیق عزیز امید، نگرانی به جا و مسئولانه است. دست این رفیق را می فشارم و با او همرزم هستم. به ویژه آن که وظیفه «فعالیت روزمره سیاسی» توده ای ها را در همین ارتباط برجسته و خاطر نشان می سازد.
    پرسشی که باید پاسخ آن را دریافت، این پرسش است که چرا سایت های اسم برده شده در گفتگوها شرکت نمی کنند؟ چرا به قول زنده یاد رفیق حسین نظری که تا پایان توده ای ماند، این سایت ها «صلاح نمی دانند» مواضع خود را درباره استقلال سیاست طبقاتی حزب توده ایران و جانبداری از برنامه ی حداقل کارگری آن بیان دارند؟ چرا استدلال خود را درباره ی ضرورت مبارزه ی اتحادی حزب توده ایران به مثابه تنها وظیفه در برابر توده ای ها مستدل نمی سازند؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *